۱۰ ویژگی یک مدیر خوب و موفق

ویژگی های یک مدیر موفق

شما به‌عنوان یک مدیر از نقطه‌ای که اکنون در آن قرار دارید تا جایگاهی که مدیران بزرگ و صاحبان کسب‌وکارهای موفق قرار دارند چقدر فاصله دارید؟ به نظر شما این فاصله با چه چیزی پر می‌شود؟ اگر زندگی تعداد زیادی از مدیران موفق را بررسی کنید، متوجه می‌شوید داشتن حمایت مالی و سرمایه اولیه ویژگی مشترک آن‌ها نیست؛ بلکه داشتن یک سری ویژگی و خصوصیت است که آن‌ها را از بقیه متمایز کرده است. در این مقاله می‌خواهیم شما را با این ویژگی‌ها یعنی ویژگی های مدیران خوب و موفق آشنا کنیم. با مدیربان همراه باشید.

ویژگی‌های مدیران خوب و موفق کدام است؟

در این بخش از مقاله ویژگی های بارز یک مدیر موفق را شرح می‌دهیم. گفتنی است این ویژگی‌ها برآمده از تجربیات دکتر مهدی فرهادی‌نیا در تعامل با بیش از ۴۰۰ شرکت و مدیر ایرانی است.

۱. تحمل ابهام زیادی دارند

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک مدیر موفق، داشتن تحمل ابهام است. این ویژگی برای مدیران کارآفرین اهمیت بیشتری نیز پیدا می‌کند. تحمل ابهام یعنی کنار آمدن با فضای ابهام و نامشخصِ تصمیمات مدیریتی.

تحمل ابهام یکی از ویژگی های مدیران موفق است
یک خصوصیت بارز یک مدیر موفق تحمل ابهام است

مدیران موفق پذیرفته‌اند نتیجه هیچ تصمیمی از قبل مشخص نیست؛ با این وجود، این ابهام مانع تصمیم‌گیری آن‌ها نمی‌شود. آن‌ها می‌دانند گاهی ضرر یک تصمیم‌گیریِ نادرست بیشتر از ضرر تعلل و نگرفتن تصمیم است؛ بنابراین ضمن تحمل ابهام فعالیت‌های خود و سازمانشان را پیش می‌برند.

۲. بازخورد سازنده می‌دهند

به‌جرات می‌توان گفت “بازخورد دادن” یکی از جادویی‌ترین ویژگی‌های مدیران موفق است. مدیرانی که از این ویژگی در قبال کارمندانشان استفاده می‌کنند، شاهد تحول بزرگی در سازمانشان هستند. ویژگی ارائه بازخوردهای مثبت و سازنده، جزو ویژگی‌هایی است که می‌تواند یک مدیر را به رهبر سازمان خودش تبدیل کند.

مدیرانی که از این ویژگی برخوردارند، به‌خوبی می‌توانند به اعضای تیم و همکاران خودشان بازخوردهای مثبت و انگیزشی ارائه دهند که نتیجه آن تشویق و بهبود عملکرد کارکنان، افزایش اعتمادبه‌نفس و ارتقای روحیه کاری اعضاست.

این ویژگی به‌ویژه وقتی فرد در حال رسیدن به اهداف و موفقیت‌های جدید است، بسیار حیاتی است. وقتی مدیران بازخورد مثبت ارائه می‌دهند، افراد احساس می‌کنند که توانایی‌ها و کارایی‌هایشان مورد توجه قرار گرفته است. این کار احساس ارزشمندی در فرد ایجاد می‌کند.

علاوه بر این، بازخورد مثبت دادن باعث بهبود ارتباطات میان اعضای تیم و درنتیجه ایجاد فضای کاری مطلوب می‌شود.

در کل، مدیران موفق با ارائه بازخورد مثبت نه‌تنها به کارکنان کمک می‌کنند تا بهترین نسخه خود را در کارها و وظایفشان به نمایش بگذارند، بلکه با تقویت ارتباطات و روابط در تیم، محیطی سالم و موثری را در سازمانشان خود ایجاد می‌کنند. ناگفته نماند بازخوردهای مدیران موفق، ظرافت‌هایی هم دارد. 

تصور کنید یکی از کارمندان شما ۹ ویژگی مثبت دارد. توجه شما به هرکدام از این ویژگی باعث تقویت آن خواهد شد؛ بنابراین لازم است آگاهانه روی ویژگی‌هایی بازخورد مثبت بدهید که به فعالیت این فرد در سازمان شما مرتبط‌تر است و می‌تواند بازدهی بیشتری برای اهداف سازمان شما به دنبال داشته باشد.

بازخورد دادن یک ویژگی شکل‌گرفته از تعداد زیادی مهارت است. مدیر باید بتواند خوب بفهمد، بشنود، مکث کند، فکر کند، کشف کند، ویژگی مناسب را انتخاب و درنهایت بازخورد خود را بیان کند.

اگر مایلید با اصول یک بازخورد درست آشنا شوید، حتما مقاله بازخورد چیست را بخوانید. در این مقاله درباره اصول بازخورد در مدیریت و در ارتباطات مفصلا صحبت کرده‌ایم.

۳. مسائل از یکدیگر تفکیک می‌کنند

تفکیک کردن مسائل از هم یکی دیگر از ویژگی‌های بارز مدیران موفق است؛ به‌طوری‌که اگر مدیری از آن بی‌بهره باشد، خودش و سازمانش با خطرات جدی روبه‌رو خواهد شد. تفکیک، یعنی توانایی جداکردن موضوعات غیرمرتبط از هم.

“تفکیک” به‌معنای توانایی مدیران در ایجاد تمایز بین مسائل، وظایف، نقش‌ها، و منابع مختلف در ذهن خودشان است. عموم مدیران موفق به‌خوبی می‌توانند موارد زیر را از هم تفکیک کنند

  1. تمایز بین مسائل: اکثر مدیران موفق می‌توانند مسائل مختلف را از یکدیگر تمیز دهند. این تفکیک به‌معنیِ جداسازیِ مسائل فوری و غیرفوری یا مسائل مربوط به سازمان و مسائل شخصی و… است.

۲. تفکیک نقش‌ها: مدیران موفق می‌توانند بین نقش حرفه‌ای و نقش شخصیتی فرد تمایز قائل شوند و در شرایط متفاوت، باتوجه‌به تفاوت این نقش‌ها تصمیمات مناسبی بگیرند.

برای درک بهتر این ویژگی از یک مثال استفاده می‌کنیم. فرض کنید یکی از کارمندان شما به شرکت بدهکار است و از طرفی درخواست مساعده داده است. اگر شما نتوانید این دو موضوع را از هم جدا کنید، تصمیم مدیریتی درستی نگرفته‌اید.

در این مثال یک مدیر خوب می‌تواند نقش کارمند (بدهی به شرکت) و پدرِ (درخواست مساعده برای خرج زندگی) نیروی انسانی را از هم جدا کند.

۳. تخصیص منابع: مدیران موفق می‌توانند منابع مختلف ازجمله منابع انسانی، مالی و زمان خود را بین وظایف مختلف تفکیک کنند و به اولویت‌بندی مناسبی برای استفاده از این منابع بپردازند.

۴. حق پذیرند

یکی از ویژگی‌های مهم مدیران موفق حق‌پذیری است. حق‌پذیری به این معناست که مدیر خودآگاهی و جسارت این را داشته باشد که اشتباه بودن و باطل بودن تصمیم یا عملکرد فعلی خود را بپذیرد و آن را اصلاح کند.

گاهی اوقات یک مدیر روی تصمیمات اشتباهش پافشاری می‌کند؛ با این تصور که این مداومت و ماندن سر حرف خود کار درستی است.

پذیرش اشتباهات
یک مدیر خوب اشتباهاتش را می‌پذیرد

حتما این جمله معروف را شنیده‌اید که “ما در بیزینس مرد نداریم!”. این جمله به این معنی است که اگر شما دیروز تصمیمی گرفتید و امروز باتوجه‌به شرایط بازار به این نتیجه رسیدید این تصمیم اشتباه است، بگویید: بله. ما دیروز این تصمیم را گرفتیم؛ اما امروز باتوجه‌به شرایط موجود این تصمیم را تغییر می‌دهیم.

در یک جمله می‌توان گفت که ویژگی “حق پذیری” به‌معنی آمادگی مدیران برای پذیرش و درک حقایق و واقعیت‌های وضعیت‌ موجود در محیط کار و سازمان است. ویژگی حق‌پذیری مزایای زیر را برای یک مدیر به‌دنبال دارد:

۱. پذیرش واقعیت‌ها: مدیران موفق می‌توانند با واقعیت‌های محیط کار و سازمان به‌خوبی کنار بیایند. آن‌ها بدون انکار یا تغییر دادن حقایق، وضعیت‌ها و موقعیت‌های موجود را به‌طور کامل پذیرفته و در جهت بهبود شرایط موجود گام برمی‌دارند.

۲. انعطاف‌پذیری: مدیرانی که روحیه حق پذیری دارند، می‌توانند با موقعیت‌های ناخوشایند و تغییرات غیرمنتظره با قدرت مواجه شده و بدون مقاومت غیرمنطقی، با این وضعیت‌ها کنار بیایند.

۳. تصمیم‌گیری مبتنی بر حقایق: مدیران با روحیه حق پذیری، می‌توانند به‌جای توجه به اعتقادات یا تمایلات شخصی براساس داده‌های واقعی تصمیم بگیرند.

۴. رهبری شفاف: مدیرانی که روحیه حق پذیری دارند، رهبری شفاف و شفافیت را در سازمان ترویج می‌کنند. آن‌ها برای اطمینان از اینکه اطلاعات، صحیح و درست به اعضای تیم منتقل می‌شود، به‌صورت صادقانه و با احترام با اعضای تیم ارتباط برقرار می‌کنند

۵. پذیرش اشتباهات: مدیران با روحیه حق پذیری، آماده پذیرش اشتباهات و عدم کامل بودن خود هستند. آن‌ها از اشتباهات خود درس می‌گیرند و آن‌ها را به‌عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت می‌بینند.

۵. یادگیرنده هستند

یادگیرندگی یکی از حیاتی و جذاب‌ترین ویژگی‌های مدیران موفق است. وقتی صحبت از یادگیرندگی می‌شود، اکثر افراد یاد مطالعه و کتابخوانی می‌افتند؛ درحالی‌که یادگیرندگی می‌تواند حاصل یادگیری از پدیده‌ها، افراد، شکست خورده‌ها، موفق‌ها و … باشد.

یادگیرندگی” به‌معنی تمایل مدیران به پذیرش و یادگیری مستمر از تجربیات، دانش و اطلاعات جدید است. در اینجا به پنج رفتار رایج در میان مدیران یادگیرنده اشاره می‌کنیم:

۱  آمادگی برای یادگیری: مدیران موفق همیشه آماده‌اند تا از تجربیات خود و دیگران یاد بگیرند. آن‌ها از فرصت‌های یادگیری و بهبود دانش خود نهایت استفاده را می‌کنند.

۲. پذیرش نوآوری: مدیرانی که روحیه یادگیرندگی دارند، نوآوری و تغییر را به‌عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت می‌بینند. آن‌ها از تجربیات جدید و ایده‌های نو برای بهبود عملکرد و نوآوری در سازمان استفاده می‌کنند.

۳. توسعه مهارت‌های مدیریتی: مدیران موفق همیشه به‌دنبال توسعه و بهبود مهارت های مدیریتی خودشان هستند. آن‌ها می‌دانند که دنیای کسب و کار در حال تغییر است و برای روبه‌رو شدن با این تغییرات باید مهارت‌های جدیدی به دست آورند.

۴. تسهیل یادگیری در تیم: مدیران با روحیه یادگیرندگی، فرصت‌هایی را برای یادگیری و توسعه اعضای تیم خود فراهم می‌کنند. آن‌ها به‌دنبال ایجاد فضای کاری پویا و پذیرا برای نوآوری و تکنولوژی‌های جدید هستند.

۵. تطبیق با تغییرات: مدیرانی که روحیه یادگیرندگی دارند، می‌توانند با تغییرات سریع و پیوسته در محیط کسب و کار به‌خوبی مواجه شده و سازمانشان را از آن به‌سلامتی عبور دهند.

مدیران موفق و خوب اشتیاق زیادی دارند برای به‌روز نگه داشتنِ دانش و مهارت‌های خود دارند و با تغییرات روزمره سازمان و صنعت و بازار تطبیق پیدا کنند.و

یژگی یادگیرندگی به مدیران کمک می‌کند با چالش‌ها و فرصت‌های مختلف با اشتیاق روبه‌رو شوند و به بهترین شکل ممکن از آن‌ها بهره ببرند.

۶. پایمردی دارند

ششمین ویژگی مدیران حرفه ای، پایمردی است که می‌تواند کمی غلط‌انداز باشد؛ پایمردی به‌معنی پایداری در یک تصمیم است تا به نتیجه مدنظر برسیم. پایمردی ویژگی بسیار مهمی است که گاهی با لجبازی و پافشاریِ بی‌مورد اشتباه گرفته می‌شود. نکته مهم این است که مدیر باید بتواند تشخیص بدهد پافشاری در شرایط موجود پایمردی است یا لجبازی.

پایمردی به معنی ادامه دادن مسیر اهداف با وجودِ موانع، مشکلات و چالش‌هاست؛ حتی در شرایط دشوار و ناامید‌کننده. آن‌ها از انرژی مثبت و ایمان به توانایی خود بهره می‌برند تا به هدف نهایی‌شان برسند. پایمردی نشان‌دهنده قدرت اراده و تعهد به اهداف و ایده‌هایی است که یک فرد دارد؛ بدون اینکه در دام دلسردی و ناامیدی گرفتار شود.

اما همان‌طورکه گفتیم، نباید پایمردی را با لجبازی اشتباه گرفت! در مدیریت، لجبازی به‌معنای اصرار بر تصمیماتی است که ممکن است با شرایط جدید و تغییرات در محیط کسب و کار هماهنگ نباشد.

مدیران لجباز ممکن است در مواجهه با داده‌های جدید، بازخوردهای منفی یا شرایط نامناسب، پافشاری کنند و روی تصمیمات یا راهکارهای قدیمی خود پایبند بمانند؛ بدون اینکه دلایلی مستند یا تحلیل دقیقی از شرایط داشته باشند.

این رفتار ممکن است باعث ایجاد مشکلات بیشتری شود و به‌جای بهبود وضعیت، به افزایش مسائل و شکل‌گیری خسارات بزرگ‌تر منجر شود.

۷. از کارکنان خود مشارکت می‌طلبند

آخرین ویژگی مدیران اثربخش، مشارکت‌جویی و استفاده از نظرات و تجربیات دیگران ازجمله کارمندان، مشاوران کسب‌وکار و… است.

مشارکت جویی و نظرخواهی از کارکنان
یکی از ویژگی های یک مدیر خوب، مشارکت جویی از کارکنان است

مشارکت جویی و نظرخواهی یعنی تمایل مدیران برای جمع‌آوریِ ایده‌ها، نظرات و پیشنهادات همکاران و اعضای تیم.. مدیران موفق به‌خوبی می‌توانند با فراهم کردن فضایی برای مشارکت فعال همکاران، از نظرات و ایده‌های گسترده و خلاقانه آن‌ها بهره‌مند شوند و تصمیمات بهتر و دقیق‌تری بگیرند.

نظرخواهی باعث افزایش ارتباطات مثبت و افزایش رضایت کارکنان می‌شود. از طرف دیگر، عدم مشارکت جویی می‌تواند به از دست رفتن فرصت‌ها و کاهش انگیزه و تعهد اعضای تیم منجر شود. اگر می‌خواهید مطمئن شوید که شما نیز از روحیه مشارکت‌ جویی برخوردار هستید، به چهار رفتار رایج مدیران مشارکت‌جو توجه کنید

۱. تشویق به مشارکت: مدیران موفق با ایجاد فضایی باز و پذیرایی از نظرات و ایده‌های همکاران، آن‌ها را به مشارکت فعال و مثبت ترغیب می‌کنند. به‌عنوان مثال، مدیریت یک شرکت فناوری می‌تواند جلسات دورهمی منظمی برگزار کند که در آن همه اعضای تیم می‌توانند ایده‌ها، پیشنهادات و نظرات خود را درباره پروژه‌ها و فعالیت‌های شرکت به اشتراک بگذارند.

۲. گوش دادن به آرای تمام افراد: مدیران موفق به فعالیت‌ها و نظرات همکاران خود گوش می‌دهند و آن‌ها را به‌طور جدی ارزیابی می‌کنند. این کار باعث ایجاد احساس تعلق خاطر به سازمان و ایجاد حس ارزشمندی در بین اعضای تیم می‌شود.

۳. ارزش‌گذاری مشارکت: مدیران موفق از مشارکت همکاران خود در فرآیندهای تصمیم‌گیری و اجرایی قدردانی می‌کنند و آن را به‌عنوان یکی از عوامل اصلی موفقیت شناخته و ارزیابی می‌کنند.

به عنوان مثال، مدیر یک پروژه می‌تواند به‌صورت روزانه یا هفتگی، نقش و مشارکت هر عضو تیم را در جلسات بررسی کند و از افرادی که مشارکت فعال داشته‌اند، تشکر و قدرانی کرده و برای آن‌ها پاداش در نظر بگیرد.

۴. ایجاد فرهنگ مشارکتی: مدیران موفق ایجاد فرهنگ کاری مشارکتی را به بخشی از فرهنگ سازمانی تبدیل می‌کنند. فرهنگی که همه اعضای تیم به نظرات یکدیگر احترام می‌گذارند.. این فرهنگ باعث ایجاد انگیزه برای مشارکت فعال در تمام فرآیندهای تصمیم‌گیری و اجرایی می‌شود و به بهبود عملکرد سازمان کمک می‌کند.

فراموش نکنید که مشارکت‌جویی خطی نیست؛ یعنی وقتی ۵ نفر در یک سازمان کنار هم جمع می‌شوند تا درباره موضوعی تصمیم‌گیری جمعی کنند، حاصلِ جمع آن‌ها ۵ نمی‌شود؛ بلکه می‌شود ۲۵ شایستگی برای کل سازمان؛ بنابراین لازم است اهمیت این ویژگی را درک کنید و تلاش کنید به‌عنوان یک مدیر این ویژگی را در خودتان تقویت کنید.

۸. تفکر سیستمی و نگاه کل‌نگر دارند

داشتنِ تفکر و نگرش سیستمی به مدیران کمک می‌کند تا یک نگاه جامع و کل‌نگر به سازمان خود داشته باشند. یک مدیر موفق باید بتواند علاوه بر توجه به جزئیات، به سازمانش به‌عنوان یک کل واحد نگاه کند. مدیری که تفکر سیستمی دارد، به‌خوبی می‌تواند ارتباطات و تاثیرات موجود میان اجزای مختلف سازمان را درک کند.

تفکر سیستمی
یک مدیر موفق تفکر کل‌نگر و سیستمی به مسائل سازمان دارد

مدیر با تفکر سیستمی می‌تواند تاثیر تصمیماتش را بر تمام واحدهای سازمان تشخیص دهد؛ بنابراین، یک مدیر با تصمیمات سیستمی صحیح می‌تواند بقای سازمان خود را حفظ کند و سودآوری سازمان را به مراتب افزایش دهد.

مدیرانی که تفکر سیستمی دارند، معمولا: از دیدگاه جامعی نسبت به مسائل برخوردارند. آن‌ها نه‌تنها به جزئیات مسائل بلکه به کل ساختار و رابطه بین عناصر مختلف توجه دارند. می‌توانند تاثیر هر تصمیم را پیش‌بینی کنند. با درک ارتباطات و تأثیرات متقابل بین اجزای سیستم، مدیران کل‌نگر می‌توانند پیش‌بینی کنند که تغییر در یک قسمت چه تأثیری بر بخش‌های دیگر خواهد داشت.

مدیران کل‌نگر می‌توانند تغییرات را مدیریت کنند. با داشتن دیدگاه سیستمی، آن‌ها می‌توانند بهترین راهکارها را برای مدیریت تغییرات پیدا کنند و از این راه، تغییرات را به شکلی موثر و هماهنگ اجرا کنند. آن‌ها می‌توانند عملکرد سازمان را ارتقا دهند.

ازآنجایی‌که مدیران کل‌نگر با دیدگاه سیستمی به تمام عناصر سازمان توجه می‌کنند، می‌توانند باعث بهبود عملکرد کلی سیستم شوند. می‌توانند مسائل پیچیده را حل کنند. با در نظر گرفتن پیچیدگی‌ها و تعاملات بین عناصر مختلف، مدیران کل‌نگر می‌توانند بهترین راهکارها را برای حل مسائل پیچیده پیدا کنند.

۹. بحران‌ها را به‌خوبی مدیریت می‌کنند

در عصر حاضر که سرعت تغییرات بیشتر از هر زمان دیگری است، شکل‌گیری بحران در هیچ سازمانی دور از ذهن نیست. در این شرایط اگر مدیر یک سازمان از ویژگی “مدیریت بحران” برخوردار نباشد، نمی‌توان به بقای این سازمان در بلندمدت امیدوار بود.

مدیرانی که مدیریت بحران قوی دارند، می‌توانند یک بحران را به یک فرصت رشد تبدیل کنند.آن‌ها می‌توانند در مواجهه با شرایط غیرمنتظره و بحران‌هایی که ممکن است در سازمان یا صنعتشان پیش بیاید، سریع و مؤثرترین تصمیمات را بگیرند.

مدیریت بحران شامل چندین جنبه مهم است که به‌طورکلی عبارتند از:

۱. شناخت و آمادگی: مدیران باید قادر باشند بحران های احتمالی را شناسایی کنند و برای مقابله با آن‌ها برنامه مشخصی داشته باشند. این امر شامل ارزیابی ریسک‌های مختلف و تهیه طرح‌ها و استراتژی‌های بحرانی می‌شود.

۲. گرفتنِ تصمیمات سریع: در مواجهه با بحران، زمان بسیار ارزشمند است و مدیران باید بتوانند به‌سرعت وارد عمل شوند. مدیریت بحران شامل تخصیص منابع، تصمیم‌گیری‌های سریع و انجام اقدامات فوری برای کنترل بحران می‌شود.

۳. ارتباطات مؤثر: در زمان بحران، ارتباطات مؤثر با سایر اعضای سازمان، مشتریان و ارتباطات عمومی با رسانه‌ها بسیار حیاتی است. مدیران باید بتوانند ارتباطات مناسب را برقرار کرده و اطلاعات را به‌طور صحیح و به‌موقع منتقل کنند

۴. انعطاف‌پذیری: بحران‌ها ممکن است وضعیت‌های پیچیده و متغیری ایجاد کنند؛ بنابراین مدیران باید انعطاف‌پذیری داشته باشند و قادر به تطبیق سریع خود با تغییرات جدید باشند.

۵. ارزیابی و یادگیری: پس از بحران، ارزیابی عملکرد و یادگیری از تجربیات بسیار ارزشمند است. ارزیابی عملکرد به مدیران کمک می‌کند تا در آینده بهتر به بحران‌ها پاسخ دهند و استراتژی‌های بهتری برای مدیریت بحران‌ها ایجاد کنند.

۱۰. به‌جای ریاست، رهبری می‌کنند

در مدیریت دو رویکرد غالب وجود دارد. شما یا رییس هستید یا رهبر. مدیران خوب رهبرانی عالی هستند. مرز بین رهبری و ریاست بسیار باریک است؛ اما تفاوتی که هریک از این دو رویکرد مدیریتی برای اداره سازمان یا تیم ایجاد می‌کند، بسیار بسیار زیاد است.

رهبران، خود را بخشی از تیم می‌دانند. این در حالی است که رئیسان خود را در راس می‌بینند و به‌دنبال اِعمال قدرت و کنترل کارکنان خود هستند. رهبران به کارکنان خود انگیزه می‌دهند و الهام‌بخش آن‌ها هستند.

ترجیح می‌دهید در چه سازمانی فعالیت کنید؟ سازمانی که مدیر آن دستور می‌دهد و دستیابی به نتایج را در اولویت قرار می دهد؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن روحیه کارکنان باشد؟ یا مدیری که به بازخوردها گوش داده، ایده‌ها را تشویق می‌کند و اغلب رفاه و رشد کارکنان را در اولویت قرار می‌دهد؟

رهبران افراد مثبتی هستند که با درک نقاط قوت کارکنان از آن‌ها در جهت توسعه‌شان کمک می‌گیرند. آن‌ها افراد قابل اعتماد و متعهدی هستند که برای موفقیت کل تیم تلاش می‌کنند. مدیران با رویکرد رهبری علاوه بر اینکه به‌طور مؤثر سازماندهی می‌کنند، استراتژی‌ها را طراحی کرده، تفویض اختیار انجام داده و می‌توانند مهارت‌های رهبری را نیز در خود تقویت کنند.

سخن پایانی

در این مقاله درباره خصوصیات و ویژگی های یک مدیر موفق صحبت کردیم به بیان هفت مورد از ویژگی های یک مدیر خوب پرداختیم. شما به عنوان یک مدیر می‌توانید به این ویژگی‌ها به چشم یک سرمایه چندمیلیاردی نگاه کنید؛ زیرا پیش‌ازاین نیز بسیاری از مدیران توانستند به کمک این ویژگی‌ها ارزش‌های بسیاری برای خود و سازمانشان خلق کنند.

اگر علاقه‌مند به مقالات مدیریتی هستید، مقالات زیر را هم نگاهی بیندازید:

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *