تدوین استراتژی فرآیندی است که از طریق آن یک سازمان جهتگیری و دامنه فعالیتهای خود را برای بلندمدت تعیین میکند تا از طریق تنظیم منابع خود در یک محیط در حال تغییر، برآورده کردن نیازهای بازار و برآوردن انتظارات ذینفعان مزیت رقابتی کسب کند.
با مدرسه کسب و کار مدیربان همراه باشید تا شما را با تعریف تدوین استراتژی و مراحل و فرآیند آن آشنا کنیم. همچنین در انتهای مقاله یک مثال از تدوین استراتژی ارائه میدهیم که به درک بهتر مطلب کمک خواهد کرد.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleتعریف تدوین استراتژی
تدوین استراتژی یعنی رسیدن به برنامهای شفاف که سازمان را در مسیر رسیدن به اهداف سازمانی و موفقیت و رشد، هدایت کند. پروفسور دانشکده بازرگانی هاروارد، فلیکس اوبرهولزر-جی اعتقاد دارد که اگر استراتژی را مبتنی بر ارزش در نظر بگیریم، احتمالا کار سادهتری برای تدوین استراتژی خواهیم داشت.
مدرسه کسب و کار هاروارد (business harvard school) تدوین استراتژی را اینگونه تعریف میکند:
ابتکارات استراتژیکی است که یک شرکت برای ایجاد ارزش برای سازمان و سهامدارانش و کسب مزیت رقابتی در بازار دنبال میکند.
بنابراین برای تدوین یک استراتژی موثر باید به سه سوال جواب داد؟
- چگونه کسب و کار من میتواند برای مشتریان ارزش ایجاد کند؟
- چگونه کسب و کار من میتواند برای کارمندان ارزش ایجاد کند؟
- چگونه کسب و کار من میتواند از طریق همکاری با تامینکنندگان ارزش ایجاد کند؟
بهطورکلی دو رویکرد درباره تدوین استراتژی وجود دارد: رویکرد منطقی و پدیداری. در رویکرد منطقی، تدوین استراتژی فرآیندی سیستماتیک است که شامل دنبالهای از گامهای منطقی است و شامل تحلیل محیطی، تولید گزینههای استراتژیک، انتخاب استراتژیک، پیادهسازی و کنترل است.
رویکرد پدیداری به استراتژی نشان میدهد که استراتژی اغلب بهطور تدریجی توسعه مییابد و یک فرآیند خطی نیست. در رویکرد پدیداری این دیدگاه وجود دارد که استراتژی به جای آنکه نتیجه یک فرآیند رسمی باشد، باید بهطور تدریجی تکامل پیدا کند؛ به عبارتی ممکن است گزینههای استراتژیک همیشه پیش از آن که بهطور صریح تولید شوند، به تدریج از طریق اقدامات و تطبیقات مداوم ظهور پیدا کنند.
درواقع رویکرد پدیداری نقطه مقابل رویکرد منطقی است. در برخی مواقع ممکن است یک شرکت بهعنوان “بدون استراتژی” در نظر گرفته شود؛ مانند زمانی شرکت در مرحله انتقالی میان استراتژیها قرار دارد یا جایی که مدیریت ارشد عمداً تصمیم میگیرد با هدف افزایش نوآوری و خلاقیت استراتژیهای واضحی تعیین نکند.
براساس رویکرد منطقی، تدوین استراتژی یک فرآیند هدفمحور است که توسط مدیریت ارشد آغاز و هدایت میشود تا آینده سازمان را شکل دهد. فرآیند تدوین استراتژی شامل انتخابهای صریح و عمدی قبل از اقدام است.
هدف نهایی تدوین استراتژی هدایت سازمان از وضعیت کنونی به موقعیت مطلوب آینده است. علاوه بر این، تدوین استراتژی مؤثر باید در دستیابی به موقعیتهای رقابتی نوآورانه و جمعآوری، محافظت و استفاده از شایستگیهای خاص سازمان کمک کند.
اگر میخواهید تدوین استراتژی برای سازمان خود را حرفهای یاد بگیرید، نگاهی به دوره مدیریت استراتژیک ما بیندازید.
مراحل تدوین استراتژی برای یک شرکت
قبل از اینکه گام ها و نحوه تدوین استراتژی برای سازمان را شرح دهیم، باید بدانید تدوین و اجرای استراتژی فعالیتهایی جدانشدنی و پیوسته در هر سازمان هستند. از منظر مدل کلاسیک یا مدل منطقی، فرآیند استراتژی دنبالهای از مراحل تعریفشده و شامل گامهای زیر است:
۱. تحلیل اکوسیستم سازمانی
اتفاق مهم در مرحله اول تدوین استراتژی تحلیل اکوسیستم سازمان است. تحلیل اکوسیستم شامل درک کامل وضعیت کنونی سازمان و محیط خارجی است که در آن فعالیت میکند. اکوسیستم سازمانی شامل شبکهای از سازمانهاست که در ارائه یک محصول یا خدمت دخیل هستند؛ از جمله مشتریان، تأمینکنندگان، توزیعکنندگان، رقبا و نهادهای دولتی.
تعاملات درون این اکوسیستم، چه بهصورت همکاری و چه به عنوان رقابت بر استراتژی سازمان تاثیر میگذارند؛ زیرا همگی بر یکدیگر و سازمان تأثیرگذارند. هدف تحلیل اکوسیستم سازمانی ایجاد درکی آگاهانه از چالشها و فرصتهای پیش روی شرکت است.
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: پنج نیروی رقابتی پورتر
۲. تولید گزینههای استراتژیک
مرحله دوم تدوین استراتژی برای شرکت تولید گزینههای موجود است. مرحله پس از تحلیل محیط، تولید استراتژی های ممکن است. این مرحله شامل توسعه مجموعهای از مسیرهای استراتژیک بالقوه است که سازمان میتواند دنبال کند. این مرحله را در قالب مثال در ادامه این مقاله بیشتر شرح خواهیم داد.
۳. انتخاب استراتژیک
پس از تولید مجموعهای از گزینههای استراتژیک، سازمان باید یک انتخاب استراتژیک انجام دهد و مناسبترین استراتژی را از بین گزینههای موجود انتخاب کند.
انتخاب استراتژیک براساس تحلیل محیطی و همچنین ارزیابی پتانسیل هرکدام از گزینههای استراتژیک صورت میگیرد که در مرحله قبل تولید شدهاند. در انتخاب استراتژیک اهداف و منابع سازمان نیز باید در نظر گرفته شوند.
۴. پیادهسازی استراتژی
پیاده سازی یعنی نحوه تبدیل تصمیمات استراتژیک به اقدامات و کارهای عملی که با هدف دستیابی به اهداف سازمانی انجام میگیرد. این مرحله شامل پیادهسازی استراتژی انتخابشده در سراسر سازمان است.
پیادهسازی مؤثر نیاز به تخصیص منابع، توسعه امکانات و توانمندیهای لازم و همراستا کردن ساختارها و فرآیندهای سازمانی با استراتژی انتخابشده دارد. درواقع این مرحله مربوط به بهحرکت انداختن استراتژی انتخابشده است.
۵. کنترل استراتژیک
آخرین مرحله تدوین استراتژی شامل تنظیم شاخصها و kpiهایی برای نظارت و ارزیابی پیادهسازی استراتژیِ انتخابشده است. پس از اجرا، باید عملکرد واقعی استراتژیها با استفاده از شاخص های اندازهگیری عملکرد منسجم و هم راستا با جهتگیری استراتژیک سازمان ارزیابی شود.
این بازخوردها میتوانند به اصلاح استراتژیهای پیادهسازیشده یا شروع مجدد چرخه تدوین استراتژی منجر شوند.
کنترل استراتژیک این امکان را به سازمان میدهد تا میزان پیشرفت را رصد کرده، هرگونه انحراف از مسیر موردنظر را شناسایی کند، اجرای استراتژی براساس تغییرات محیطی و تغییرات غیرمنتظره را بررسی کند و اقدامات اصلاحی لازم را انجام دهد.
بازخورد گرفتن از این مرحله میتواند تصمیمات استراتژیک آینده را نیز تحت تاثیر قرار دهد. هدف از کنترل استراتژیک اطمینان از اجرای مؤثر استراتژی و دستیابی به نتایج مطلوب است.
در حالی که مدل منطقی یا کلاسیک تدوین استراتژی این مراحل را بهعنوان یک دنباله خطی نشان میدهد، فرآیند استراتژی ممکن است بیشتر تکراری و شامل حلقههای بازخورد بین مراحل مختلف باشد. درواقع استراتژی باید بهتدریج از طریق اقدامات و انطباقهای مستمر تکامل پیدا کند.
مهم ترین اقدامات لازم در تدوین استراتژی
برای تدوین استراتژی موثر و مبتنی بر ارزش انجام اقدامات زیر ضروری است:
۱. مشخص کردن هدف و چشم انداز شرکت
اهدافی که بر اساس ارزش ایجاد میشوند، به سودآوری بیشتر سازمان منجر میشود. برای مثال اگر ارزشی مانند حفاظت از محیط زیست دارید، اهداف سازمان را میتوانید بر همین اساس مشخص کنید؛
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: چگونه چشم انداز بنویسیم؟
۲. تحلیل و ارزیابی بازار و فرصتهای موجود در بازار
از ابزارهای تحلیل و ارزیابی مانند ۵ نیروی رقابتی پورتر، تحلیل PESTEL، تحلیل SWOT و… استفاده کنید. مزیت رقابتی خود را مشخص کنید و از فرصتهای موجود در بازار برای رشد شرکت خود استفاده کنید. انجام تحقیقات و تحلیلها در تدوین استراتژی اهمیت بسیار زیادی دارد.
۳. ارزش آفرینی برای مشتریان
چرا مشتریان باید بهجای خرید از رقبا، از شما خرید کنند؟ چه چیزی باعث میشود که مشتریان محصول شما را ارزشمند بدانند؟ مایکل پورتر ۳ رویکرد برای ایجاد مزیت رقابتی دارد که در این مرحله میتوانید از آنها استفاده کنید.
۴. ایجاد ارزش برای تامینکنندگان
تامین کنندگان شرکتهایی هستند که مواد خام موردنیاز برای تولید را در اختیار شما قرار میدهند؛ بنابراین اگر بتوانید برای آنها نیز از طریق همکاری ارزش آفرینی کنید، احتمال اینکه بتوانید مواد را با قیمت پایینتری دریافت کنید بالاتر میرود.
هزینه کمتر برای مواد اولیه یعنی هزینه تولید پایینتر و هزینه تولید پایینتر یعنی سود کسبشده بیشتر. با تهیه مواد اولیه با قیمت پایینتر حتی ممکن است بتوانید محصولاتتان را با قیمت کمتری نسبت به رقبا در بازار عرضه کنید که این یعنی فروش بیشتر.
۵. ارزشآفرینی برای کارکنان
کارکنان بخش مهمی از هر کسب و کاری محسوب میشوند؛ به همین دلیل بخش مهمی از استراتژی سازمان به حساب میآیند. ایحاد ارزش برای کارکنان به آنها انگیزه میدهد تا عملکرد و کارایی بالاتری داشته باشند، مهارتهای خود را افزایش دهند و همکاری طولانیتری با شرکت شما داشته باشند.
سخن پایانی
میتواند با استفاده از فرایند تدوین استراتژی، وضعیت شرکت خود را در اکوسیستم تحلیل کرده، گزینههای استراتژیک تولید کنید، انتخابهای آگاهانهای انجام دهید، این انتخابها را پیادهسازی و به طور مداوم پیشرفت خود را بررسی کرده تا به اهداف سازمانیتان دست یابید. البته همانطور که گفتیم در عمل ممکن است بین این مراحل تکرار و حلقههای بازخورد وجود داشته باشد.
مقالات پیشنهادی ما برای مطالعه: