راهنمای مطالعه مقاله
Toggleنقطه سر به سر (Break Even Point) چیست؟
یکی از مباحث مهم که در دوره مدیریت مالی برای مدیران غیر مالی تدریس میشود، نقطه سر به سر است. نقطه سر به سر جاییست که هرچقدر برای کسبوکارتان خرج کردهاید، در آن نقطه همانقدر درآمد کسب کردهاید؛ به عبارتی تا آن موقع توانستید به اندازه تمام پولی که هزینه شده، بفروشید. توجه داشته باشید که در این مقطع، سودی به شرکت نمیرسد و تازه توانستهاید جلوی ضرر و زیان را بگیرید. نمودار پایین به تفهیم بیشتر نقطه سر به سر کمک میکند.
مدرسه کسب و کار مدیربان به دنبال این است که مدیران را به بهترین شکل، بدون حذف مطالب و با زبانی ساده با مفاهیم مالی آشنا کند.
ویدیوی آموزش محاسبه نقطه سر به سر
نمودار نقطه سر به سر
نمودار زیر به خوبی نشان میدهد که نقطه سر به سری در یک کسب و کار در چه زمانی اتفاق میافتد.
معمولاً نمودار نقطه سر به سری را با «مقدار کالای تولید شده» نشان میدهند؛ اما با توجه به اینکه نقطه سر به سر از جنس زمان است ما این مفهوم را با زمان نشان میدهیم. متغیر دیگر در این نمودار، پول است؛ پولی که خرج شده یا به دست آمده است.
اقلام و اجزای نقطه سر به سری
نقطه سر به سر از دو جزء هزینه کل و درآمد تشکیل شده است. با دانستن این دو بهتر میتوانید با مفهوم نقطه سر به سر و نحوه به دست آمدنش ارتباط برقرار کنید.
هزینه کل
در نمودار بالا مجموع هزینهها یا هزینه کل با خط زرد نمایش داده شده است. اگر دقت کنید با شروع فرایند کسبوکار، مقداری هزینه به وجود آمده است؛ جایی که زمان صفر است و شرکت هنوز فعالیتش را آغاز نکرده است؛ زیرا هر شرکتی که تأسیس میشود و کارش را شروع میکند، ابتدا هزینههایی دارد؛ مانند خرید ساختمان، خرید برند و خرید تجهیزات تولید. با گذشت زمان، هزینههای جاری مانند حقوق کارکنان و قبض آب و برق هم اضافه میشوند.
درآمد
این خط که در نمودار به رنگ سبز است، فروش شما را نشان میدهد. دوباره به محور زمان نگاه کنید. روزهایی گذشتهاند که شرکت درآمدی نداشته هزینهها هم رو به افزایش بودند. آن بازه زمانی را دوره ساخت یا پیش تولید مینامیم.
دورهای که چرخ تولید هنوز راه نیفتاده و خروجی نداشتید که بتوانید از آن، درآمد کسب کنید. دوره ساخت در کسبوکارهای تولیدی بسیار طولانیتر از کسبوکارهای بازرگانی و خدماتی است.
نقطه سر به سر
نقطه سر به سری در نمودار بالا نقطهای است که از برخورد دو خط درآمد و هزینهها به وجود آمده است و با رنگ بنفش مشخص شده است.
این نقطه، زمانی است که هرچه درآمد داشتهاید با هرچه هزینه کردهاید، برابر شده است (مجموع هزینهها = مجموع درآمدها). در این نقطه، شرکت از منفی (زیان) به صفر رسیده است؛ یعنی تا آن روز سودی کسب نکرده و از آن نقطه به بعد، شرکت به سودآوری رسیده است.
وبسایت Investopedia برای تعریف نقطه سر به سر میگوید: «سطحی از تولید یا فروش که در آن، درآمد کل با هزینههای کل برابر میشوند. کسبوکار در این نقطه نه سود دارد و نه زیان.»
فرمول محاسبه نقطه سر به سر
نحوه محاسبه نقطه سر به سری به این شکل است که مجموع هزینههای جاری (مثل مواد اولیه) و ثابت (مثل خرید تجهیزات) برابر میشود با مجموع درآمدها (فروش محصولات).برای درک بهتر این محاسبات به مثال زیر توجه کنید.
فرض کنید شرکت تولیدی لامپ دارید. برای این شرکت مبلغ ۱ میلیارد تومان زمین و تجهیزات خریدهاید (سرمایه اولیه).
هر ماه مبلغ ۱۰ میلیون تومان بابت حقوق و دستمزد کارکنان، اجاره محل کار، قبض آب و برق و گاز میپردازید (هزینههای ثابت ماهانه).
هر لامپی که تولید میشود، مبلغ ۱,۰۰۰ تومان بابت مواد اولیه و بستهبندی، هزینه دارد (هزینههای جاری).
قیمت فروش هر لامپ هم ۱۰۰ هزار تومان است و در هر ماه، ۱,۰۰۰ عدد لامپ تولید میشود.
نحوه محاسبه هزینهها در این مثال:در ماه اول مجموع درآمدهای این تولید به صورت زیر است:
همانطور که مشاهده میکنید، سرمایه اولیه در همه محاسبات میآید و مقدارش هم تغییر نمیکند.
مجموع هزینههای ثابت، حاصل جمع هزینههای این ماه با ماههای قبل است که در ماه اول، فقط یک ماه محاسبه میگردد.
مجموع هزینههای جاری برابر است با تعداد لامپهای تولید شده در یک ماه (هر ماه ۱,۰۰۰ عدد و ثابت است)، ضربدر هزینه تولید هر ماه، ضربدر عدد ماه. مجموع هزینههای جاری هم حاصل جمع هزینههای جاری این ماه با ماههای گذشته است.
برای محاسبه مجموع درآمدها، کافی است تعداد لامپ تولید شده در ماه را ضربدر قیمت هر لامپ کنید و سپس در عدد ماه ضرب کنید. اینگونه مجموع فروش تا این ماه را به دست میآورید.
نهایتاً از مجموع درآمدهایتان، همه هزینههای ثابت و هزینههای جاری گذشته و سرمایه اولیهتان را کسر میکنید. در ماه اول، ۹۱۱ میلیون تومان در ضرر هستید.
در ماه یازدهم مجموع درآمد این تولیدی لامپ به صورت زیر است.
همانطور که مشاهده میکنید، به غیر از سرمایه اولیه، همه در عدد ۱۱ ضرب شدهاند؛ زیرا درآمدها و هزینهها به صورت تجمعی حساب میشوند؛ یعنی مجموع مقدار در این ماه و ماههای گذشته.
در نتیجه این شرکت پس از ۱۱ ماه، به نقطه سر به سر میرسد و از ماه دوازدهم سودده به شمار میآید؛ یعنی پس از تولید ۱۱,۰۰۰ عدد لامپ.
در ماه یازدهم، ضرر به ۲۱ میلیون تومان رسیده است. ماه دوازدهم را ببینید.
در تصویر بالا میبینید که در ماه دوازدهم، شرکت به سوددهی رسیده است و دیگر خبری از ضرر و زیان نیست؛ یعنی نقطه سر به سری را رد کردهاید.
درنتیجه نقطه سر به سر در این مثال، یازده ماه بود (یازده ماه و هفت روز). یعنی پس از یازده ماه، میتوانید شرکت خود را سودده به حساب آورید. البته فراموش نکنید که این سود، سود خالص و قابل تخصیص نیست.
کاربردهای نقطه سر به سر
ممکن است این سوال پیش بیاید که نقطه سر به سر با این حجم از محاسبات، اصلاً چه کاربردی دارد. در ادامه این مطلب به این سوال پاسخ میدهیم.
۱. پیشبینی و برنامهریزی بهتر
با محاسبه نقطه سر به سر بهتر میتوانید برای هزینهها منابعی در نظر بگیرید که پرداختشان با مشکل مواجه نشود. همچنین میتوانید هزینههای اضافی را شناسایی کنید و با کاهش آنها، زودتر به نقطه سر به سر برسید.
۲. آگاهی از میزان سرمایهای که دارید
با محاسبه نقطه سر به سر متوجه میشوید چقدر از سرمایهتان در کسبوکار درگیر شده و بسنجید که این سرمایه در جای درستی به کار گرفته شده است یا خیر. مثلاً ممکن است با محاسبه نقطه سر به سر به این نتیجه برسید که ادامه دادن فرایند شرکت به صرفه نباشد.
۳. زمان شروع سوددهی
با دانستن نقطه سر به سر شرکت، میتوان فهمید از چه تاریخی میتوانید به سهامداران، سود بپردازید. سود انواع مختلفی دارد که در مقاله سود چیست درباره آنها صحبت کردهایم.
۴. میزان سرمایه لازم برای شروع
اگر قصد راهاندازی کسبوکار دارید، با محاسبه نقطه سر به سر درمییابید که چقدر سرمایه برای شروع نیاز است. حتی متوجه میشوید که بعد از چندوقت اجازه دارید احساس ناامیدی و پشیمانی کنید.
اهمیت محاسبه نقطه سر به سر
سال ۱۳۹۶ قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت، گزارش نگرانکنندهای ارائه دادند: «بیش از ۵ هزار و ۴۰۰ طرح و واحد نیمهتمام صنعتی در کشور وجود دارد» (منبع: Dolat.ir).
این یعنی بیش از پنجهزار و چهارصد کسبوکار که با امیدها و آرزوهای زیادی ایجاد شدند؛ زمین و تجهیزاتشان خریداری و مبالغ هنگفتی برای سرمایه اولیهشان وارد صنعت شده است؛ اما قبل از رسیدن به درآمد، رها شدهاند. دلیل آن چیست؟ اگر نگوییم تنها دلیل، بزرگترین دلیلش محاسبه نکردن نقطه سر به سر است.
سایت Corporate Finance Institute (CFI) هم درباره اهمیت محاسبه نقطه سر به سر میگوید: «محاسبه نقطه سر به سر به شرکتها کمک میکند بدانند چه مقدار فروش لازم است تا هزینههای ثابت و جاری پوشش داده شوند و از زیان جلوگیری شود».
محدودیتها و چالشها
محاسبه و در نظر گرفتن نقطه سر به سری محدودیتها و چالشهایی دارد که گاهی اوقات همین چالشها باعث میشوند دیگر سراغ نقطه سر به سر نروید. اصلیترین این محدودیتها و چالشها عبارتند از:
- پیچیده بودن محاسبات نقطه سر به سر؛
- سختی پیشبینی کردن تورم و افزایش قیمتها.
نتیجهگیری
یکی از حیاتیترین ابزارهای مالی برای مدیران کسبوکارها نقطه سر به سر است. این ابزار به شما کمک میکند بدانید لازم است چقدر بفروشید تا ضرر نکنید و به سوددهی برسید. پیشنهاد میکنیم همین حالا دست به کار شوید و سعی کنید نقطه سر به سری شرکت خود را به دست آورید.
شاید علاقهمند به مطالعه مطالب زیر هم باشید: