اگر به ساختمانهای در حال ساخت دقت کرده باشید، حتما متوجه شدهاید که در ابتدا اسکلت ساختمان بنا میشود. این اسکلت همان نقشهایست که مشخص میکند هرکدام از بخشهای ساختمان در کدام قسمت قرار میگیرد، وظیفه هر بخش چیست و این بخشها چگونه به هم مرتبط میشوند. در سازمانها نیز چیزی شبیه به اسکلت وجود دارد که به آن ساختار سازمانی میگویند.
ساختار سازمانی به سازمانها شکل میهد و مشخص میکند بخشها و دپارتمانهای سازمانی چه نقشی دارند و چگونه با سایر بخشها ارتباط برقرار میکند. در این مقاله همراه مدیربان باشید تا شما را با تعریف ساختار سازمانی و انواع آن به همراه مزایا و معایب هرکدام آشنا کنیم.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleساختار سازمانی چیست؟
بهطورکلی ساختار سازمانی دو کار مهم برای سازمان انجام میدهد:
اولی تعریف نقشها و مسئولیتها در سازمان است. هریک از اجزای یک سازمان ازجمله دپارتمانها و اشخاص، نقش و وظیفهای برای انجام دارند و ساختار سازمانی به ما دید جامعی میدهد که این نقشها و مسئولیتها قرار است چه چیزهایی باشد و چگونه در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
دومی نحوه توزیع قدرت و آتوریته در سازمان را مشخص میکند. افراد سازمان قدرت و آتوریته متفاوتی دارند. ساختار سازمانی سلسلهمراتبها را مشخص میکند و نشان میدهد هر شخص در هر سطح از چه میزان قدرتی برای تصمیمگیری در اختیار دارد.
هر سازمانی از افراد مختلفی تشکیل شده است. برای اینکه کارها و وظایف در سازمان تقسیم شود به ساختار سازمانی نیاز داریم. ساختار سازمانی همان چارچوبی است که نشان میدهد افراد یک سازمان، یک شرکت یا حتی یک تیم قرار است به چه نحوی با بخشها و افراد مختلف مرتبط شوند.
نقشهای را در نظر بگیرید که در آن سلسلهمراتب و نحوه همکاری و ارتباط بین واحدهای مختلف مشخص شده باشد. ساختار سازمانی نقشهای است که نشان میدهد هر فرد در سازمان چه نقشی دارد، به چه کسی گزارش میدهد و چگونه با بخشهای دیگر ارتباط برقرار میکند.
یک رستوران را در نظر بگیرید. در بخش آشپزخانه افرادی حضور دارند که هرکدام وظیفهای مشخص دارند؛ برای مثال سرآشپز بر کار آشپزان نظارت میکند و کیفیت و طعم نهایی غذا را تایید میکند. او کسی است که مستقیم با مدیریت رستوران در ارتباط است. این در حالی است که آشپزها مستقیما با مدیر رستوران در ارتباط نیستند و گزارشات را به سرآَشپز ابلاغ میکنند. این همان سیستمی که در سازمانها با نام ساختار سازمانی وجود دارد.
غالبا دو مفهوم ساختار سازمانی و طراحی سازمانی بهصورت مترادف و یا بهجای هم استفاده میشوند؛ درحالیکه این دو مفهوم باهم تفاوتهایی دارند. در طراحی سازمانی، سیاستهای سازمان، ساختار سازمان، جریانها (workflow) و فرآیندهای کاری (processes) را طراحی میکنیم؛ بنابراین ساختار سازمانی تنها بخشی از فرایند طراحی سازمانی است؛ نه تمام آن.
اگر میخواهید مدیریت کسب و کارتان را بهصورت حرفهای و براساس تجربیات میدانی اساتید برتر مدیریت یاد بگیرید، حتما نگاهی به دوره آنلاین Mba مدیربان بیندازید.
چرا ساختار سازمانی اهمیت دارد؟
تمامی سازمانها ساختار سازمانی دارند. تصور کنید طبق معمول سوار خودروی خود میشوید تا بهسمت مقصدی حرکت کنید؛ اما متوجه میشوید با تعویض دنده برفپاککنها روشن میشود! با فشردن پدال گاز، بوق خودرو به صدا در میآید و با چرخاندن فرمان رادیو روشن میشود! آیا میتوان چنین خودرویی حرکت کرد و به مقصد رسید؟ قطعا خیر.
سازمانی که ساختار سازمانی نداشته باشد، نیز دقیقا شبیه به همین خودرو است. هر سازمانی در همان قدمهای نخست شکلگیری خود مشخص میکند هر کارمند چه تناسبی با سازمان دارد و دقیقا مسئول انجام چه کاری است؛ بنابراین سازمان بدون ساختار نداریم؛ زیرا این ساختار سازمانی است که جریان کار را هدایت میکند، قدرت ایجاد میکند و تضمین میکند همه اجزای سازمان (از بالاترین مقام گرفته تا جزئیترین کارمندان) برای رسیدن به یک هدف واحد کار میکنند.
ساختار سازمانی نگاهی کلگرا دارد و از بالا به سازمان نگاه کرده و بخش مهمی از ارتباطات ما در سازمان را طراحی میکند. شاید بدیهیترین و اساسیترین اهمیت ساختار سازمانی بنا بر تعریف ساختار سازمانی، شفاف شدن نقشها و مسئولیتهای افراد در سازمان است؛ اما این تمام ماجرا نیست.
گفتیم هیچ سازمانی نیست که ساختار سازمانی نداشته باشد؛ بنابراین اهمیت این ساختار بیشتر از شفاف شدن وظایف است. در ادامه به اهمیت ساختار سازمانی از جنبههای مختلف میپردازیم:
- ساختار سازمانی مشخص میکند سازمان برای رسیدن به اهداف سازمانی چگونه باید به فعالیت خود ادامه دهد؛
- با بهینهسازی فرایندها و کاهش اتلاف منابع به افزایش بهرهوری کمک میکند؛
- ساختار سازمانی مناسب میتواند به سازمان کمک کند تا به تغییرات محیطی و بازار با سرعت بیشتری پاسخ دهد.
مزایای داشتن ساختار سازمانی چیست؟
انتخاب و پیادهسازی یک ساختار سازمانی مناسب یکی از مهمترین تصمیماتی است که مدیران یک سازمان باید بگیرند. داشتن ساختار سازمانی مزایایی دارد که خلاصه به آنها میپردازیم:
- تخصیص بهینه منابع؛
- کاهش ابهام؛
- یهبود هماهنگیها؛
- بهبود تصمیمگیری؛
- افزایش انعطافپذیری؛
- رضایت شغلی؛
- بهبود کنترل و نظارت.
آشنایی با انواع ساختار سازمانی
دستهبندی انواع ساختار سازمانی در یک طیف قرار میگیرد. در یک سر طیف ساختار ارگانیک (فلت) و در سر دیگر طیف ساختار مکانیکی را داریم. ساختارهای سازمانی غالبا ترکیبی از از این دو نوع هستند و در قسمتهای مختلف این طیف قرار میگیرند.
قبل از اینکه به سراغ انواع ساختار سازمانی برویم، ویژگیهای دو سر طیف را باهم بررسی میکنیم.
سازمانهای مکانیکی
این ساختار در سازمانهای سنتی بیشتر دیده میشود که امروزه تعدادشان بسیار کمتر است. در این سازمانها لایههای متفاوتی وجود دارد. به این صورت که یک یا گروهی از افراد بهعنوان مدیر یا مدیران ارشد در راس سازمان قرار میگیرند.
در سطح یا لایه پایینتر تعدادی مدیر وجود دارد که دستورالعملها و تصمیمات به آنها ابلاغ میشود. هرکدام از این مدیران هم با سطحی پایینتر در ارتباطند. درواقع در هر لایه یک مدیر داریم که با تعدادی از کارمندان (که تعدادشان کم است) در ارتباط است.
در این ساختا برای انتقال فرامین و دستورات، سلسلهمراتبی وجود دارد. مزیت این ساختار این است که تصمیمگیریها متمرکز است؛ به همین خاطر به این ساختار ساختار متمرکز نیز میگویند. رفتارها و قوانین از قبل طراحی شدهاند و سازمان رسمیت بیشتری دارد. سازمانهای دولتی همچنان از این ساختار استفاده میکنند.
سازمانهای ارگانیک (فلت)
این ساختار مدرنتر است. درواقع زمانی رسید که پیچیدگی در سازمانها بیشتر شد؛ بنابراین نیاز بود تا ساختار از حالت مکانیکی خارج شود. در ساختار فلت تعداد افرادی که با یک مدیر در ارتباطند، به مراتب بیشتر است.
برخلاف ساختار مکانیکی که اطلاعات از بالا به پایین منتقل میشود و متمرکز است، در سازمانهای فلت این سلسهمراتب را در انتقال اطلاعات نداریم و مراکز قدرت متمرکز نیست. به همین خاطر به ساختار غیرمتمرکز نیز شناخته میشوند.
