سازمانها برای دستیابی به موفقیت پایدار، نیازمند چیزی فراتر از صرفاً ارائه محصولات و خدمات هستند. آنها نیازمند یک هویت منسجم، یک مسیر استراتژیک روشن و یک نیروی محرکه درونی هستند که تمامی فعالیتها و تصمیماتشان را هدایت کند. ارزشهای سازمانی، به عنوان اصول بنیادین و باورهای محوری، دقیقاً همین نقش را ایفا میکنند. این ارزشها نه تنها نمایانگر “کیستی” یک سازمان هستند، بلکه “چگونگی” عملکرد آن را نیز تعیین میکنند و به عنوان یک قطبنما، مسیر حرکت به سوی اهداف کلان را ترسیم مینمایند.
با مدرسه کسب و کار مدیربان همراه باشید تا شما را با تعریف ارزش های سازمانی، انواع آن، معیارهای ارزیابی، نقش آن در استراتژی و… آشنا کنیم.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleتعریف ارزش در سازمان چیست؟
ارزشهای سازمانی، اصول بنیادین و باورهای محوری محسوب میشوند که هویت منحصربهفرد سازمان را شکل میدهند و به عنوان یک چارچوب مرجع برای هدایت رفتارهای فردی و جمعی و اتخاذ تصمیمات استراتژیک عمل میکنند.
این ارزشها، فراتر از سلیقه و ترجیحات شخصی، معیارهای پایداری را تعیین میکنند که عملکرد مطلوب و تعاملات اخلاقی سازمان را تعریف میکنند. ارزشهای سازمان به عنوان مبنایی برای ارزیابی اثربخشی اقدامات سازمان و انطباق رفتارها با اهداف کلان سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند.
ارزشهای سازمانی، توافقهای آشکار و ضمنی بین افراد مهم سازمان درباره اصول اساسی هستند. سازمان این اصول را برای رسیدن به اهداف استراتژیک و تامین منافع همه ذینفعان، بسیار مهم میداند.
این نظام ارزشی، که بیشتر اوقات در بیانیه ماموریت سازمان دیده میشود، هم هویت ویژه سازمان را نشان میدهد و هم مانند یک سیستم خودکار، رفتارهای درست را در سازمان هدایت میکند.
ارزشهای سازمانی با فرهنگ سازمانی رابطه دارند؛ هم از آن تاثیر میگیرند و هم به آن شکل میدهند. هدف از قوی کردن و جا انداختن این ارزشها، ایجاد یک چارچوب مشخص است تا همه کارها و تصمیمهای سازمان در راستای اهداف اصلی و ماموریتش پیش برود و در نهایت، به سازمان یک برتری رقابتی پایدار بدهد.
چند نمونه ارزش های سازمانی
پس از آشنایی با تعریف و مفهوم ارزش در سازمان فهرستی از ارزشهای محوری و اصلی سازمان را به شما معرفی میکنیم.
- تاب آوری؛
- صداقت؛
- شفافیت؛
- همکاری؛
- پاسخ گویی؛
- نوآوری؛
- احترام؛
- تمرکز بر مشتری؛
- تعالی؛
- سازگاری؛
- توانمندسازی؛
- پایداری؛
- ذهنیت رشد؛
- اخلاق مداری؛
- رفتار اجتماعی مثبت؛
- یادگیرندگی؛
- فروتنی؛
- خدمت محوری؛
- تفکر سیستمی داشتن؛
- جامعیت؛
- سیالیت؛
- انعطاف پذیری؛
اهمیت ارزشهای سازمانی در چیست؟
ارزشها برای پایداری و موفقیت سازمان بسیار مهم هستند. اهمیت ارزشها از نقش اصلیشان در بسیاری از جنبههای سازمان مثل هویت منحصربه فرد، فرهنگ سازمانی، هماهنگی بین فرد و سازمان و آشنا شدن کارکنان جدید با محیط کار مشخص میشود.
ارزشها با موارد زیر رابطه مستقیم دارند:
- تعهد کارکنان به سازمان؛
- رفتار خوب و مسئولانه آنها؛
- فرهنگ قوی سازمانی؛
- رضایت شغلی؛
- علاقه به کار؛
- کاهش خستگی شغلی؛
- کار تیمی خوب؛
- یادگیری و پیشرفت سازمان؛
- یکپارچگی بین بخشهای مختلف.
ارزشهای سازمانی، مانند یک راهنما برای تصمیمگیری و انجام کارها عمل میکنند. تمام سازمانها براساس ارزشهای خود شکل گرفتهاند؛ به این معنی که همه تصمیمات در سازمان با در نظر گرفتن این ارزشها گرفته میشوند.
ارزشها هستند که نشان میدهند ماموریت و اهداف مهم سازمان چیست. وقتی این ارزشها به خوبی باهم هماهنگ باشند، به پیشرفت اهداف سازمان کمک میکنند. درواقع سرمایهگذاری در ارزشهای سازمانی، نتیجه خوبی به همراه دارد.
انواع ارزشهای سازمانی
مطالعات تخصصی در زمینه رفتار سازمانی و مدیریت استراتژیک نشان میدهند که ارزشهای سازمانی در همه سازمانها یکسان و ثابت نیستند؛ بلکه در چهار شکل گوناگون و مرتبط دیده میشوند:
- ارزشهای بیان شده؛
- ارزشهای نسبت دادهشده؛
- ارزشهای مشترک؛
- ارزشهای آرمانی.
این چهار شکل، جنبههای مختلف ارزشهای سازمان را نشان میدهند و به ما کمک میکنند تا ماهیت پیچیده ارزشها را بهتر بفهمیم. تفاوت انواع ارزشهای سازمان در دو چیز است: زمان تمرکز (اکنون یا آینده) و سطح بررسی (فرد یا گروه یا کل سازمان).
در ادامه بیشتر با این ارزشها آشنا میشویم.
۱. ارزشهای بیان شده (Espoused Values)
ارزشهای بیان شده ارزشهایی هستند که مدیران ارشد سازمان بهصورت رسمی و از طریق حرفها و نوشتههای مختلف (مثل وبسایت، گزارشهای سالانه و منشور اخلاقی) اعلام میکنند و بر آنها تاکید دارند.
ارزشهای گفتهشده، اگرچه میتوانند به ایجاد یکپارچگی ارزشی در سازمان کمک کنند و اعتبار و چهره خوبی برای سازمان بسازند، اما ممکن است همیشه با ارزشهایی که کارکنان واقعاً به آنها عمل میکنند و قبول دارند یکی نباشند.
گاهی اوقات، ارزشهای گفتهشده فقط برای راضی نگه داشتن افراد مرتبط با سازمان یا نشان دادن یک تصویر خوب از سازمان بیان میشوند و در رفتارهای روزمره سازمان بروز پیدا نمیکنند.
۲. ارزشهای نسبتدادهشده (Attributed Values)
این نوع ارزشها، نشاندهنده برداشت کارکنان از ارزشهای سازمان هستند که بر اساس رفتارهای روزمرهای که میبینند و تصمیماتی که در طول زمان گرفته میشود، شکل میگیرد.
ارزشهای نسبتدادهشده، معمولاً نشاندهنده فرهنگ رایج سازمان و روشهای قدیمی کار هستند. ارزشهای نسبت داده شده در سازمانهایی که در حال تغییر و تحول هستند، ممکن است تصویر دقیقی از ارزشهای جدید یا ارزشهای مطلوب آینده را نشان ندهند.
۳. ارزشهای مشترک (Shared Values)
ارزشهای مشترک، باورها و اصولی هستند که بیشتر کارکنان سازمان آنها را قبول دارند و به آنها پایبند هستند. ویژگیهای مهم این دسته، میزان توافق بین کارکنان و همچنین اهمیتی است که آنها برای یک ارزش در مقایسه با ارزشهای دیگر قائل هستند.
باید توجه داشت که ارزشهای مشترک با احساس خوب کارکنان که ناشی از هماهنگی ارزشهای فردی و سازمانی است فرق دارد. درواقع این ارزشها میتوانند هم به ارزشهای فعلی سازمان و هم ارزشهایی که سازمان میخواهد در آینده داشته باشد، مربوط شوند.
۴. ارزشهای آرمانی (Aspirational Values)
این گروه از ارزشها، نشاندهنده اصولی هستند که کارکنان سازمان، به ویژه رهبران و مدیران، آرزو دارند به عنوان ارزشهای اصلی سازمان شناخته شوند. این ارزشها نمایانگر نیتها و چشم انداز سازمان هستند.
ارزشهای آرمانی، اغلب نشاندهنده اهداف بلندمدت و آیندهای است که سازمان به دنبال آن است و ممکن است در ابتدا، قبل از اینکه به طور کامل در ساختار و رفتارهای سازمان جا بیفتند، به صورت رسمی و به عنوان بخشی از برنامههای استراتژیک سازمان مطرح شوند.
مزایای استراتژیک ارزش ها در سازمان
نهادینهسازی ارزشهای سازمانی، طیف گستردهای از مزایای استراتژیک را برای سازمان به ارمغان میآورد که در ادامه تعدادی از آنها را فهرست کردهایم:
- ارزشهای سازمانی نقش محوری در اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای تدوینشده ایفا میکنند؛ زیرا رفتارهای لازم برای رسیدن به اهداف استراتژیک را مشخص میکنند.
- وقتی ارزشهای فردی کارکنان با ارزشهای سازمان هماهنگ باشد، کیفیت تصمیمگیریها، انگیزه کارکنان، روابط کاری موثر، سلامت روان، کیفیت رهبری و در نهایت عملکرد کلی سازمان بهبود مییابد.
- ارزشهای سازمانی یک هدف والاتر برای سازمان تعیین میکنند و ضمن هدایت رفتار کارکنان، به آنها الهام و انگیزه میبخشند.
- سازمانهای موفق، صرفنظر از معیارهای سنجش عملکرد، از ارزشهای سازمانی متمایز و منسجمی برخوردارند که هویت آنها را شکل میدهد.
- ارزشهای سازمانی مبنایی قوی برای تصمیمگیری، تشخیص درست از نادرست، تدوین و اجرای قوانین و مقررات و پیشرفت سازمان فراهم میکنند.
- ارزشهای سازمانی در عمق سازمان ریشه میدوانند و الگوهای رفتاری را در سطوح مختلف ایجاد میکنند؛ این امر هم روابط داخلی و هم نگرش سازمان به افراد خارج از سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد.
- وضوح و انسجام ارزشهای سازمانی در ذهن مخاطبان، یک تصویر مثبت و قابل اعتماد از سازمان ایجاد نموده و میتواند عاملی جذاب برای مشتریان بالقوه باشد.
- ارزشهای سازمانی به طور بنیادین بر ساختار سازمانی، فرهنگ حاکم بر سازمان، هویت سازمانی و استراتژیهای تدوینشده تاثیر میگذارند. در نتیجه، اهداف سازمان و مسیر دستیابی به آنها را تعیین میکنند.
- توجه به هماهنگی ارزشهای فردی و سازمانی در فرآیند استخدام، منجر به افزایش رضایت شغلی و در نهایت عملکرد بهتر کارکنان میشود. برای بسیاری از افراد، این هماهنگی ارزشی حتی از مسائل مالی نیز مهمتر است.
- درونیسازی ارزشهای سازمانی، کارکنان را قادر میسازد تا در مواجهه با مسائل اخلاقی بر اساس اصول راهنما قضاوت کنند. این امر نشاندهنده احترام به استقلال فکری و توانمندی آنهاست.
- ارزشهای هماهنگ با استراتژی سازمان، زمینه را برای ایجاد ارتباطی معنادار بین کارکنان و اهداف سازمان فراهم میکند ؛ درنتیجه، عملکرد تیمی را بهبود بخشیده و رضایت فردی را افزایش میدهند.
- رفتار کارکنان بهعنوان نمایندگان سازمان، تصویری از هویت و اعتبار سازمان در ذهن همکاران و گروههای بیرونی ایجاد میکند و بر شهرت کلی سازمان تاثیر میگذارد.
ارزش ها چه نقشی در اجرای استراتژی دارند؟
ارزشهای سازمانی نقش بسیار مهمی در جنبههای مختلف سازمان، به ویژه در استراتژی ایفا میکنند. برخی مدیران، ارزشهای سازمانی را از مهمترین راهنماها و چارچوبهای سازمان میدانند که نحوه عملکرد و رفتار در سازمان را مشخص میکنند.
ارزشهای سازمانی، دیدگاه اساسی و مسیر استراتژیک سازمان را تعیین میکنند که این موضوع یکی از بخشهای جداییناپذیر فرآیند تدوین استراتژی است.
علاوه بر این، ارزشهای سازمانی به طور مستقیم بر استراتژیهای بزرگ سازمان تاثیر میگذارند. ارزشهای سازمان در تفسیر مسائل استراتژیک، انتخابهای مهم و مدیریت تغییرات استراتژیک نقش تعیینکنندهای دارند.
این موضوع به خوبی نشان میدهد که ارزشهای سازمانی فقط متنهایی تزئینی برای نوشتن استراتژی نیستند؛ بلکه بخش ضروری و اساسی فرآیند درک محیط، بررسی گزینهها، تصمیمگیری و اجرای استراتژیهای انتخابشده محسوب میشوند.
نحوه تدوین ارزشهای سازمانی
برای اینکه ارزشهای سازمانی به طور موثر در نوشتن و اجرای استراتژی به کار گرفته شوند، فقط گفتن آنها توسط مدیران کافی نیست. بلکه باید این ارزشها عمیقاً در سازمان جا بیفتند و در عمل در تمام سطوح سازمان اجرا شوند.
برای این کار، باید یک فرآیند منظم برای هماهنگ کردن ارزشهای سازمان با اولویتهای استراتژیک وجود داشته باشد که شامل مراحل زیر است:
۱. شناخت ارزشهای فردی کارکنان
در این مرحله ابتدا ارزشهای شخصی کارکنان سازمان به دقت بررسی میشود تا زمینههای مشترک ارزشی پیدا شده و مشارکت و حمایت آنها جلب شود. نادیده گرفتن ارزشهای کارکنان و تحمیل ارزشها فقط از بالا، احتمال موفقیت در هماهنگ کردن ارزشها و استراتژی را کم میکند.
۲. تعیین مهمترین اولویتهای استراتژی سازمان
این مرحله به این سوال پاسخ میدهد: سازمان برای موفق بودن باید نماینده چه ارزشهایی باشد؟ مقایسه ارزشهای فردی (از مرحله اول) با اولویتهای استراتژیک، تعارضات ممکن را آشکار میکند.
۳. پیدا کردن ارزشهای احتمالی سازمان
در این مرحله، یک لیست کامل از ارزشهای پیشنهادی تهیه میشود؛ ارزشهایی که هم برای کارکنان مهم و جذاب باشند و هم به اجرای آسانتر استراتژی سازمان کمک کنند. این مرحله خلاقانه است و میتواند با حضور گروههای کاری از سطوح مختلف سازمان انجام شود.
۴. ارزیابی ارزشهای پیشنهادی
در این مرحله، ارزشهای پیشنهادی از طریق نظرخواهی منظم از کارکنان سنجیده و ارزیابی میشوند. اگرچه نظر رهبران در تایید نهایی ارزشها مهم است؛ اما نظرسنجی از کارکنان و ارزیابی ارزشهای پیشنهادی کمک میکند تا مطمئن شویم ارزشهای انتخابشده واقعبینانه هستند و در سازمان پذیرفته میشوند. این موضوع برای اجرای موفق استراتژی بسیار مهم است.
۵. اصلاح و نهایی کردن ارزشهای منتخب سازمان
این مرحله نهایی توسط رهبران ارشد سازمان انجام میشود و نیاز به قضاوت دقیق و استراتژیک دارد. در این مرحله مجموعه نهایی ارزشهای انتخابشده، به عنوان نشاندهنده باورهای رسمی و راهنمای اقدامات استراتژیک سازمان اعلام میشوند.
این فرآیند گام به گام به خوبی نشان میدهد که نوشتن و جا انداختن ارزشهای سازمانی باید همراه با شناخت ارزشهای فردی کارکنان و اولویتهای استراتژیک سازمان باشد.
فقط لیست کردن تعدادی ارزش خوب کافی نیست؛ بلکه باید ارزشهایی انتخاب شوند که به طور فعال به تحقق استراتژی سازمان کمک کنند.
اجرا و درونیسازی ارزشها در سازمان
سازمانها برای بهرهمندی کامل از مزایای ارزشهای خود، نیازمند طراحی، ابلاغ و اجرای اثربخش این ارزشها هستند. باید این اطمینان به وجود آید که این اصول از طریق رفتارهای روزمره کارکنان درونیسازی شده و به بخشی جداییناپذیر از فرهنگ سازمانی تبدیل شده است.
شاید فکر کنید ابلاغ و اجرای ارزشها در سازمان اقدامی تشریفاتی است؛ اما درواقع اجرا و درونیسازی ارزشها نیازمند تعهد و اقدام عملی در تمامی سطوح سازمان است.
مطالعات نشان میدهند کارکنان زمانی تمایل بیشتری به درونی ساختن ارزشهای سازمانی و عمل بر اساس آنها خواهند داشت که این ارزشها را به وضوح در رفتار و عملکرد رهبران سازمان مشاهده نمایند.
اعمال و تصمیمات روزانه رهبران، نشاندهنده تعهد عمیق آنها به ارزشهای سازمان و اهداف مشترک است. موارد زیر میتواند به ترویج و نهادینهسازی این اصول در ساختار و فرهنگ سازمانی کمک شایانی کند:
- به اشتراکگذاری داستانها و نمونههای رفتاری مبتنی بر ارزشها؛
- ابراز آسیبپذیریهای که ممکن است تصمیمات گرفته شده در راستای ارزشها به همراه داشته باشد و البته پایبندی به ارزشها با وجود این آسیبپذیریها.
مدیران ارشد میتوانند با بهکارگیری فعالانه ارزشها در مواجهه با چالشهای واقعی و تصمیمگیریهای دشوار، فرآیند درونیسازی را تسهیل و تشویق کنند.
برای درونیسازی نیازمند طراحی پرسشهای کلیدی هستیم. هدف از طرح این پرسشها این است که تصمیمات با ارزشهای سازمانی انطباق داشته باشد و همچنین تعارضات احتمالی بین ارزشهای آرمانی و رویههای جاری سازمان شفافیت شود.
کارکنان زمانی راحتتر ارزشهای سازمان را میپذیرند که اطلاعات مربوط به اصول و رفتارهای مورد انتظاراز آنها خلاصه، روشن و کاربردی بیان شود؛ نه به شکل مقررات پیچیده و غیرقابل دسترس.
سیاستها و دستورالعملهای مرتبط باید ساده، به آسانی قابل دسترسی و مستقیماً مرتبط با وظایف و مسئولیتهای کارکنان باشند. توجه داشته باشید، با اینکه رهبران نقش محوری در تبیین و ابلاغ ارزشهای سازمانی ایفا میکنند، اما اجرای موفقیتآمیز و درونیسازی پایدار این ارزشها نیازمند رویکردی مشارکتی است.
تحمیل ارزشها بهصورت صرفاً از بالا به پایین (Top-Down)، احتمال پذیرش و تعهد کارکنان را به طور قابل توجهی کاهش میدهد. پیشنهاد میشود یک فرآیند فراگیرتر را جایگزین روش بالا به پایین کنید.
این روش نیازمند مشارکت فعال افراد در سطوح مختلف سازمانی، از جمله رهبران، مدیران و کارکنان است. این رویکرد مشارکتی، منجر به شکلگیری برداشتهای مثبت از ارزشها، افزایش حمایت از ارزشها در سطوح مختلف سازمان و در نهایت، تضمین همسویی رفتار کارکنان با ارزشهای تعیینشده خواهد شد.
معیارهای ارزیابی ارزشهای سازمانی
برای ساختن آیندهای سالم و موفق برای افراد و سازمانها، لازم است معیارهای مشخصی برای ارزیابی ارزشهای سازمانی تعیین کنیم. گاهی اوقات، مدیران به ارزشهای خود بسیار پایبند هستند و فکر میکنند ارزشهای آنها “درستترین”، “بهترین” یا “تنها” ارزشهای ممکن است.
با این حال، بررسی دقیق و نقادانه ارزشها ضروری است؛ زیرا ارزشها میتوانند تاثیر مثبت یا منفی بر تصمیمات، اولویتها، استراتژیها، برنامهها و رفتارها داشته باشند. در ادامه شما را با چهار معیار برای ارزیابی ارزشها در سازمان آشنا میکنیم.
۱. قابلیت بقا
معیار ارزیابی قابلیت بقا نشان میدهد آیا ارزشهای سازمان در شرایط فعلی بازار عملی و کارآمد هستند یا خیر. تمرکز این معیار بر محتوای ارزشها و نحوه عملکرد آنهاست.
همه سازمانها براساس ارزشها بنا شدهاند؛ اما ارزشهای انتخابشده و عمل براساس آنها مهم است؛ زیرا همه ارزشها به یک اندازه اهمیت ندارند.
سازمانهای با عملکرد بالا، ارزشهای متفاوتی دارند. ارزشها را میتوان دستهبندی کرد؛ مانند ارزشهایی مثل ایمنی، ارزشهایی مثل صداقت و ارزشهای مرتبط با رشد. در حالی که ایمنی و صداقت ضروری هستند، تاکید بر ارزشهای مرتبط با رشد برای بقای سازمان در رقابت ضروری است.
۲. توازن
این معیار نشان میدهد آیا ارزشهای سازمان در مقایسه با یکدیگر به اندازه کافی مورد توجه قرار گرفتهاند یا خیر. توازن دو نوع دارد: توازن در نمایندگی و توازن در اهمیت:
۲.۱. توازن در نمایندگی
یک نظام ارزشی متوازن در سازمان باید شامل ارزشهایی در چهار دسته نیازهای فردی و اجتماعی باشد: تسلط (شایستگی فردی)، احساس مشارکت (شایستگی اجتماعی)، احترام به خود (شخصیت فردی) و پذیرش (شخصیت اجتماعی).
۲.۲. توازن در تاکید
باید به ارزشهای انتخابشده براساس پاسخگویی به چهار نیاز بالا اولویت مناسب داده شود. ایجاد توازن در اولویتبندیِ این چهار بعد سخت است؛ زیرا نظام ارزشها ساختار سلسلهمراتبی دارد؛ به عبارتی هر سازمان یک ارزش اصلی دارد که مانند مدیرعامل عمل کرده و بر سایر ارزشها تاثیر میگذارد.
۳. همراستایی
معیار همراستایی نشان میدهد که آیا ارزشهای سازمانی با سایر عناصر سازمان هماهنگ هستند یا خیر.
۴. اصالت
اگرچه تعریف دقیقی برای این مورد وجود ندارد، اما مفهوم آن در موارد قبل دیده میشود. برای مثال، همراستایی به کارکنان “ارتباطات اصیل” ارائه میدهد که نشان دهنده اهمیت ارزشهای واقعی و عملی است.
تقویت اثربخشی ارزش ها در سازمان
چگونه میتوان اثربخشی ارزشهای سازمانی را تقویت کرد؟ علاوه بر مواردی که در بخش همسوسازی ارزشها و استراتژی گفتیم، چندین اقدام و ویژگی تکمیلی وجود دارد که در تقویت و نهادینهسازی موثر ارزشهای سازمانی نقش بسزایی ایفا میکنند. این اقدامات عبارتند از:
۱. ارتباطات شفاف و دسترسیپذیری
ارزشهای سازمانی باید به شیوهای واضح، صریح و قابل فهم برای تمامی ذینفعان سازمان بیان شوند. اطلاعات مربوط به ارزشها باید روشن، قابل درک، به آسانی در دسترس و مرتبط با وظایف و مسئولیتهای کارکنان باشند.
این ارتباط میتواند از طریق ابزارهای مختلفی نظیر بیانیههای مأموریت، شعارهای سازمانی یا بیانیههای رسمی ارزشها صورت بگیرد. تکرار مستمر و هدفمند این پیامها برای اطمینان از درک و پذیرش همگانی ارزش های سازمانی ضروری است.
تلاشهای ناکافی یا مبهم برای تبیین ارزشها میتواند به کاهش عملکرد و ایجاد سردرگمی در میان کارکنان منجر شود.
۲. درونیسازی از طریق کاربرد و اجرا
کارکنان زمانی ارزشهای سازمانی را درونی کرده و براساس آنها عمل میکنند که کاربرد عملی این ارزشها را در چالشها و مسائل واقعی روزمره مشاهده کنند.
فرآیند درونیسازی باید از طریق خلق، انتقال و اجرای مستمر ارزشها در رفتارهای روزانه و تصمیمگیریهای سازمانی تحقق یابد. همچنین سازمانها باید تلاش کنند تا ارزشها را برای هر یک از کارکنان ملموس و مرتبط سازند.
۳. همراستایی عملکردها و اقدامات با ارزشها
اثربخشی ارزشهای سازمانی زمانی تقویت میشود که این ارزشها به طور مستقیم در عملکردها و اقدامات سازمانی منعکس شوند. به عنوان مثال، تعیین اهداف عملکردی که با ارزشهای کلیدی سازمان همسو باشند، میتواند این همراستایی را تقویت کند.
رهبران سازمان وظیفه دارند راهنمایی مستمر ارائه دهند که نشان دهنده چگونگی تاثیر ارزشهای محوری بر عملیات و تصمیمات روزمره سازمان است.
۴. مشارکت و احساس مالکیت
ارزشها نباید به صورت یکجانبه و از بالا به پایین تحمیل شوند. دستیابی به نظر مشترک بر سر ارزشهای سازمانی، مزایای قابل توجهی به دنبال دارد و بهتر است از رویکردی مشارکتی برای تعیین ارزشها استفاده شود. رویکری که نیازمند درگیر کردن افراد در سطوح مختلف سلسلهمراتب سازمانی (از رهبران ارشد گرفته تا مدیران و کارکنان) است.
۵. ادغام و نهادینهسازی در ساختار سازمان
ارزشهای سازمانی باید به تدریج در تار و پود شخصیت و هویت سازمان ادغام شوند. این ارزشها باید به طور رسمی در اهداف کلان و استراتژی کسبوکار نهادینه شده تا به عنوان مبنایی برای تصمیمگیریها و اقدامات آتی عمل تبدیل شوند.
۶. اولویتبندی ذینفعان بر اساس ارزشها
ارزشهای سازمانی مبنایی را برای تشخیص اینکه در شرایط پیچیده، منافع کدام گروه از ذینفعان باید در اولویت قرار گیرد، فراهم میآورند.
۷. ارزیابی و توسعه مستمر ارزشها
سنجش قابلیت بقا و توازن ارزشهای سازمانی یک فرآیند بهبود مستمر است. سازمانها باید به طور دورهای ارزشهای خاص خود را اندازهگیری و ردیابی کرده و پروفایل ارزشی سازمان را ارزیابی نمایند. این کار کمک میکند در صورت شناسایی ارزشهای گمشده یا ناکارآمد، مدیران برای توسعه و تقویت آنها اقدام کنند.
ارزش های سازمانی شرکت های بزرگ
برای آشنایی شما با ارزش های سازمانی شرکتهای بزرگ، شما را با ارزش های سازمانی شرکتهای سامسونگ، اپل و دیجی کالا آشنا میکنیم.
ارزش های سازمانی شرکت سامسونگ
توسعه فردی کارکنان، تعالی، انطباق با تغییرات بازار، یکپارچگی و هم زیستی، احترام به ذینفعان، مسئولیت اجتماعی، حفظ فرهنگ سازمانی پاک.
ارزش های سازمانی شرکت اپل
ارزش های سازمانی دیجی کالا
سخن پایانی
ارزشهای سازمانی، اصول بنیادین و راهنمای عملکرد سازمان هستند که هویت آن را شکل داده و مسیر استراتژیک سازمان را تعیین میکنند. درک انواع ارزشها و نقش آنها در استراتژی، برای همسویی اهداف و رفتارهای سازمانی حیاتی است.
فرآیند ادغام ارزشها در استراتژی نیازمند مشارکت کارکنان و رهبری بوده و اقداماتی نظیر ارتباطات شفاف، درونیسازی عملی، همراستایی عملکردها و ارزیابی مستمر، تقویتکننده اثربخشی آنها هستند.
سرمایهگذاری بر ارزشهای سازمانی، نه تنها عملکرد و انگیزه کارکنان را بهبود میبخشد، بلکه به ایجاد مزیت رقابتی پایدار و تصویر ذهنی مثبت از سازمان منجر میشود. سازمانهای ارزشمحور، با نهادینهسازی این اصول در تمامی سطوح، به سوی موفقیت پایدار گام برمیدارند.