با دکتر فرهادی نیا بیشتر آشنا شوید
مهدی فرهادی نیا متولد بهمنماه سال ۱۳۶۳ است. او دانشآموخته رشته مدیریت کسبوکار الکترونیک در مقطع کارشناسی ارشد در سازمان مدیریت صنعتی است و هماکنون در حال دفاع دکترای مدیریت حرفهای کسبوکار DBA میباشد. در رزومه حرفهای دکتر مهدی فرهادی نیا میتوان ارائه مشاوره و خدمات حمایتگری کسبوکار به بیش از ۴۰۰ شرکت و مدیر سازمان خصوصی و دولتی در ده سال اخیر را یافت. همچنین مدیریت پروژه اولین رویداد کسبوکار ایران و بنیانگذاری مجموعه مدیربان ازجمله اقدامات مهم اوست. در ادامه، متن مصاحبه با آقای مهدی فرهادی نیا در ارتباط با مسیری که طی ده سال اخیر طی کردهاند را میتوانید مطالعه کنید.
چه شد که به سراغ مدیریت کسبوکار رفتید؟
نمیدانم تابهحال با افراد چندپتانسیلی ارتباط داشتید یا نه؛ بههرحال من یکی از این افراد هستم. معمولاً برای بقیه جالب است که من قبل از ورود به حوزه مدیریت ۳۲ تا شغل عوض کردم! سال ۷۷ بود که مدتی کارگری ساختمان میکردم و با درآمدش در کلاسهای عکاسی شرکت کردم. بعد از عکاسی وارد حوزه تدوین و طراحی شدم و همینطور شغلها را یکی بعد از دیگری عوض میکردم.
یادم است در دوران کارشناسی مدتی بود که همزمان پنج جا کار میکردم؛ یکجا معلم بودم، یکجا مدیر بازرگانی و… . در مقطع کارشناسی رشته کامپوتر میخواندم؛ اما نمیدانستم چرا در این رشته مشغول به تحصیل هستم. این شرایط ادامه داشت تااینکه وارد مرکز تحقیقات دانشجویی خراسان رضوی شدم و آنجا بود که با رسالت خودم آشنا شدم و مسیرم تغییر کرد.
در مرکز تحقیقات دانشجویی خراسان رضوی چه اتفاقی افتاد؟
من سال ۸۴ بههمراه یکی از دوستانم وارد این مرکز شدم. در آن زمان این مرکز ۲۷امین مرکز ایران بود (یعنی از آخر سوم!)، تقریبا ۱۷ ماه بدون دریافت پول، آنجا کار شبانهروزی انجام دادیم تا این مرکز به دومین مرکز تحقیقات کشور تبدیل شد و توسط سردار مردانی هم مورد تقدیر قرار گرفتیم. در این مرکز من برای اولینبار با فضای کارآفرینی، آموزش، مشاوره و نوآوری و … آشنا شدم. بالاخره حوزهای را پیدا کردم که برایم جذاب بود؛ بهقدری که عوضش نکردم!
در آنجا اتفاق مهمتری هم برای من افتاد. من در این مرکز با اساتید و شخصیتهای مهمی مثل استاد جلیل معماریانی آشنا شدم. جذابیت این افراد برای من این بود که نگرشی متفاوت با سایر افراد جامعه داشتند. در این جمع بود که من به نگرش جدیدی دست پیدا کردم؛ فهمیدم که مرکز تغییرات آینده ایران در کسبوکارهاست؛ چون کسبوکارها از حالت دولتی به حالت خصوصی تبدیل میشدند و از کنترلگری دولت خارج میشدند. من به این اعتقاد رسیدم که اگر کسبوکارها درست هدایت شوند، عمده مسائل فرهنگی ما هم حل میشود.
واقعا فکر میکنید با اصلاح سیستم کسبوکارها، مشکلات فرهنگی کشور حل میشود؟
بله! معمولاً برای اینکه افراد این موضوع را بهتر متوجه شوند، یک مثال میزنم؛ دو برادر دوقلو را تصور کنید که ۳۰ سال دقیقاً شبیه هم زندگی کردند و اکثر رفتارهایشان مشابه همدیگر است. در سن ۳۰ سالگی این دو برادر وارد دو شرکت مختلف میشوند. یکی از آنها وارد یک شرکت مقید و منظم میشود و برادر دیگر وارد یک شرکت شلخته و بینظم. شرکتی که نظم ندارد، افراد بااخلاقی درون آن کار نمیکنند، حقوقها دیر پرداخت میشود و… . من از شما میپرسم: آیا این دو برادر بعد از ۳ سال شبیه هم هستند؟ مسلماً خیر! چراکه فرهنگ این دو شرکت روی شخصیت آنها تاثیر میگذارد.
بعد از مرکز تحقیقات مشغول چه فعالیتی شدید؟
در طول زمانی که در مرکز تحقیقات بودیم، برای چند نفر از دوستان آموزشگاه و شرکت راهاندازی کردیم؛ خود من بعد از بیرون آمدن از مرکز تحقیقات، در سال ۸۶ شرکت توس راهبرد را راهاندازی کردم. آن زمان کل دارایی من یک میلیون و دویست هزارتومان بود. همین پول را صرف دادن رهن و خرید تعدادی میز و صندلی دست دوم کردم و دفتر شرکت را راه انداختم. در شرکت توس راهبرد ما بهصورت تخصصی روی نوشتن بیزینس پلن کار میکردیم.
این شرکت امروز هم فعال است و یکی از بهترین شرکتهای شرق کشوره درزمینه تهیه بیزینس پلن برای گرفتن وام برای واحدهای بزرگ صنعتی است. البته من پس از مدتی سهام خودم را واگذار کردم و از این شرکت بیرون آمدم؛ چون اشتیاق زیادی برای یادگیری داشتم و نمیخواستم فعالیت خودم را به نوشتن بیزینس پلن محدود کنم.
بعد از این بهعنوان مدیر واحد تحقیق و توسعه (R&D) در چندین شرکت از جمله شرکت کاروان تندیس توس فعالیت کردم. در این شرکت بود که با فضای صنعتی آشنا شدم و تصمیم گرفتم تحصیلات خودم را در سازمان مدیریت صنعتی و در رشته مدیریت کسب و کار ادامه بدم. طی سال های ۸۷، ۸۸ و ۸۹ ارشد مدیریت کسبوکار الکترونیک را خوندم و در سال ۹۰ وارد مقطع دکتری شدم. تحصیلم در مقطع دکتری طولانی شد؛ چون دنبال اساتیدی بودم که فقط مطالعات تئوری نداشته باشند؛ بلکه سابقه فعالیت جدی در بازار کار هم در روزمه آنها دیده شود.
مجموعه مدیربان را چه زمانی تاسیس کردید؟
سال ۹۴ بود که تصمیم گرفتم مجموعه مدیربان را راهاندازی کنم؛ مجموعهای که رسالتش کمک به مدیران بود. از همان ابتدا برنامه ارائه آموزش و مشاوره به مدیران را داشتم؛ اما فعالیت این مجموعه بعد از اجرای اولین رویداد کسبوکار (Tehran Business Show) جهت پیدا کرد و جامعتر و ریشهدارتر شد
چه اتفاقی افتاد که شما مدیر اجرایی اولین رویداد کسبوکار شدید؟
اواخر سال ۹۵ خانم ثابت از شرکت هرمس با من تماس گرفت و پیشنهاد برگزاری یک نمایشگاه بزرگ کسبوکاری در تهران را به من داد. نمایشگاه بزرگ بیزینس شو (Tehran Business Show) یک نمایشگاه مختص مدیران کسبوکار بود و طی ۱۷ سال گذشته ۳۸ دوره برگزار شده بود؛ اما تا سال ۹۶ این نمایشگاه در هیچکدام از کشورهای خاورمیانه برگزار نشده بود. قبول کردم طراحی و اجرای اولین دوره از این نمایشگاه را بر عهده بگیرم.
انگیزه بزرگی برای انجام این کار داشتم؛ میخواستم به همه مردم جهان نشان دهم که ایرانیان هم در برگزاری نمایشگاههای بزرگ مدیریتی توانمند هستند. اوایل تابستان ۹۶ طراحی این نمایشگاه شروع شد و از ۲۱ دی ماه تا ۲۴ دی ماه اولین دوره نمایشگاه برگزار شد. این چند ماه سختترین دوره زندگی من بود؛ طی دو ماه و نیم ۱۷ کیلو وزن کم کردم؛ اما ارزشش را داشت؛ چون یک قطعه گمشده از پازل مدیریت کسبوکار را پیدا کردم.
این پازل گمشده چی بود؟
من ایستاده بودم و از بالا به همه غرفههای نمایشگاه نگاه میکردم. شرکتهای زیادی در نمایشگاه حضور داشتند؛ شرکتهایی که کارشان مشاوره کسب و کار، تحقیقات بازار، برندینگ، تبلیغات، منتورینگ، حسابداری، حسابرسی، کوچینگ و… بود. وقتی دقت کردم دیدم هرکدام از این شرکتها ساز خودش را میزند؛ هرکدام از آنها یک ابزار را به مدیران معرفی میکند ، یکی کوچینگ، یکی برندینگ، یکی مشاوره و… .
این تجربه چه کمکی به رشد مدیربان کرد؟
این درکی که در رویداد Business Show پیدا کردم، به من کمک کرد تا پکیجهای جامعی جهت حمایتگری از کسبوکارها در مدیربان شکل دهم. خدمات حمایتگری به بزرگشدن مدیربان کمک کرد. این خدمات جمیع نیازهای یک مدیر را پوشش میداد و برخلاف سایرین در پاسخ به همه مشکلات فقط یک ابزار را پیشنهاد نمیکرد. همین عامل باعث رضایت مدیران از خدمات مجموعه مدیربان شد.
چه چیزی باعث میشود که افراد سراغ مهدی فرهادی نیا بیایند؟
چیزی که افراد را تحریک میکند که سراغ من بیایند، این است که من خیلی سریع میتوانم سوراخ کشتی کسبوکار آنها را پیدا بکنم. سوراخ کشتی یعنی نقطهای که میتواند کسب و کار آنها را غرق کند. یکی از دلایل این قوه تشخیص این است که من مهارت مدیریت مالی را بهصورت practical base یاد گرفتم؛ یعنی صرفا تئوری مطالعه نکردم؛ بلکه مشاوره دادن به بیش از ۴۰۰ شرکت در ده سال اخیر موجب شد که شهود من در مدیریت مالی قوی شود و بتوانم با چند تا سوال بهسرعت شرایط یک کسبوکار را آنالیز کنم.
مهدی فرهادی نیا چطور میتواند رسالت اجتماعی خودش را محقق کند؟
رسالت اجتماعی من این است که به کسبوکارها کمک کنم تا نظم بگیرند. به نظر من نظم قبل از توسعه است. هیچ کسبوکاری نمیتواند قبل از نظم پیدا کردن توسعه پیدا کند. نظم یعنی در سازمان هر چیز سر جای خودش قرار بگیرد. منظور ما از نظم در کسبوکار، درست تخمین زدن بازار، رقابت درست، قیمتگذاری درست، ایجاد آرامش روانی برای کارکنان و … است. کسبوکاری که نظم پیدا کند، افراد سالم و مفیدی را پرورش و جامعه سالمی را شکل میدهد؛ چرا که کارمندان در سیستم کاری خودشان آموزشهای واقعی را میبینند.