افراد براساس مسئولیت هایی که دارند، آتوریته دارند و میتوانند از قدرت خودشان استفاده کنند. درعینحال فضای سازمانهای ارگانیک کمتر رسمی است؛ به این معنا که قوانینی به سختی قوانین سازمانهای مکانیکی وجود ندارد که تمامی رفتارهای کارکنان را کنترل کند.
حالا میتوانیم به سراغ انواع ساختارها برویم. ساختارهای سازمانی شناختهشده بین این دو ساختار قرار میگیرند و غالبا ترکیبی از هردو ساختار را دارند. ریچارد ام برتون در کتاب طراحی سازمان، ساختارهای سازمان را به ۵ نوع دستهبندی میکند:
۱. ساختار عملکردی
در این ساختار مبنا همان عملکردها میباشد که یکی از رایجترین انواع ساختارهای سازمانی مکانیکی است. ساختار این سازمانها براساس وظایفی است که در سازمان انجام میشود؛ برای مثال بخشهایی مانند مالی، منابع انسانی، بازاریابی وفروش. هر بخش یک مدیر خواهد داشت و تعدادی کارمند.
مزایای ساختار عملکردی در سازمان
این ساختار بسیار قابل فهم است؛ به همین دلیل بسیار هم رایج است. دستورالعملهای واضح از مزایای این ساختار است. افراد بهراحتی درک میکنند دقیقا چه کاری باید انجام دهند. در این ساختار مسیر ارتقا و رشد هم شفاف است. هر فرد میتواند در بخش فعالیت خود رشد کند و ارتقا بگیرد و با بخشهای دیگر نیز عملا کاری ندارد.
همین قضیه باعث میشود افراد در بخشی که فعالیت دارند، متخصص شوند؛ بنابراین سازمانهایی که از این ساختار استفاده میکنند، تخصصمحور فعالیت میکنند. ساختار سازمانی عملکردی در کنار مزایای گفتهشده معایبی نیز دارد.
معایب ساختار عملکردی در سازمان
برای مثال دپارتمانها باهم ارتباطی ندارند. همین موضوع باعث میشود تعارضهای سازمانی بیشتر دیده شود. کار تیمی در هر بخش بسیار خوب است؛ اما همکاری و کار تیمی بین بخشهای مختلف ضعیف است.
درنهایت بهخاطر پیچیدگیها گاهی بعضی از وظایف، چند بخش را همزمان درگیر میکند. این ساختار مناسب سازمانهایی است که به تخصص بالا نیاز دارند و محصولات مشابه تولید میکنند؛ مانند کارخانههای تولید خودرو.
۲. ساختار ماتریسی
این ساختار بسیار مورد علاقه استارتاپهاست. ساختار ماتریسی یک ساختار پیچیده است. در این ساختار هر فرد گزارشدهی دوگانه دارد؛ یعنی باید به دو مدیر پاسخگو باشد. درواقع هر کس دو دسته وظیفه دارد؛ یک دسته مریوط به تخصص فرد است و وظیفه دیگر مربوط به محصول یا پروژه است.
برای مثال فردی که در دپارتمان مارکتینگ و قسمت مارکتینگ لپتاپ کار میکند، هم باید به مدیر بخش مارکتینگ پاسخگو باشد و هم به مدیر پروژه لپتاپ. این ساختار مناسب پروژههای پیچیدهای است که نیاز به تخصصهای مختلف دارد.
مزایای ساختار سازمانی ماتریسی
از نقاط قوت این ساختار میتوان به قوی بودن ارتباطات اشاره کرد. از طرف دیگر در ساختار ماتریسی تصمیمگیریهای بهتری اتفاق میافتد؛ زیرا دپارتمانهای سازمان از بخش محصولات جدا نیستند؛ درواقع در این ساختار افراد هم درگیر محصولات و فرایندها هستند و هم درگیر تخصصهای دپارتمان.
همه دپارتمانها در دپارتمان محصول عضو دارند و این قضیه باعث میشود تصمیمگیریها معتبرتر باشند و راهحلها سریعتر به تعادل میرسند.
معایب ساختار سازمانی ماتریسی
در مقابل معایبی هم دارد؛ از جمله گیج شدن کارکنان؛ زیرا نمیتوانند تصمیم بگیرند که منافع بخش خود را در نظر بگیرند یا منافع محصول. همین موضوع باعث میشود مدیریت در این ساختار بسیار سخت باشد.
از طرف دیگر ممکن است تعارض بین بخشها بالا بگیرد. این ساختار مناسب شرکتهای مشاورهای یا شرکتهای هوافضاست.
۳. ساختار تقسیمبندی شده
در این ساختار سازمان به بخشهای مختلفی تقسیم میشود و هر بخش بهعنوان یک واحد مستقل عمل میکند. خود این ساختار چند مدل دارد. مدلهای مبتنی بر محصول، مبتنی بر موقعیت مکانی، مبتنی بر فرایند و مبتنی بر مشتری همگی از این نوع ساختار هستند.
این ساختار مناسب سازمانهای بزرگ است که در بازارهای متنوع فعالیت میکنند؛ مانند شرکتهای چندملیتی یا شرکهای تولیدکننده محصولات مصرفی با برندهای مختلف.
۴. ساختار تیممحور
در این ساختار بهجای اینکه کارکنان در بخشهای عملکردی جداگانه قرار بگیرند، در تیمهای خودگردان فعالیت میکنند. هر تیم مسئولیت کامل یک پروژه را بر عهده دارد و مسئولیتها و اختیارات مشخصی دارد.
مزایای ساختار سازمانی تیممحور
در این ساختار تمام اعضای تیم مسئول شکست یا موفقیت پروژه هستند و اعضای تیم معمولا مهارتهای مختلف و متنوعی دارند که برای انجام پروژه مورد نیاز است. ارتباطات بین اعضای تیم بالا و بین سطوح سلسلهمراتب کمتر است.
این ساختار به سازمان اجازه میدهد تا بهسرعت به تغییرات محیطی پاسخ دهد. از مزایای این ساختار میتوان به بالا بودن خلاقیت در افراد، تصمیمگیریهای با سرعت و انعطافپذیری بالا اشاره کرد.
معایب ساختار سازمانی تیممحور
بزرگترین عیب این ساختار این است که ممکن است تیمها بیش از اندازه بر اهداف خود تمرکز کرده و اهداف کلی سازمان را فراموش کنند. ایجاد اختلاف بین تیمها برای به دست آوردن منابع بیشتر نیز یکی دیگر از معایب این ساختار است. این ساختار برای شرکتهای نرمافزاری و استارتاپها مناسب است.
۵. ساختار شبکهای
در ساختار شبکهای تمرکز اصلی بر هسته مرکزی و اصلی سازمان است. سازمان بر فعالیتهای اصلی و منحصربهفرد خود تمرکز میکند و سایر فعالیتها را بر شرکتهای دیگر واسپاری میکند.
درواقع بهجای اینکه سازمان تمام فعالیتها را بهصورت داخلی انجام دهد، با شرکتها و سازمانهای دیگر همکاری میکند و تنها فعالیتهای اصلی سازمان در داخل خودش انجام میشود.
مزایا ساختار سازمانی شبکهای
این ساختار هزینههای سازمان را کاهش میدهد. درعینحال سازمان میتواند از منابع و تخصصهای سازمانهای دیگر بهرهمند شود. سلسلهمراتب در این ساختار کاهش پیدا کرده و همین موضوع باعث افزایش سرعت و چابکی در سازمان است. درواقع در ساختار شبکهای تصمیمگیریها سریعتر انجام میشود.
معایب ساختار سازمانی شبکهای
از معایب این ساختار میتوان به کاهش کنترل بر فعالیتهای سازمان و پیچیدگی مدیریت اشاره کرد. ازآنجاییکه سازمان برای پیشبرد فعالیتهای خود نیازمند سازمانهای دیگر است، بروز هرگونه مشکلی در همکاری میتواند سازمان را با مشکل مواجه کند.
در کل ساختار شبکهای ساختاری قدرتمند برای سازمانهایی است که بهدنبال افزایش انعطافپذیری، کاهش هزینهها و دسترسی به منابع جدید هستند. شرکتهای هواپیمایی مثالی برای این ساختار هستند.
سخن پایانی
در این مقاله تلاش کردیم تا به سادهترین شکل ممکن ساختار سازمانی را تعریف و انواع آن را بررسی کنیم. درنهایت باید به خاطر داشته باشیم که ساختار سازمانی باید با اهداف استراتژیک سازمان همسو باشد و طوری طراحی شود که به سازمان کمک کند تا به اهداف خود برسد.
شاید به مطالعه مطالب زیر هم علاقهمند باشید: