باید قبول کنیم سازمانها برای بقا و پیشرفت نیازمند عواملی فراتر از سودآوری هستند و سلامت سازمانی (Organizational health) یکی از مهمترین آنهاست. اما سلامت سازمانی چیست؟ سلامت سازمانی بهعنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت، بهمعنای ایجاد محیطی است که در آن کارکنان احساس امنیت، رضایت و انگیزه میکنند.
از طرفی جویندگان کار هم موقع استخدام بهدنبال سازمان سالم میگردند؛ بنابراین سلامت سازمانی نقش بسیار مهمی در جذب و نگهداری نیروی کار ماهر دارد. این مفهوم به وضعیت عمومی یک سازمان از لحاظ روحی، اجتماعی و ارتباطی اشاره دارد و شامل عواملی مانند رضایت کارکنان، سطح استرس پایین، روابط بهینه بین همکاران و کیفیت محیط کاری میشود.
در این مقاله از مدیربان به بررسی ابعاد مختلف سلامت سازمانی میپردازیم و نشان میدهیم چگونه سازمانها میتوانند با ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت و ارتباطات موثر و رهبری قوی، نهتنها به اهداف خود برسند، بلکه در برابر چالشها و تغییرات محیطی نیز مقاوم باشند. در پایان هم راهکارهای عملی برای بهبود سلامت سازمانی به شما ارائه میدهیم.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleسلامت سازمانی چیست؟
کمپانی مکنزی سلامت سازمانی را اینطور تعریف می کند:
ما سلامت سازمانی را چیزی فراتر از فرهنگ یا مشارکت کارکنان میدانیم. Organizational health توانایی سازمان در همسوکردن کارکنان حول یک چشمانداز مشترک، اجرای موثر چشمانداز و بهبود خود از طریق نوآوری و تفکر خلاق است
بهعبارت دیگر، سلامت سازمانی این است که کشتی چگونه اداره میشود. مهم نیست چه کسی در راس آن است و چه امواجی کشتی را تکان میدهد. بنابراین سازمانی سالم است که:
- به کارکنان خود بیشتر از موفقیت کلی سازمان بها میدهد؛
- کارتیمی و فرهنگ رفتار شهروندی سازمانی در آن جاری است؛
- مدیر ساختار عمودی ندارد و سیستمی پویا و دوستانه در شرکت اجرا میکند؛
- افراد درک میشوند و همه بهدنبال یک هدف مشترک هستند؛
- انسانیت در آن اولویت اول است؛
- همهچیز فروش و موفقیت به هر قیمتی نیست؛
- همه افراد سازمان چه مدیر و چه کارمند دائما در حال یادگیری و رشد هستند؛
- مشتریان آنها را دوست دارند.
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: سازمان چیست و انواع آن کدام است؟
عناصر سلامت سازمانی کدام است؟
بعد از اینکه با عناصر سلامت سازمانی آشنا شدید، بهتر است بدانید چه عناصری یک سازمان سالم را تشکیل میدهند. این عناصر عبارتند از:
فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین فاکتورهای سلامت سازمانی است که اگر مثبت و قوی باشد، به سازمان در بلندمدت کمک میکند به برند کارفرمایی قوی برسد.
رهبری
رهبر در معنی کلمه به جلوداری میگویند که باقی افراد به تبعیت از او حرکت میکنند. این تعبیت براساس اجبار نیست؛ بلکه دلیل آن علاقه افراد به رهبر است. در کسب و کار، مدیری موفق است که رهبر باشد و اعضای سازمان دوست داشته باشند در کنار او کار کرده و به او در رسیدن به اهداف کمک کنند. چنین سازمانی متحد و همدل است و در آن کار تیمی قوی موج میزند.
ارتباطات داخلی
سازمانی که در آن ارتباطات بهشکلی شفاف، دوستانه و محترمانه است، سازمانی سالم و بهدور از حاشیه است. در چنین سازمانی افراد هر روز صبح با اشتیاق بهسمت محل کار حرکت میکنند و از همکاری با همکاران خود لذت میبرند و شاد هستند.
در سازمانی با ارتباطات داخلی خوب و شفاف روندهای کاری بهتر شده و سریع انجام میشود. سازمانی که سالم نباشد افراد در آن هرچند حقوق خوبی بگیرند، بدون انگیزه کار میکنند و بهرهوری خیلی کمی دارند.
رضایت شغلی
رضایت شغلی مجموعهای از مباحث مالی، رفاهی و محیطی کسب و کار است. اگر در سازمانی حقوق عادلانه و منظم پرداخت شود، برنامههای رفاهی، تفریحی و توسعهای برگذار شود که به کارکنان کمک کند از کار خود لذت ببرند.
محیط سالم و محترمانه باعث میشود افراد از بودن در آن شغل لذت برده و رضایت شغلی به دست بیاورند. این رضایت شغلی به شرکت کمک میکند که افراد وفادارتری به سازمان داشته باشند و ترس از دست دادن و کمبود نیروی کار نداشته باشند.
سلامت روانی
سلامت روانی کارکنان به وضعیت عاطفی، روانی و اجتماعی افراد در محیط کار اشاره دارد. سلامت روانی شامل توانایی کارمندان در مدیریت استرس، ایجاد روابط مثبت با همکاران، برقراری تعادل بین کار و زندگی شخصی و درک افراد در شرایط مختلف روحی، عاطفی و روانی است.
توجه به سلامت روانی کارکنان نهتنها به نفع خود آنهاست، بلکه به سلامت سازمانی سازمان نیز کمک میکند.
سلامت روانی میتواند روی بهرهوری، انگیزه، خلاقیت و تعاملات اجتماعی کارکنان تأثیر بگذارد. عوامل زیر میتواند به بهبود سلامت روانی کارکنان کمک کند:
- محیط کار سالم؛
- حمایت اجتماعی؛
- فرصتهای رشد و توسعه شخصی؛
- سیاستهای مناسب مدیریت منابع انسانی؛
- توجه به بایوریتم، درک افراد از حالات روحی آنها و دادن تسکهای شغلی متناسب با توان روحی کارمندان.
توسعه و آموزش
شرکتهایی که فرصتهای یادگیری و توسعه مهارتها را در اختیار کارکنان میگذارند، سازمانهایی هوشمند هستند که بلندمدت فکر میکند.
اگر حقوق به موقع پرداخت شود، ولی فرد چیزی برای یادگیری در آن سازمان نداشته باشد، بهسمت سازمانی میرود که به او یاد بدهد. توسعه منابع انسانی همیشه با هدف موفقیت سازمان نیست، بلکه به نگهداری کارکنان و سلامت سازمانی کلی کمک میکند.
توازن کار و زندگی
مدیریت تعادل بین تعهدات کاری و زندگی شخصی یکی از فاکتورهای سازمانی است که سلامت سازمانی دارد. یک سازمان سالم میداند اگر افراد بیش از اندازه کار کنند، نهتنها کار جلو نمیافتد، بلکه احتمال موفقیت کار و بهرهوری کارمند کمتر هم میشود.
عملکرد و بهرهوری
سیستم های ارزیابی عملکرد و ارتقای بهرهوری قوی میتوانند به سلامت سازمانی کمک کنند؛ زیرا باعث میشود افراد در کار خود سردرگم نباشند و روی وظایفشان تمرکز کنند.
نوآوری و خلاقیت
ایجاد فضایی سالم به سازمان کمک میکند کار تیمی بهتری انجام دهند که برای نوآوری و خلاقیت سازمان مفید است.
حمایت از تنوع و شمول
ایجاد محیطی که به تنوع افراد احترام گذاشته و شمولیت را ترویج دهد، خود باعث سلامت سازمانی است. در سازمانی که به عقاید افراد احترام گذاشته نمیشود و افراد مجبور به نقش بازی کردن هستند، سلامتی وجود ندارد.
مراحل سنجش سلامت سازمان
سالم شدن سازمان فرایندی خطی و اتوکشیده نیست؛ بلکه مانند ازدواج یا تشکیل خانوادهای سالم و قوی فرایندی نامنظم و در هم است که به انجام همزمان چند کار نیاز دارد و باید همواره به آن رسیدگی شود تا بتوان حفظش کرد.
بااینحال این فرایند نامنظم را میتوان به چهار قاعده ساده تقسیم کرد:
۱. تشکیل تیم رهبری منسجم
اگر یک سازمان رهبر نداشته باشد، قطعا سازمان سالمی نیست؛ زیرا پایه و اساس سلامت سازمانی رهبری قوی و منسجم است. پس در مرحله اول رهبری را شروع کرده و به تمام سازمان اشاعه دهید.
۲. ایجاد وضوح
ایجاد وضوح بهمعنی این است که برای هریک از کارکنان سازمان مشخص باشد که هستند و چطور میخواهند به موفقیت دلخواه برسند.
شاید از خودتان میپرسید چگونه این موفقیت را اندازهگیری کنیم؟ شش پرسش کلیدی وجود دارد که اگر اینها را پاسخ دهید متوجه میشوید چگونه به موفقیت سازمانی دست پیدا کنید. این شش پرسش عبارتند از:
- چرا وجود داریم؟
- چگونه رفتار میکنیم؟
- چه کار میکنیم؟
- چگونه موفق میشویم؟
- در این لحظه چه چیزی از همه مهمتر است؟
- چه کسی چه کاری باید انجام دهد؟
۳. اطلاعرسانی بیش از حد وضوح
وقتی همهچیز واضح است و شما خط مشی یک سازمان سالم را با رهبری درست طراحی و سپس به کارکنان خود آموزش دادید، نیاز است آن را بارها تکرار کنید. تکرار هر چیزی باعث میشود تبدیل به عادت شده و در ضمیر ناخودآگاه افراد بنشیند.
۴. تقویت وضوح
دنیا بهوسیله انسانهای کمالطلب در حال تکامل است. سازمانهای یادگیرنده دائما در حال رشد و توسعه هستند و نیاز به آپدیت خطمشی سلامت سازمانی دارند تا این سلامت را بیشتر کنند.
سلامت سازمان یکشبه به وجود نمیآید. اگر ۳۰ فاکتور کلیدی برای سلامت سازمانی انتخاب کردهاید، ۱۰ فاکتور در مرحله اول، ۵ فاکتور در مرحله دوم و بهترتیب فاکتورهای جدید اضافه کنید. مطمئن باشید بعد از گذشت زمان، خودتان تاثیر این تقویت را خواهید دید.
ابزارهای سنجش سلامت سازمانی
ابزارهای سنجش سلامت سازمانی شامل موارد زیر است:
نظرسنجی از کارکنان
اگر شما رهبر خوبی باشید و کارمندان شما ترسی از بیان حقیقت کسب و کارتان نداشته باشند، نظرسنجی میتواند به شما در سلامت سازمانی کمک کند.
وقتی تسکی در پورتال سازمان ارائه میشود، وقتی تصمیم جدیدی گرفته میشود یا تغییراتی در سازمان اعمال میشود، بهتر است با کارمندان خود مشورت کنید تا هم اعتمادسازی کنید و هم سازمانی بهتر در کنار هم داشته باشید.
پرسشنامههای دوره ای
پرسشنامههای دورهای بهصورت دورههای ۳ماهه هستند که در اختیار کارکنان سازمان قرار داده میشود و شامل عناصر مختلف سلامت سازمان هستند. این پرسشنامهها به شما کمک میکند تا میزان سلامت سازمان را بهصورت کمّی اندازه گیری کنید.
گرفتن مصاحبههای عمیق از کارکنان
گاهی اوقات افراد خودشان نمیدانند تا چه حد از سلامت سازمانی رضایت داشته و در مسیر درست قرار دارند. در اینگونه مواقع یک مشاور آگاه میتواند با مصاحبه عمیق از کارمندان سازمان در سطوح مختلف، برای شما میزان سلامت سازمان را اندازه گیری کند.
نظرسنجی از ذینفعان
فقط کارکنان نیستند که سلامت سازمان را تعیین میکنند. مشتریان، همکاران و تمامی ذینفعان میتوانند به مدیرانی که قصد داشتن سازمانی سالم را دارند کمک کنند.
تحلیل KPI سازمان
شاخصهای ارزیابی عملکرد در حوزههای مختلف میتوانند به شما نشان دهند سازمان شما چقدر سالم است. وقتی شاخصها وضعیت مطلوبی دارند و تارگتهای سازمان به وقوع میپیوندد، میزان سلامت سازمان شما بالا است.
ویژگیهای سازمان سالم
در سازمانهای سالم، حمایت از افراد اولویت بر سایر موارد است؛ بهطوریکه اگر مدیر نقدینگی پرداخت حقوق نداشته باشند، با گرفتنِ وام حقوق کارکنان را پرداخت میکند تا رضایت آنها را جلب کند.
همانطور که گفتیم در سازمانهای سالم مدیر رهبری میکند و همسطح با کارکنان وارد کار میشود و همه با هم به سمت اهداف سازمان میروند. در این نوع سازمانها اگر فردی حال روحی خوبی نداشته باشد، سایر افراد احساس همدلی کرده و به او کمک میکنن. از طرفی مدیر او را درک کرده و توبیخش نمیکند.
اما افراد مسئولیتپذیر، خلاق، مهربان و دلسوز که بهرهوری بالایی دارند، به بهانههای مختلف تشویق شده و پاداشهایی متعدد میگیرند.
سازمانهای سالم در زمان خروج یک کارمند، همه ازجمله خود کارمند ناراحت هستند. در اینگونه سازمانها رفتارشهروندی سازمانی بهشدت موج میزند و افراد با انگیزه و رضایت کامل سرکار میآیند. یک سازمان سالم نیمی از راه موفقیت را طی کرده است؛ زیرا کارکنان با دلوجان برای تحقق اهداف سازمان کار میکنند.
در کل می توان گفت که یک سازمان سالم ویژگیهای زیر را دارد
- رهبری قوی و الهامبخش دارد؛
- ارتباطات بین کارکنان و کارکنان و مدیران سازمان بهینه، باز و شفاف است؛
- فرهنگ سازمانی مثبت و فضایی سالم و دوستانه در محیط کار حاکم است؛
- فرصتهای یادگیری و رشد و توسعه شغلی برای همه فراهم است؛
- کارکنان از کار خود راضی هستند؛
- تیمسازی قوی در سازمان وجود دارد و همکاری مؤثر بین کارکنان برقرار است؛
- هدفگذاری واضح بوده و اهداف سازمان و افراد مشخص و قابل اندازهگیری است؛
- نوآوری و خلاقیت و ایدهپردازی تشویق و تاکید میشود.
- تنوع فرهنگی و جنسیتی پذیرفته میشود؛
- همه در قبال وظایفشان پاسخگو بوده و مسئولیتپذیری در تصمیمات به چشم میخورد؛
- مسئولیت اجتماعی دارند و به تأثیرات اجتماعی و زیستمحیطی توجه میشود؛
- در برابر تغییرات انعطافپذیر هستند؛
- توجه به سلامت روان کارکنان در اولویت قرار دارد؛
- ارزیابی عملکرد منظم و بهدنبال آن بازخورد سازنده وجود دارد؛
- تشویق به مشارکت با در نظر گرفتن نظرات کارکنان در سازمان موج میزند؛
- غنیسازی شغلی به معنی ایجاد چالش و مسئولیت در وظایف دیده میشود؛
- برنامههای مزایا و پاداش مناسب برای ایجاد رقابت سالم در سازمان وجود دارد؛
- ساختار واضح و کارآمدی در سازمان وجود دارد؛
- یک محیط کار دوستانه با ساختار ادهوکراسی وجود دارد ساختار ادهوکراسی یکی از انواع فرهنگ سازمانی است؛
- برنامههای آموزشی مداوم در سازمان گذاشته میشود؛
- به نیازها، خواستهها و رضایت مشتریان توجه میشود؛
- تأمین منابع لازم برای کارآمدی کار جدی گرفته میشود؛
- به همه کارکنان در هر سطح و جایگاهی احترام گذاشته میشود؛
- احساس توانمندی و کنترل در کارکنان از سمت مدیر نیروی انسانی تزریق میشود؛
- رویهها و فرآیندهای مشخص در سازمان وجود دارد و از سردرگمی افراد جلوگیری میکند؛
- افراد زیراب یکدیگر را نمیزنند؛
- امکان پیشرفت شغلی برای همه وجود دارد؛
- ارزیابی عملکرد براساس معیارهای متوازن صورت میگیرد؛
- همکاری میان تیمها همدلانه است؛
- احترام به حریم خصوصی کارکنان از واجبات است؛
- منابع و پاداشها بین کارکنان منصفانه توزیع میشود؛
- فضای کار مناسب و راحت طراحی شده است؛
- تأسیس نظام مدیریت کیفیت جزو اولویتهای سازمانهایی با بیش از ۵۰ پرسنل است؛
- پشتیبانی در بحران برای همه ذینفعان وجود دارد؛
- گزارشدهی مالی شفاف و دقیق به سازمان امور مالیاتی وجود دارد؛
- گوش دادن به نظرات و پیشنهادات ذینفعان اولویت اصلی سازمان سالم است؛
- استانداردهای حرفهای در سازمان رعایت میشود؛
- توسعه رهبری و پرورش رهبران آینده در هر واحد دیده میشود و خبری از سقف شیشهای نیست؛
- دیدگاه مشترک میان کارکنان وجود دارد؛
- مدیران سازمان ارتباط مؤثر با جامعه و ذینفعان دارند.
روشهای بهبود سلامت سازمانی
برای بهبود سلامت سازمانی نیاز به فرمول خاصی نیست؛ بلکه فقط کافی است نقصها و تناقض های سازمان توسط مدیر سازمان پذیرفته شود و عناصر و ویژگیهای سازمان سالم شناسایی و اجرا شوند.
یک سازمان سالم در مرور زمان و با ایجاد فرهنگ سازمانی قوی براساس فرهگ سازمانی سلامت به وجود میآید؛ پس همین الان شروع کنید تا اثرات آن را در سال آینده مشاهده کنید.