فاصلۀ روانی، راه غلبه بر گروه‌ اندیشی یا نظر جمع

خلاقیت در سازمان

در مقالۀ قبل مدیربان با عنوان «موانع خلاقیت در سازمان» به بررسیِ عوامل داخلی پرداختیم که مانع خلاقیت در سازمان می‌شود. یکی از این موانع  تفکر گروهی بود. در این مقاله قصد داریم به این موضوع بپردازیم که گروه چگونه مانع بروز خلاقیت در سازمان می‌شود و در ادامه  راهِ رهایی از این موانع را به شما عزیزان معرفی می‌کنیم.

خلاقیت و نوآوری

خطر بیگانه و خودی بودنِ هم‌زمان

یکی از عواملی که باعث می‌شود نوآوری در گروه بروز نکند، خطر بیگانه و خودی بودنِ هم زمان است. این خطر زمانی رخ می‌دهد که  زورگویی گروه، مدیرانِ سطح  بالا یا… کارکنان را به تبعیت از گروه وادار می‌کند؛ به عبارتی خودی‌ها اگر هم بخواهند، نمی‌توانند نقش بیگانه را ایفا کنند. اگرچه  رسیدن به توافق در کسب‌وکار امری ضروری است؛ اما اگر این کار با اِعمال زور از طرف گروه یا رئیس یا همتای صنعتی رخ دهد، نوآوری را به‌کلی نابود می‌کند. تبعیت کارمندان خودی و بیگانه ممکن است به عوامل زیر بستگی  داشته باشد: نگرانیِ ازدست‌دادنِ جایگاه شغلی، به‌خطرافتادنِ امرار معاش و… . 

گروه چگونه به خلاقیت افراد آسیب می‌زند؟

شرط لازم برای نوآوری این است: ایده‌های مسخره‌ای را که اغلب از سوی مردم پذیرفته‌شده نیست، بررسی و در صورت تأیید به کار ببندیم. متأسفانه اغلب خودی‌ها مخالفت‌نکردن با نظر رئیس، بقیۀ اعضای گروه یا حتی همتایانِ صنعتی‌شان را بیش از حد توجیه می‌کنند. واقعیت این است که اغلب کارکنان سازمان سعی می‌کنند با همکاران نزدیکشان نظر مشترکی پیدا کنند. مطالعات نشان داده است که  گروه‌های ناهمگون  پس از سه سال همکاری در مسائل میان‌رشته‌ای به‌نوعی همگونی رسیده‌اند. این اتفاق نظر در بعضی گروه‌های کاری کمتر از سه سال طول می‌کشد. در عرض این سه سال هنجارها و بهترین تجربیات کاری تأثیر زیادی در عملکرد گروه می‌گذارد و همۀ کارها به‌نحوی آرام‌تر و کارآمدتر جلو می‌رود. متأسفانه با رفع نارسایی‌ها و بی‌نظمی‌های ناشی از آغاز کار، افرادِ گروه، ایده‌های جدید و اندیشه‌های نوآورانۀ خودشان را به‌تدریج کنار می‌گذارند.

چه عواملی باعث می‌شود افراد خلاق با گروه هم‌سو شوند؟

 در هر سازمان معمولاً تعدادی از افراد نقش متفاوتی را ایفا کرده و سعی می‌کنند افکار جدید وارد گروه کنند. رهبران نمی‌توانند برای طولانی‌مدت به این افراد متکی باشند؛ زیرا چنین افرادی به‌شدت در معرض خطرِ تنهاماندن و از پای‌درآمدن هستند. این افراد ویژگی‌های شخصیتی متفاوتی دارند؛ ازجمله: اعتمادبه‌نفس؛ استقلال‌طلبی؛ ترجیح پیچیدگی بر سادگی؛ ترجیح بی‌نظمی بر نظم و میل به کودکانه رفتارکردن بدونِ اینکه کودک باشند. از نظر روان‌شناختی افراد تا حدی عضو گروه می‌شوند که هنجارهای اصلی گروه در وجودشان نهادینه شود، مسئولیت‌ها را به عهده بگیرند و انتظارات را برحسب موقعیتشان برآورده کنند. بیگانه‌ترین افراد خلاق از روزِ استخدام  تلاش می‌کنند با جمع هم‌سو شوند؛ بنابراین به‌سادگی فاصلۀ روانی‌شان را با گروه یا سازمان از دست می‌دهند.

فاصلۀ روانی،  راه غلبه بر گروه‌اندیشی یا نظر جمع

سؤال: اگر دانسته‌های ما نوآوری را نابود می‌کند، پس هنگام مواجهه با پیچیده‌ترین مشکلات چگونه خودمان را از آسیب این دانسته‌ها مصون نگاه داریم؟پاسخ: یک یا چند نفر با تفکری متفاوت را بهطور موقت وارد گروه کنید. به این افراد «داشنمندان ارزشمند» گفته می‌شود.این افراد به گروه کمک کرده تا از شرّ دانسته‌هایشان رها شوند. بدیهی است اگر عضو گروهی هستید، به احتمال زیاد در فکر و نظر آن‌ها سهیم‌اید. کسی که وارد فضا و موقعیتی می‌شود؛ ولی از نظر ذهنی و روانی خودش را درگیر نمی‌کند، می‌تواند شرایط را درست به همان صورتی ببیند که هست. سه ویژگیِ بارز این دانشمندان در مقایسه با بقیۀ افراد گروه عبارت است از: داشتنِ فاصلۀ روانی و عاطفی از گروه؛ گرایش به نوآوری و داشتنِ تخصص مرتبط با چالش‌های مدنظر.

کلام آخر

فاصلۀ روانی، ویژگی اصلی متفکران ارزشمند است و وجود این افراد در گزوه مؤثرترین سلاح برای مبارزه با گروه‌اندیشی است. اغلب اوقات فکر می‌کنیم با تشکیل گروه‌هایی متشکل از افرادی با سوابق شغلی، جنسیت و هویت گوناگون، افکار متفاوتی را به سازمان تزریق کرده‌ایم؛ اما آنچه فراموش کرده‌ایم این است: کارکنان سازمان ذهنیتی مشابه دارند و تنها فردی که به‌لحاظ روانی با سازمان بیگانه است، می‌تواند تفاوت‌ها را ببیند.

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *