تحلیل کسب و کار (Business Analysis) فرآیندی است که به شما کمک میکند تا با بررسی دقیق وضعیت فعلی کسبوکارتان، تصمیمات استراتژیک و عملیاتی بهتری بگیرید و همواره برای آینده آماده باشید. این مطلب از مدرسه کسب و کار مدیربان با رویکردی گام به گام، به معرفی اهداف اصلی تحلیل کسب و کار، ابزارها و تکنیکهای پرکاربرد، مراحل اجرای یک پروژه تحلیل موفق و چالشهای رایج میپردازد.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleتحلیل کسب و کار چیست
تحلیل کسب و کار به زبان ساده فرآیندی است که با هدفِ جمعآوری و بررسی دادهها و اطلاعات مرتبط با کسبوکار انجام میشود تا نیازها و مشکلات را شناسایی و فرصتها را کشف کند و راهحلهایی ارزشآفرین پیشنهاد دهد.
تحلیل کسب و کار بسته به زمینه فعالیت ممکن است شامل تحلیل سیستمها و فرایندها یا ارائه استراتژیهای بلندمدت باشد. هدف همه این کارها آن است که کسبوکار بتواند به اهداف استراتژیک خود دست یافته و بهبود عملکرد داشته بخشد.
آنالیز کسب و کار به شما امکان میدهد محیط داخلی و خارجی سازمان خود را بهتر درک کرده و ضمن کاهش ضعفها و ریسکها، سرمایهگذاریها و منابع را به سمت اولویتهای مناسب هدایت کنید.
چه کسی آنالیز و تحلیل کسب و کار را انجام میدهد؟
به طور معمول تحلیلگر کسب و کار (Business Analyst) نقش اصلی را در این فرایند ایفا میکند. تحلیلگر کسب و کار به عنوان «عامل تغییر در سازمان» شناخته میشود؛ یعنی فردی که با مستندسازی و ارزیابی سیستمها و فرایندهای فعلی، نقاط آسیبپذیر را شناسایی و برای آنها راهحل ارائه میدهد.
تحلیلگر کسبوکار، شکاف میان استراتژیهای کلان و اجرای عملیاتی را پر میکند و با تمرکز بر “چرایی” و “چگونگی” ایجاد ارزش، به شما کمک میکند تا تصمیمات دادهمحور و اثرگذار بگیرید.
تحلیلگران کسب و کار ممکن است در عنوانهای شغلی مختلفی کار کنند؛ از جمله تحلیلگر هوش تجاری، تحلیلگر فرآیند، تحلیلگر سازمانی، مشاور مدیریت و… .
در کسبوکارهای کوچک که بودجه یا ساختار لازم برای استخدام تحلیلگر تخصصی وجود ندارد، معمولاً مدیران یا بنیانگذاران شرکت خود بهعنوان تحلیلگر غیررسمی عمل میکنند؛ یعنی خودِ آنها با جمعآوری دادههای قابل دسترس (مثل گزارشهای فروش، بازخورد مشتری و دادههای عملیاتی) وضعیت را تحلیل کرده و راهکار ارائه میکنند.
چگونه آنالیز کسب و کار به بقا و رشد پایدار کمک میکند؟
امروزه تحلیل کسب و کار یک سرمایهگذاری راهبردی است. با تحلیل مستمر دادههای به دست آمده از تحلیل بیزنس میتوانید الگوهای نوظهور بازار و خواستههای مشتری را شناسایی و بهترین استراتژیها را تدوین کنید.
مطالعات نشان میدهد شرکتهایی که تحلیل داده را مبنای تصمیمگیری خود میکنند، درک بهتری از مشتریان و رقبا پیدا کرده و قادر به نوآوری سریعتر هستند؛ در نتیجه شتاب رشد، رقابتپذیری و سودآوری آنها افزایش مییابد.
بهعبارت دیگر، تحلیل کسب و کار امکان رشد پایدار را با کاهش ریسکها و بهرهگیری از فرصتها فراهم میآورد.
به طور کلی تحلیل کسب و کار مزایای زیر را به دنبال دارد:
- درک عمیق از وضعیت فعلی کسب و کار
- تصمیم گیری های آگاهانه و کاهش ریسکهای پرهزینه
- شناسایی فرصتهای پنهان برای رشد، نوآوری و افزایش درآمد
- پیش بینی چالشهای آینده و آمادگی برای مقابله با آنها
- بهینهسازی فرآیندها، افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها
روش های تحلیل کسب و کار
برای اجرای تحلیل کسب و کار، مدلها و ابزارهای مختلفی وجود دارند که هر کدام در بخشی از این فرآیند کاربرد دارند. مهمترین آنها به شرح زیر هستند:
تحلیلهای استراتژیک
تحلیلهای استراتژیک بهمعنی آنالیز کسب و کار با هدف تدوین استراتژیهای جدید یا بهبود استراتژیهای موجود است. این تحلیلها با ابزارهایی مانند Swot، pestel، bcg و… انجام میشود. در ادامه بهطور مختصر هرکدام از این تحلیلها را شرح میدهیم.
تحلیل SWOT
سوات یکی از محبوبترین ابزارهای استراتژیک است که با بررسی نقاط قوت (Strengths) و ضعف (Weaknesses) داخلی و فرصتها (Opportunities) و تهدیدهای (Threats) خارجی، چشمانداز کلی کسبوکار را مشخص میکند.
این تحلیل به شما نشان میدهد که در کدام بخشها قدرتمند هستید و چه چالشهایی در بیرون سازمان در انتظار شماست.
تحلیل Pestel
تحلیل پستل عوامل کلان محیطی را بررسی میکند. این عوامل شامل سیاستها (Political)، اقتصاد (Economic)، جامعه (Social)، فناوری (Technological)، قوانین (Legal) و محیط زیست(Environmental) میشود.
با PESTLE میتوانید روندهای کلان محیطی را شناسایی و تأثیر آنها روی استراتژی کسبوکار را برآورد کنید.
پنج نیروی رقابتی پورتر
پنج نیروی پورتر چارچوبی برای تحلیل صنعت و رقابت است. این مدل پنج عامل را بررسی میکند: تهدید ورود رقبای جدید، قدرت چانهزنی تأمینکنندگان، قدرت چانهزنی مشتریان، تهدید محصولات یا خدمات جایگزین و شدت رقابت میان رقبا.
تحلیل این پنج نیرو به شما کمک میکند بفهمید چقدر صنعت شما جذاب و رقابتی است و کجای زنجیره ارزش امکان به دست آوردن مزیت رقابتی وجود دارد.
ماتریس Bcg
ماتریس BCG برای مدیریت سبد محصولات یا خدمات کسبوکار استفاده میشود. محصولات یا خدمات سازمان به چهار دسته «ستاره»، «گاو شیرده»، «علامت سؤال» و «سگ» تقسیم میشوند.
این طبقهبندی بر اساس سهم بازار و نرخ رشد بازار انجام میشود و راهنمای تخصیص منابع سازمان به محصولات مختلف است.
تحلیلهای متمرکز بر مشتری و بازار
هدف این تحلیلها بررسی سگمنت مشتریان و بازار است و به شامل تحلیلهای زیر میشود.
تحلیل رقبا
آنالیز رقبا شامل بررسی کامل رقبا و فعالیتهای آنهاست. در این تحلیل، بازار هدف رقبا، محصولات، قیمتگذاری، مزیتهای رقابتی و سهم بازار هر رقیب شناسایی میشود تا بتوان بر اساس رقابت استراتژی رقابتی خود را طراحی کرد.
تحلیل رفتار مشتری
تحلیل رفتار مشتری با هدف بررسی چگونگی تعامل مشتریان با محصولات یا خدمات است. این تحلیل ممکن است شامل تجزیه و تحلیل دادههای خرید، بازدید وبسایت، پاسخ به تبلیغات و بازخوردهای مشتریان باشد تا الگوهای خرید و نیازهای آنها شناخته شود.
تحلیل نقشه سفر مشتری
نقشه سفر مشتری شامل مستندسازی مسیر تجربه مشتری از اولین مواجهه با برند تا خرید و پس از خرید است.
این ابزار به درک نقاط تماس (Touchpoints) و انگیزهها، مقاومتها و انتظارات مشتری در هر مرحله کمک میکند تا بتوان فرایند فروش و خدمات پس از فروش را بهینه کرد.
تحلیلهای عملیاتی و فرآیندی
این تحلیل ها به بررسی عملیات و فرایندهای کسب و کار میپردازند و و بعضی از این تحلیل ها عبارت است از:
BPMN
(Business Process Model and Notation) استانداردی برای مدلسازی فرایندهای کسبوکار است. با استفاده از BPMN، گردش کارهای سازمانی را به صورت نموداری رسم میکنند تا مراحل فرایندها، مسیرهای تصمیمگیری و رابطهای بین واحدها مشخص شود.
این نمودارها به شفاف شدن فرایندها و یافتن گلوگاهها کمک میکنند.
تحلیل هزینه-فایده
تحلیل هزینه فایده شامل بررسی اقتصادی طرحها یا تصمیمات است. در این روش، هزینههای اجرای یک پروژه یا تغییر در فرایند با فایدههای اقتصادی آن مقایسه میشود تا مشخص شود سرمایهگذاری در آن کار معقولی است یا خیر.
تحلیل ریشهیابی علت
تحلیل ریشه یابی علت (Root Cause Analysis – RCA) مجموعه روشهایی برای یافتن علت اصلی وقوع یک مشکل یا رویداد ناخواسته است. در تحلیل ریشهیابی علت با ابزارهایی مانند نمودار علت و معلول یا روش ۵ چرا، علتهای عمیق یک معضل شناسایی شده و راهکارهای اساسی ارائه میشود.
تحلیلهای پایه مالی برای مدیران غیر مالی
تحلیل های مالی با هدف بررسی سلامت مالی کسب و کار انجام میگیرد و بعضی از این تحلیل ها عبارت است از:
تحلیل صورتهای مالی
تحلیل صورت های مالی شامل بررسی ترازنامه، صورت حساب سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد به مدیران غیرمالی کمک میکند سلامت مالی شرکت را درک کنند.
نقطه سر به سر
نقطه سر به سر (Break-even Point) نقطهای است که در آن درآمد و هزینههای کسب و کار برابر میشوند. با محاسبه نقطه سربهسر، میتوانید حداقل فروش مورد نیاز برای پوشش هزینهها را تعیین و برای برنامهریزی مالی از آن استفاده کنید.
راهنمای انتخاب تحلیل مناسب برای کسب و کار
هدف تحلیل
اندازه و منابع سازمان
ویژگی های صنعت و بازار
ترکیب تحلیل های مختلف
گام ها و مراحل تحلیل کسب و کار
برای اجرای تحلیلی کاربردی و اثربخش، میتوانید فرایند پنجمرحلهای زیر را دنبال کنید که توسط نهادهای استاندارد بینالمللی مانند IIBA پیشنهاد شده است:
۱. تعیین اهداف و چارچوب کلی
در اولین گام باید منظور و هدف از تحلیل کسب و کار روشن شود. در این گام، مسئله یا فرصت اصلی کسبوکار تعریف میشود، ذینفعان کلیدی مشخص میگردند و محدوده (Scope) تحلیل تعیین میشود.
۲. جمعآوری اطلاعات و تعریف نیازمندیها
در این مرحله به جمعآوری دادههای داخلی و خارجی مربوط به کسبوکار پرداخته میشود. برخی از روشهای جمعآوری اطلاعات عبارتند از: مصاحبه با ذینفعان، جمعآوری گزارشها و مستندات مالی و تحقیق در مورد بازار و رقبا.
هدف این مرحله این است که نیازمندیهای کسبوکار و اولویتهای طرفین ذینفع شفاف شوند. همچنین در این فاز، هر گونه پیشفرض و محدودیت پروژه ثبت میشود.
۳. تحلیل و طراحی راهکار
در این مرحله دادهها و اطلاعات جمعآوریشده تجزیه و تحلیل میشوند. این مرحله شامل شناسایی روندها، الگوها و گلوگاههاست. در اینجا از مدلها و ابزارهایی مثل SWOT، BPMN، یا تحلیل مالی برای درک وضعیت فعلی و گزینههای ممکن استفاده میشود.
سپس داستان کاملی شکل میگیرد که نیازهای کسبوکار را با راهحلهای پیشنهادی تطبیق میدهد. خروجی این فاز، راهکار(های) پیشنهادی با مستندات لازم (نمودارها، مدلها و گزارشها) خواهد بود.
۴. اجرا و پیادهسازی تغییرات
در این گام، تغییرات و راهکارهای معرفیشده اجرا میشوند. بسته به نوع پروژه، ممکن است شامل راهاندازی سیستم جدید، تغییر در فرآیندها یا اصلاح ساختار سازمانی باشد.
تحلیلگر و تیم ذینفع باید اطمینان حاصل کنند که طرحها طبق برنامه اجرا شده و مقاومتها مدیریت میشوند. تحلیلگر کسب و کار در این مرحله با تیم اجرا همکاری نزدیک دارد تا مطمئن شود راهکار پیشنهادی به درستی پیاده میشود.
۵. سنجش نتایج و بهبود مستمر
آخرین مرحله که اغلب فراموش میشود و بسیار مهم است، سنجش نتایج است. پس از اجرا، باید به طور منظم نتایج را پایش کرده و اثربخشی تغییرات را ارزیابی کرد.
این کار شامل اندازهگیری شاخصهای کلیدی، جمعآوری بازخورد از ذینفعان و مقایسه نتایج واقعی با اهداف اولیه است.
تفاوتهای تحلیل کسب و کار، تحلیل داده، هوش تجاری و تحقیقات بازار
در عمل، حوزههای مرتبطی مانند «تحلیل داده»، «هوش تجاری» و «تحقیقات بازار» با تحلیل کسب و کار اشتراکاتی دارند؛ اما هر یک بر جنبههای خاصی تمرکز میکنند که در ادامه بیشتر با آنها آشنا میشویم.
تحلیل کسب و کار
بر درک نیازها و مشکلات کسبوکار تمرکز دارد و به دنبال ارائه راهحلهای عملی و بهبود فرایندها برای ایجاد ارزش بیشتر است. به گفته کارشناسان، تحلیل کسب و کار فرآیندی است که برای راهنمایی تصمیمگیری سازمان و ارائه پیشنهاداتی انجام میشود که به تحقق اهداف کسبوکار کمک میکنند.
تحلیل داده (Data Analytics)
هوش تجاری (Business Intelligence)
مجموعهای از زیرساختها و ابزارها (مثل داشبوردها و گزارشهای مدیریتی) است که دادههای عملیاتی سازمان را جمعآوری، ذخیره و تحلیل میکند و معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) را در لحظه (یا نزدیک به لحظه) در اختیار مدیران قرار میدهد.
تحقیقات بازار (Market Research)
تحقیقات بازار بیشتر به جمعآوری و تحلیل اطلاعات خارجی مربوط به مشتریان و بازار میپردازد. این حوزه با استفاده از روشهایی مثل نظرسنجی، مصاحبه و مطالعه روندهای بازار، نیازها و رفتار مصرفکنندگان را در یک بخش خاص بررسی میکند.
اشتباهات رایج در تجزیه و تحلیل کسب و کار
چالشها و اشتباهات رایج در تحلیل کسب و کار (با راهکار) هر چند تحلیل کسب و کار فواید بسیاری دارد، اما در عمل با چالشها و اشتباهات رایجی روبرو است. برخی از مهمترین چالشها و اشتباهات در تحلیل کسب و کار عبارتند از:
نبود اهداف مشخص یا راهبرد شفاف
گاهی تیمها بدون هدفگذاری روشن وارد تحلیل میشوند. بدون تعیین سؤال اصلی کسبوکار، فعالیتهای تحلیلی به کارهایی پراکنده تبدیل میشوند.
عدم حمایت مدیریت ارشد
بسیاری از پروژههای تحلیل در صورت نداشتن پشتیبانی مدیران کلیدی شکست میخورند. تحقیقات نشان میدهد فقدان حمایت رهبران و مشارکت ضعیف آنها، منجر به سردرگمی، اولویتهای متناقض و در نهایت عدم تحقق نتایج دلخواه میشود.
کمبود مهارت و سواد دادهای
: کارکنان و مدیران گاه دانش کافی برای درک تحلیلهای دادهای ندارند. نبود آموزشهای لازم در زمینه ابزارها و مفاهیم آماری باعث میشود نتایج تحلیل نادیده گرفته شوند یا حتی نادرست تفسیر شوند.
مقاومت در برابر تغییر
تغییرات ناشی از نتایج تحلیل ممکن است در بین افراد مختلف سازمان (از جمله مدیران میانی) مقاومت برانگیزد. ترس از بههمریختگی روندهای کاری سنتی و عدم آمادگی فرهنگی میتواند مانع اجرای راهکارهای تحلیل کسب و کار شود.
تمرکز روی ابزار به جای مسائل واقعی
اشتباهی که برخی مرتکب میشوند، اولویت دادن به پیادهسازی فناوری یا نرمافزار خاص، قبل از تمرکز بر پاسخ به نیازهای واقعی کسبوکار است. تحلیل بیهدفِ داده بدون درک زمینه کسبوکاری میتواند موجب هدررفت منابع شود.
سخن پایانی
تحلیل کسب و کار پلی است که بین وضعیت کنونی سازمان و آینده مطلوب آن برقرار میکند. به کمک آنالیز کسب و کار، شما به جای حدس و گمان، بر پایه داده و واقعیت پیش میروید. این فرآیند به اندازهگیری مستمر عملکرد، کشف فرصتها و مدیریت ریسکها کمک میکند و در نهایت موجب رشد پایدار و بهبود مداوم سازمان میشود.
تجزیه و تحلیل کسب و کار باعث بهبود مستمر و خلاقیت در کسبوکار شما میشود و نتیجه آن بهصورت افزایش سود و کارایی سازمان عیان خواهد شد.
در تولید این محتوا از هوش مصنوعی کمک گرفته شده است.