امروزه کوچینگ یا مربیگری در بسیاری از زمینهها کاربرد دارد و روزبهروز با استقبال بیشتری مواجه میشود؛ بهنحویکه صاحبان کسب و کارهای مختلف نیز علاوه بر ارائه محصولات یا خدمات، مربیگریِ آن حرفه را نیز در دستور کار قرار دادهاند؛ به همین دلیل در این مقاله میخواهیم درباره کوچینگ سازمانی (به انگلیسی Organizational Coaching) صحبت کنیم. یکی از کاربردهای coaching، به کار گرفتن کوچ سازمانی است که در این مقاله با ابعاد مختلف آن بیشتر آشنا میشویم.
پیشفرض ما این است که شما قبل از خواندن این مقاله با واژههای «سازمان» و «کوچینگ» و تعاریف آنها آشنایی دارید؛ بااینحال پیشنهاد میکنیم مقاله کوچینگ چیست را مطالعه کنید.
استفاده از کوچینگ در سازمان پدیدهای نوظهور و یکی از انواع کوچینگ است که بر پایه توسعه منابع انسانی سازمان بنا شده است و همکاری افراد در سازمان را در یک فرآیند فکری و خلاق تقویت میکند. مربیگری سازمانی انواع مختلفی دارد که در بخش پایانی این مقاله به آن خواهیم پرداخت.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleتاریخچه کوچینگ سازمانی
قبل از مطالعه قدمت کوچینگ در سازمان پیشنهاد میکنیم مقاله تاریخچه کوچینگ را مطالعه کنید. استفاده از مربیگری در سازمان بسیار تازهبنیاد است و تاریخچۀ طولانی ندارد. آقای دستگردی در کتاب طراحی مدل کوچینگ سازمانی در سازمان های دولتی ایران با رویکرد داده بنیاد درباره تاریخچه کوچینگ در سازمان اینطور مینویسد: «کوچینگ سازمانی بهطور ناگهانی در قالب یک صنعت شکوفا شده است و اخیراً کسانی که سعی کردند دانشی غنیتر برای درک پیچیدگیهای این حوزه ایجاد کنند، گام های بلندی در این زمینه برداشتهاند.
متاسفانه پیشینه تحقیقاتی موجود بیش از آن که حاصل مطالعات دانشگاهی باشد، نتیجه مطالعات تجربی است. این موضوع موجب شده تا مربیگری سازمانی پرسش های پاسخنداده فراوانی داشته باشد و به تحقیقات قویتری برای رشته علمی آن احساس نیاز شود.»
تفاوت کوچینگ درون سازمانی و برون سازمانی
پیشنهاد میکنیم قبل از ادامه مطالعه این مطلب، نگاهی هم به مقاله مربیگری در سازمان بیندازید. کوچینگ برای سازمان به دو شکل انجام می شود: درون سازمانی و برون سازمانی. در کوچینگ برون سازمانی کوچ، فردی از خارج از سازمان است که برای کوچینگ حرفهای استخدام می شود. او هیچ ذهنیتی نسبت به مراجعین و کارکنان سازمان ندارد و حتی الزاما در ارتباط با اهداف سازمان هم تخصصی ندارد.
این نکته هم فرصت است و هم تهدید؛ فرصت است چون بیاطلاعی و بیرونی بودنِ او باعث آزادی از روابط عاطفی و میانفردی می شود و میتواند بدون پیشفرض به مراجع کمک کند. تهدید است چون شناخت بسیار کم او از اهداف و فرهنگ سازمانی آن سازمان باعث کندی فرآیند کوچینگ میشود.
در کوچینگ درون سازمانی، کوچ فردی از نیروهای انسانی سازمان است که با بهکارگیریِ اعضای سازمان فرآیند کوچینگ را هدایت می کند. مزایای کوچینگ درون سازمانی این است که شناخت کامل او از کارکنان و اهداف سازمان میتواند به تسهیل فرآیند کوچینگ کمک بسیاری بکند. از معایب کوچینگ درون سازمانی این است که ممکن است فردی که مسئولیت کوچینگ را بر عهده گرفته، حرفهای نباشد و بهطور تخصصی در حوزه کوچینگ کار نکرده باشد.
چه زمانی به کوچینگ سازمانی نیاز پیدا میکنیم؟
اگر روزبهروز احساس میکنید روابطتان با کارکنان در حال افت کیفیت است و کارکنان نیز از انگیزه و تعهد سازمانی لازم را ندارند؛ نقشها و انتظارات بین کارکنان شفاف نیست و رفتارهای مخرب و تعارضاتشان رو به افزایش است و مواردی از این دست که مانع تحقق اهداف سازمانتان میشود، به کوچینگ سازمانی نیاز دارید.
۷ دلیل برای استفاده از کوچینگ سازمانی
دلایل بسیاری وجود دارد که استفاده از کوچینگ در سازمان را توجیه میکند. در این بخش به معرفی ۷ دلیل استفاده از کوچینگ برای سازمان اشاره میکنیم.
۱. شکوفایی توانمندیهای منابع انسانی
یکی از عواملی که برای سازمان در دنیای رقابت مزیت ایجاد میکند، نیروهای منابع انسانی آن سازمان هستند. مربیگری سازمانی نقش بسیار موثری در شکوفایی توانمندیهای منابع انسانی دارد.
۲. انگیزهبخشی به کارکنان
توانایی انگیزهدهی به کارکنان یکی از مهمترین کارهاست که در بهترین حالت بهصورت استفاده از کوچینگ در سازمان صورت میگیرد.
۳. راهبردی برای توسعه منابع انسانی
ازآنجاکه کوچینگ سازمانی، راهبردی برای توسعه منابع انسانی است، طبق آمارهای اعلامشده از سوی فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) باعث ۸۰درصد بهبود اعتمادبهنفس، ۷۳درصد بهبود ارتباطات و ۶۷ درصد بهبود ایجاد تعادل بین کار و زندگی کارکنان شده است.
۴. ایجاد تغییرات درونی در کارکنان
تحقیقات و آسیبشناسیهای مختلف در دنیا نشان از نیاز روزافزون سازمانها و شرکتها به کوچینگ سازمانی دارد؛ چراکه دانش و مهارت کارکنان یا مدیران برای نقشآفرینی موثر در سازمان کافی نیست و دورههای آموزشی کارکنان اثرات پایداری ندارد و نهایتاً تغییرات بیرونی ایجاد می کند. فقط با فرآیندهای مربیگری میتوان تغییرات درونی را در کارکنان ایجاد کرد.
۵. ایجاد تغییر در نگرش و رویکرد کارکنان
مدیران نباید تاثیر کوچینگ سازمانی را بر پرسنل دستکم بگیرند؛ زیرا در بسیاری از موارد باعث تغییر نگرش و رویکرد افراد به کارشان میشود؛ بهعنوان مثال با افزایش اعتمادبهنفس، کارکنان قادر خواهند بود خود را بیشتر در کارها دخیل کنند و این باعث تقویت قاطعیت و انعطافپذیری آنان میشود. ( instituteofcoaching.org)
۶. ایجاد فضایی برای تحقق اهداف فردی و سازمانی
نقش دیگر کوچینگ در سازمان این است که با ایجاد فضای همیاریِ مستمر به رسیدن به اهداف فردی و سازمانی کمک میکند و این احساس هدفمندی باعث حفظ کارکنان در سازمان میشود.
۷. کمک به نهادینهکردن فرهنگ سازمانی
کوچینگ سازمانی به شما کمک می کند تا فرهنگ سازمانی دلخواه خودتان را بهمرور نهادینه کنید و رفتارهای کارکنان را روز به روز بهبود ببخشید
نقش کوچینگ سازمانی در افزایش بهرهوری سازمان
افزایش بهرهوری هر سازمانی در گرو افزایش بهرهوری مدیران و کارکنان سازمان است. اگر بتوانیم به مدیران کمک کنیم تا وضعیت خود را در سازمان بهتر بشناسند و زوایای تاریک و مبهم کار را برای آنها روشن کنیم، اولین قدم را برای افزایش بهرهوری برداشتهایم. عامل دیگری که از موانع افزایش بهرهوری به شمار میآید، احساس بیکفایتی کارکنان و احساس ضعف و ناامیدی در حل مشکلات است.
کوچینگ در سازمان با تقویت نقاط مثبت و با همراهی مستمر به کارکنان کمک میکند تا خودشان راههای جدید را پیدا کنند و شیرینی پیروزی های پیدرپی را با تمام وجود لمس کنند. همانطورکه بالاتر اشاره کردیم، کوچینگ فرایندی تعاملی است و این ویژگی باعث می شود تا روابط بین فردی در سازمان متحول شود و رنگوبوی ارتقا و پیشرفت و تعامل سازنده در میان مدیران و کارکنان جاری شود و این آغاز راه فتح قلههای بهره وری است.
انواع کوچینگ سازمانی
۱. بیزینس کوچینگ (Business Coaching)
کوچینگ کسب و کار یا بیزینس کوچینگ رویکرد دیگری از کوچینگ است که بر تقویت عملکرد صاحبان کسب و کارها تأکید دارد. مراجعان این نوع از کوچینگ عموماً افرادی هستند که احساس می کنند برای موفقیت کسب و کارشان باید خودشان توانمندتر بشوند. کوچ کسب و کار نیز در این رویکرد معمولاً تجربهای در کسب و کار دارد.
۲. کوچینگ منابع انسانی (HR Coaching)
این نوع کوچینگ همچون یک بازوی فکری به مدیران سازمانها کمک میکند تا بتوانند نقاط ضعف و قوت خود را در ارتباط با منابع انسانی شناسایی و بازخورد آن را دریافت کنند
همچنین کوچینگ منابع انسانی در حل چالش هایی که مربوط به نیروی انسانی است، از قبیل طراحی استراتژی منابع انسانی، استخدام، حقوق و… میتواند همراهی موثری داشته باشد.
۳. کوچینگ سیستمی (Systemic Coaching)
بحرانهایی که با آنها مواجه هستیم ماهیت سیستمی دارند. برای غلبه بر آنها نیاز به درک نحوه عملکرد سیستم داریم و برای رسیدن به چنین درکی باید سیستمی فکر کنیم.
۴. کوچینگ عملکرد (Performance Coaching)
عملکرد کارکنان باید بهخوبی مدیریت شود؛ زیرا نقش بسیار کلیدی در کیفیت محصولات و خدمات یک سازمان دارد و میزان کارایی و سوددهی سازمان به آن وابسته است. کوچینگ در مدیریتِ عملکرد کمک می کند تا کارکنان راه افزایش بهرهوری را در کارشان پیدا کنند و بهسمت آن حرکت کنند.
کوچینگ عملکرد همانطورکه از اسمش پیداست، بهدنبال بهینهسازی عملکرد کارکنان توسط خودشان است و کمک میکند تا افراد بهترین خودشان باشند.
۵. کوچینگ تعامل (Cooperative Coaching)
کوچینگ تعامل یا مشارکت، زمینهای فراهم میکند تا افرادی که برای انجامِ کاری در سازمان گرد هم جمع شدهاند، بتوانند برای چالشهای خود راهحلی پیدا کنند و موانع موفقیت تیمشان غلبه کنند.
در فرآیند کوچینگ مشارکت این نگاه به افراد منتقل میشود که آنها برای کسبوکار کار نمیکنند؛ بلکه آنها خودِ کسب و کار هستند. این نگاه هویت تیمی را تقویت و بازدهی مشارکت را بالا میبرد.
۶. کوچینگ توسعه (Developmental Coaching)
در کوچینگ توسعه، کوچ با گسترش زمینههای مختلف کوچینگ برای کارکنان به آنها کمک میکند تا ببینند تغییر را باید از کجا شروع کنند. بهنوعی کارکنان با افزایش آگاهی و دیدگاه قادر خواهند بود بهطور فزایندهای بر زندگی و کار خود مسلط شوند و بهسوی اهداف فردی و کاری حرکت کنند.
تفاوت کوچینگ سازمانی با بیزینس کوچینگ چیست؟
هدف اصلی کوچینگ سازمانی و بیزینس کوچینگ مشترک است: بهبود عملکرد سازمان و افزایش سودآوری. با این وجود، این دو سبک از طریق راههای زیر به این اهداف دست میابند و تفاوتهایی باهم دارند؛ ازجمله:
- تمرکز کوچینگ سازمانی روی افراد است؛ درحالیکه بیزینس کوچینگ روی استراتژیها تمرکز کرده است. بیزینس کوچینگ فرایندها را بهبود میبخشد و برای رفع مشکلات فعلی کسب و کار راهحلهایی را ارائه میدهد؛ درحالیکه کوچینگ سازمانی بهجای فرایندها روی افراد تصمیمگیرنده تمرکز و به آنها کمک میکند تا فرایندها را بهبود دهند و مشکلات را حل کنند.
- بیزینس کوچینگ برای کسب و کارهای کوچک مناسبتر است؛ درحالیکه کوچینگ سازمانی بیشتر توسط سازمانهای بزرگ استفاده میشود. بیزینس کوچینگ راهکارهای عملی را به مدیران کسب و کارهای کوچک معرفی میکند تا آنها بتوانند بهراحتی این راهکارها را اجرا کنند؛ درحالیکه کوچینگ سازمانی به سراغ منابع تصمیمگیری در سازمان میرود.
- کوچینگ سازمانی نیازمند برقراری ارتباط مستقیم یکبهیک با مدیران ارشد سازمان است. کوچهای سازمانی خدمات کوچینگ خودشان را به این افراد ارائه میدهند تا این افراد در راستای تصمیمگیریهای اثرگذار در سازمان خودشان توانمندتر شوند.
- یک بیزینس کوچ حتماً باید تجربه شخصی اداره یک کسب و کار را داشته باشد؛ درحالیکه کوچ سازمانی به داشتن تجربه در مدیریت یک سازمان نیازی ندارد. لازم به یادآوری است که منظور ما این نیست که بیزینس کوچ نیازمند داشتنِ تجربه مدیریت درزمینه کاری مراجع خودش است.
- کوچینگ سازمانی بهدنبال این است که عملکرد فردی هریک از اعضای سازمان را به حداکثر میزان ممکن برساند؛ درحالیکه بیزینس کوچینگ بهصورت مستقیم به افراد نمیپردازد. تمرکز بیزینس کوچینگ روی شکل دادن به ساختاری است که در آن ساختار سازمانی و عملکرد افراد افزایش پیدا میکند.
- اگر شما یک کسب و کار کوچک دارید و میخواهید کسب و کارتان را به یک سطح بالاتر از سطح فعلی آن ارتقا دهید، استفاده از خدمات بیزینس کوچینگ بهترین گزینه برای شماست؛ اما اگر شما یک سازمان بزرگ را رهبری میکنید، بهتر است از خدمات کوچینگ سازمانی استفاده کنید.
نتیجه گیری
روشهای زیادی برای همیاری و همراهی با مدیران سازمانها وجود دارد. کوچینگ سازمانی و استفاده از کوچ سازمانی یکی از این روشهاست که در دو دهه اخیر توجه بسیاری از مشاوران، تسهیلگران و مدیران را به خود جلب کرده است. تازگی این روش در عین جذابیت و اثرگذاری و بازخوردهای مثبتی که داشته، ابهامات و سوالات زیادی را هم برای طرفدارانش به وجود آورده که قابل تأمل است. این تازگی، فرصتی هم برای سودجویان فراهم کرده است و متاسفانه باعث شده افرادی با دریافت هزینههای هنگفت از مدیران، داعیهدار نجات سازمانها بشوند و با ارائه ناقص فرآیندها و اطلاعات غیرعلمی باعث نارضایتی مدیران و ایجاد ذهنیت منفی نسبت به اصل کوچینگ شوند. شاید لازم باشد بنیانگذاران واقعی کوچینگ، برای سازماندهی بهتر، اقداماتی فراگیر انجام دهند؛ از تهیه ترمینولوژی کوچینگ گرفته تا انسجام متدها و… .
مطالعه مطالب زیر هم شاید برای شما مفید باشد:
سوالات متداول
استفاده از کوچینگ در سازمان پدیدهای نوظهور است که مبنای آن توسعه منابع انسانی سازمان بوده و همکاری افراد در سازمان را در فرآیندی فکری و خلاق تقویت میکند.
در کوچینگ برون سازمانی، کوچ، فردی از خارج از سازمان است که برای کوچینگ حرفهای استخدام می شود. او ذهنیتی نسبت به مراجعین و کارکنان سازمان ندارد و حتی الزاما در ارتباط با اهداف سازمان هم تخصصی ندارد. در کوچینگ برون سازمانی کوچ، فردی از خارج از سازمان است که برای کوچینگ حرفهای استخدام می شود. او هیچ ذهنیتی نسبت به مراجعین و کارکنان سازمان ندارد و حتی الزاما در ارتباط با اهداف سازمان هم تخصصی ندارد.