انواع فرهنگ سازمانی + مزایا و معایب آن‌ها

انواع فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی به‌عنوان یکی از ارکان اساسی هر سازمان، تأثیر شگرفی بر رفتار کارکنان، تصمیم‌گیری‌ها و درنهایت موفقیت سازمان دارد. فرهنگ سازمانی انواع مختلفی دارد و می‌تواند باتوجه‌به چگونگی تأثیر آن بر تعاملات و ارتباطات درون‌سازمانی به دو نوع قوی و ضعیف تقسیم‌بندی شود.

فرهنگ قوی با ایجاد انسجام و همبستگی میان اعضای سازمان، احساس تعلق و هم‌دلی را تقویت می‌کند و درنتیجه موجب افزایش بهره‌وری و کارآمدی می‌شود. از طرف دیگر، فرهنگ ضعیف می‌تواند منجر به بروز سردرگمی، بی‌اعتماد و کاهش انگیزه در میان کارکنان منجر شود.

در یک دسته‌بندی دیگر فرهنگ سازمانی می‌تواند رسمی یا غیررسمی باشد. در فرهنگ‌های رسمی، قوانین و رویه‌ها به وضوح تعریف شده و به‌تبع آن، ساختار سازمانی مشخص است. این نوع فرهنگ می‌تواند باعث ایجاد ثبات مدیریت راحت‌تر شود؛ اما از طرفی ممکن است خلاقیت و نوآوری را محدود کند

در مقابل، فرهنگ غیررسمی با ایجاد فضایی بازتر و منعطف‌تر در کنار فرهنگ‌های رسمی از طریق خود کارکنان شکل می گیرند و زمینه‌ساز بروز ایده‌های نو و ابتکار عمل یا اعتصابات و شکست سازمان هستند.

به‌هرحال فرهنگ چه قوی باشد چهه ضعیف، چه رسمی باشد چه غیر رسمی، انواع مختلفی دارد. در این مقاله به بررسی انواع فرهنگ سازمانی همراه با مزایا و معایب هرکدام می‌پردازیم. با مدیربان همراه باشید.

انواع فرهنگ سازمانی (۱۱ نوع فرهنگ سازمانی)

در این بخش می‌خواهیم کامل‌تر درباره انواع فرهنگ سازمانی صحبت کنیم و مزایا و معایب هرکدام را توضیح دهیم. همچنین به این اشاره می‌کنیم که هرکدام مناسب چه سازمان‌ها و کسب‌وکارهایی هستند. این به شما کمک می‌کند تا فرهنگ غالب را برای سازمانتان انتخاب کنید.

یک کسب و کار می‌تواند یک یا چند فرهنگ را داشته باشد؛ اما فرهنگی که در اولویت قرار دارد، به‌عنوان فرهنگ اصلی بوده و سایر فرهنگ‌ها ضعیف هستند، اما در سازمان جاری‌اند.

فرهنگ سازمانی

به این صورت می‌توان نقص‌ها و معایت فرهنگ اصلی را پوشاند تا سازمان به اهداف دلخواه خود برسد. فرهنگ‌ها یک‌شبه به وجود نمی‌آیند و یک‌شبه هم از بین نمی‌روند؛ بلکه نیازمند تعیین استراتژی‌های درست با کمک مشاورین کسب و کار و اجرای مناسب به دست مدیران منابع انسانی هستند.

۱. فرهنگ سازمانی بازارگرا (Market-oriented culture)

فرهنگ بازارگرا به فرهنگی در درون یک کسب و کار اشاره دارد که در آن توجه و تمرکز اصلی روی نیازها و خواسته‌های مشتریان و رقابت در بازار است. در این نوع فرهنگ، تمامی فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها براساس اطلاعات بازار و تحلیل رفتار مشتری انجام می‌شود.

کسب و کار‌ها در این فرهنگ به‌دنبال ایجاد ارزش برای مشتریان و پاسخگویی به نیازهای آن‌ها هستند و محور اصلی این فرهنگ مشتری و داشتن مزیت رقابتی است.

این فرهنگ در کسب و کار‌هایی که مشتری‌محور هستند، مثل فروشگاه‌های زنجیره‌ایِ خرده‌فروشی، سازمان‌های نرم‌افزاری که پلتفرم دارند و صنایع خدماتی کاربرد دارد؛ زیرا هدف اصلی این کسب و کارها رقابت با رقبا از طریق کسب سهم بازارِ بیشتر با افزایش مشتریان است.

مزایای فرهنگ بازارگرا عبارت است از:

  • افزایش رضایت مشتری: باتوجه‌به نیازهای مشتریان، کسب و کار می‌تواند خدمات و محصولات بهتری ارائه دهد که به افزایش رضایت و وفاداری مشتریان منجر می‌شود.
  • رقابت‌پذیری بالا: کسب و کار‌هایی که فرهنگ بازارگرا دارند، به‌سرعت به تغییرات بازار پاسخ می‌دهند و می‌توانند نسبت به رقبا پیشی بگیرند. 
  • نوآوری و توسعه محصولات: تمرکز بر مشتریان باعث می‌شود که تیم‌ها ایده‌های جدیدی را برای محصولات و خدمات توسعه دهند.
  • تصمیم‌گیری مبتنی بر داده: در این فرهنگ، تصمیمات براساس داده‌های بازار، نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های دقیق صورت می‌گیرد که به بهبود استراتژی‌های کسب و کار کمک می‌کند.

معایب فرهنگ بازارگرا

  • هزینه‌های بالای تحقیق و توسعه: جمع‌آوری داده‌ها و تحقیقات بازار ممکن است هزینه‌بر باشد و زمان‌بر به نظر برسد. 
  • تنش بین نیاز مشتری و اهداف کسب و کار: گاهی اوقات توجه بیش‌ازحد به خواسته‌های مشتری ممکن است به منافع بلندمدت کسب و کار آسیب بزند. 
  • تغییرات سریع و فشار رقابتی: بی‌ثباتی در نیازهای مشتری و تغییرات سریع در بازار می‌تواند به سردرگمی و دشواری‌های کسب و کار منجر شود. 
  • نقص در تفکر استراتژیک: ممکن است تمرکز بر نیازهای فوری مشتریان باعث نادیده گرفتن مسائل و چالش‌های بلندمدت کسب و کار شود.
  • نادیده گرفتن کارکنان: این فرهنگ تمام تمرکز خود را روی رضایت مشتری می‌گذارد و همین باعث می‌شود گاهی اوقات کارمندان فشار زیادی را تحمل کرده و ناراضی باشند و فرهنگ‌های غیر رسمیِ ضد رفتار شهروندی سازمان (Anti OCB) در محیط داخلی شرکت شکل بگیرد.

۲. فرهنگ سازمانی ادهوکراسی (Adhocracy Culture) 

فرهنگ ادهوکراسی اشاره به مدیریت فرهنگی سازمان براساس نیازها و شرایط خاص و بدون ساختارهای رسمی و ثابت دارد. این نوع مدیریت بیشتر بر نوآوری و انعطاف‌پذیری تاکید دارد و افراد را تشویق به خلاقیت و تجربه‌گرایی می‌کند.

فرهنگ ادهوکراسی معمولاً در کسب و کار‌هایی رایج است که تغییرات سریع است و در آن نیاز به انطباق با شرایط جدید وجود دارد. از مزیت‌های این فرهنگ می‌توان به نوآوری و خلاقیت، مشارکت با انگیزه کارکنان و افزایش سرعت تصمیم گیری اشاره کرد. 

به‌دلیل اینکه این فرهنگ ساختار سازمانی واضحی ندارد و در آن نقص در کنترل و نظارت وجود دارد، ممکن است ریسک مالی و استراتژیک بالایی داشته باشد. فرهنگ ادهوکراسی معمولا در کسب و کار‌های استارتاپی و دانش‌بنیان و شرکت‌های هنری رواج دارد.

۳. فرهنگ سازمانی تیمی (clan culture)

فرهنگ تیمی به مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها و رفتارهایی اطلاق می‌شود که در یک گروه یا تیم حاکم است و اعضای آن تیم را در راستای رسیدن به اهداف مشترک هدایت می‌کند. در فرهنگ تیمی، همکاری، ارتباطات موثر و احترام به یکدیگر نقش محوری دارد.

فرهنگ سازمانی کار تیمی

فرهنگ سازمانی تیمی به ایجاد یک محیط کاری مثبت و مبتنی بر اعتماد کمک می‌کند. می‌دانیم که فرهنگ تیمی می‌تواند به سینرژی اعضای سازمان کمک کند تا اهداف کسب و کار زودتر محقق شود.

همچنین در کسب و کارهایی که فرهنگ کار تیمی بیشتر است، معمولا تعهد و رشد حرفه‌ای بیشتری وجود دارد و مسائل بهتر حل می‌شوند.

ممکن است این فرهنگ منجر به‌ عدم تقسیم کار عادلانه بین افراد شود و کار‌ها را زمان‌بر‌تر کند؛ زیرا افراد در یک تیم با فرهنگ کار تیمی برای رسیدن به هدف و تکمیل کار خود نیازمند افراد دیگر هستند و همین موضوع باعث می‌شود که اگر در تیم افرادی چابک و مکمل هم قرار نداشته باشند، مدت زمان انجام کارها طولانی‌تر شود.

فرهنگ تیمی برای کسب و کار‌هایی بسیار مناسب است که به‌دنبال افزایش نوآوری و کارایی هستند؛ به‌ویژه در شرکت‌های فناوری اطلاعات، کسب و کارهای خدماتی، شرکت‌های پروژه محور و سازمان‌های غیر انتفاعی.

۴. فرهنگ سازمانی اداری یا سلسله‌مراتبی (Hierarchy Culture) 

فرهنگ سلسله‌مراتبی معمولا به آن فرهنگ اداری هم می‌گویند؛ زیرا در سازمان‌های دولتی یا خصولتی بزرگ معمولا وجود دارد. این فرهنگ مبتنی بر رعایت قوانین و مقرات در راستای اعتقادات، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری مشخص‌شده سازمان است.

در این نوع فرهنگ، به‌طور عمده تصمیم‌گیری توسط افراد سطوح بالای سازمان انجام می‌شود و کارکنان در سطوح پایین‌تر وظایف خود را براساس دستورالعمل‌ها و سیاست‌های تعیین‌شده اجرا می‌کنند.

این نوع فرهنگ به‌دلیل وضوح بالای نقش‌ها و مسئولیت‌ها، کارایی افراد را واضح‌تر می‌کند و ارزیابی عملکرد راحت‌تر انجام می‌شود. به همین دلیل کنترل و نظارت مسئولین بالادستی آسان‌تر و پایداری و ثبات فعالیت‌ها بیشتر است.

در سازمان‌هایی که فرهنگ سلسله مراتبی وجود دارد، به وضوح دیده می‌شود که خلاقیت و نوآوری هیچ نقشی ندارد و کارکنان احساس بی‌ارزشی و افسردگی شدیدی در این نوع سازمان‌ها دارند؛ به همین دلیل با کوچک‌ترین ناهنجاری یا عدم پرداخت حقوق، اعتراضات کارکنان و فرهنگ‌های غیر رسمی نامناسبی در سازمان شکل می‌گیرد که می‌تواند در بلندمدت خطرناک باشد.

همچنین ارتباطات و تصمیم گیری فقط به سلسله مراتب قدرت بر می‌گردد و موج‌های عظیم تغییر‌های بازار ممکن است سازمان را به چالش‌های جدی مبتلا کند. فرهنگ سلسله مراتی در سازمان‌های دولتی، خصولتی، هلدینگ‌ها و صنایع تولیدی رواج دارد.

۵. فرهنگ سازمانی یادگیرنده (Learning culture)

فرهنگ سازمانی یادگیرنده به مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها و رفتارها اشاره دارد که در آن یادگیری و رشد مداوم به عنوان یک اولویت در نظر گرفته می‌شود. در چنین فرهنگی، اعضای سازمان به‌طور مداوم در حال کسب دانش و مهارت‌های جدید هستند و با اشتراک‌گذاری تجربیات و اطلاعات، به بهبود فرآیندها و نتایج کسب و کار کمک می‌کنند.

این فرهنگ بیشتر برای کسب و کارهایی مناسب است که مدام باید با تغییرات تکنولوژی و اطلاعات خودشان را وفق دهند و به‌روز نگه دارند. از مزایای فرهنگ یادگیرنده می‌توان به افزایش بهره‌وری از طریق یادگیری مداوم و بهبود مستمر کارها، رضایت شغلی و برندسازی کارفرما، ایجاد فرهنگ به اشتراک‌گذاری دانش و رشد تیمی، سازگاری راحت‌تر با تغییرات و…غیره اشاره کرد.

همان‌طورکه سازمان‌های یادگیرنده بسیار فرهنگ زیبا و کارایی دارند، دارای معایبی هم دارند؛ زیرا خود آموزش و یادگیری مداوم کارمندان پروسه‌ای زمان‌بر است که می‌تواند چالش‌های مختلفی مثل زمان‌بر بودن آموزش، هزینه‌های بالای آموزش و توسعه کارکنان، از دست دادن کارمندی که آموزش دیده و عدم تمرکز روی وظایف اصلی داشته باشد.

فرهنگ یادگیرندگی در سازمان

بنابراین بهتر است این فرهنگ در کسب و کار‌هایی جاری شود که: 

  • در صنایعی فعالیت می‌کنند که نوآوری و تغییر سریع در آن زیاد است؛ مانند تکنولوژی و علوم. 
  • در صنایع خدماتی فعالیت می‌کنند که در آن نیاز به نظرات مشتری و تغییرات سریع در خدمات دارند.
  •  کسب‌وکارهایی که به‌دنبال ایجاد تیمی متنوع و پویا هستند که بتواند به‌آسانی با چالش‌ها و تغییرات بازار سازگار شود؛
  • بازگشت سرمایه سریع برای آن‌ها ملاک نیست و به‌دنبال اهداف بلندمدت‌تری هستند.

۶. فرهنگ سازمانی نتیجه‌محور (Outcome-Oriented Culture)

 فرهنگ سازمانی نتیجه‌محور به فرهنگی اشاره دارد که بر دستیابی به نتایج مشخص و قابل اندازه‌گیری تأکید دارد و ارزیایی عملکرد پایه‌های اصلی این فرهنگ در کسب و کار است.

چنین سازمانی از اتوماسیون اداری برخوردار بوده و گزارشات دقیق روزانه را از کارمندان خود درخواست می‌کند؛ زیرا همه‌چیز باید ثبت‌شده، قابل اندازه گیری و دارای نتایج مطلوب باشد.

این فرهنگ به‌دلیل اینکه بر نتایج تمرکز می‌کند، باعث می‌شود همه اعضای سازمان به‌سمت دستیابی به اهداف مشخص تلاش کرده و انرژی خود را روی نتایج متمرکز کنند.دهمین کار کارمندان را تشویق می‌کند برای رسیدن به نتیجه مطلوب کسب و کار، خلاقیت خود را افزایش دهند تا کارایی آن‌ها افزایش یابد. 

در این نوع فرهنگ، مسئولیت‌ها و انتظارات به‌طور واضح تعریف می‌شود که باعث افزایش شفافیت و پاسخگویی در سازمان می‌شود؛ اما همه‌چیز دیکته‌شده نیست و کارمندان فقط وظایف محول‌شده را اجرا نمی‌کنند؛ بلکه به آن‌ها تسک‌ها داده می‌شود و هر طور که می‌خواهند آن را اجرا می‌کنند.

این فرهنگ هم می‌تواند خوب باشد و هم بد؛ خوب بودن به دلیل این است که اهداف کسب و کار راحت‌تر محقق می‌شود و بد بودن آن به‌خاطر این است که اگر کارمندی نتواند به نتیجه مطلوب برسد، انگیزه و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد.

همچنین در کسب و کار‌هایی که فرهنگ سازمانی نتیجه‌محور حاکم است، رقابت ناسالم بسیار رواج دارد و افراد ممکن است فرهنگ‌های بد و غیر رسمی دیگری را ناخودآگاه به وجود بیاورند.

سازمان‌های مناسب برای فرهنگ نتیجه محور عبارتند از: 

  • کسب و کار‌های تجاری و بازاریابی: این نوع فرهنگ می‌تواند در سازمان‌هایی که به دستیابی به نتایج مالی و فروش بالاتر نیاز دارند، بسیار مؤثر باشد.
  • کسب و کار‌های خدماتی: در جایی که مشتری و رضایت او اهمیت بالایی دارد، تمرکز بر نتایج می‌تواند به ارتقاء کیفیت خدمات کمک کند.
  • کسب و کار‌های با شرایط رقابتی بالا: در محیط‌های بسیار رقابتی، کسب و کار‌هایی که به نتایج توجه دارند، می‌توانند از رقبای خود پیشی بگیرند.

فرهنگ‌های سازمانی که در بالا معرفی کردیم، اصلی‌ترین فرهنگ‌های سازمانی هستند که معمولا در شرکت‌ها جاری هستند. به غیر از موارد بالا ممکن است فرهنگ‌های دیگری هم شکل بگیرد. این فرهنگ‌ها عبارتند از:

۷. فرهنگ سازمانی هدفمند

 این نوع فرهنگ بر دستیابی به اهداف و نتایج مشخص تأکید دارد. اعضای این سازمان معمولاً روی مقاصد مشترک متمرکز هستند و برای رسیدن به آن‌ها همکاری می‌کنند.

الگوهای عملکرد شفاف، ارزیابی‌های مداوم و تشویق به نوآوری از ویژگی‌های بارز این فرهنگ محسوب می‌شود. تفاوت فرهنگ سازمانی هدفمند و نتیجه‌محور در نحوه رسیدن به اهداف است. در فرهنگ سازمانی نتیجه محور، به نتیجه رسیدن هر وظیفه مهم است؛ اما در فرهنگ سازمانی هدفمند، رسیدن به اهداف سازمان در کنار تیم ملاک اصلی ارزیابی قرار می‌گیرد.

۸. فرهنگ سازمانی مراقبتی

در این نوع فرهنگ، توجه به رفاه و نیازهای کارکنان در اولویت قرار دارد. کسب و کار‌ها در این فرهنگ به تقویت روابط انسانی، حمایت عاطفی و سلامت روانی کارکنان توجه می‌کنند و تلاش می‌کنند تا محیطی سالم و حمایتی فراهم آورند.

۹. فرهنگ سازمانی قدرتی

این نوع فرهنگ بر تأثیر و نفوذ اعضا تأکید دارد. قدرت و تسلط در این فرهنگ مشخص است و افراد براساس موقعیت اجتماعی و مقام‌های خود تاثیرگذارند. در این سبک، رقابت و دستیابی به قدرت ممکن است پیامدهای مثبت یا منفی را برای کسب و کار به همراه داشته باشد.

۱۰. فرهنگ سازمانی خوشی

فرهنگ خوشحالی و لذت در سازمان

فرهنگ خوشی به ایجاد محیطی شاداب و مثبت برای کارکنان تأکید دارد. در این نوع فرهنگ، تفریح، لبخند و رضایت خاطر از مهم‌ترین معیارها هستند. کسب و کار‌ها در این فرهنگ به توسعه حس تیمی، تقویت روابط میان کارکنان و تشویق به شادی و خوشحالی در محیط کار توجه می‌کنند.

۱۱. فرهنگ سازمانی ایمن

در این فرهنگ، ایمنی و حفاظت از کارکنان یک اولویت اصلی است. کسب و کار‌هایی با این نوع فرهنگ معمولاً روی ایجاد محیط کاری امن و پیشگیری از حوادث و خطرات تمرکز دارند. توجه به آموزش‌های ایمنی و ترویج رفتارهای ایمن از ویژگی‌های این نوع فرهنگ است.

سخن پایانی

فرهنگ سازمانی نه‌تنها بر رفتار و نگرش کارکنان تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند به‌عنوان زمینه‌ای برای شکل‌گیری استراتژی‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و درنهایت دستیابی به اهداف سازمانی عمل کند. یک فرهنگ سازمانی مثبت و هم‌راستا با اهداف و ارزش‌های سازمان می‌تواند به افزایش انگیزه، رضایت شغلی و عملکرد کارکنان منجر شود. از طرفی، شناخت و بهبود فرهنگ سازمانی می‌تواند به شناسایی موانع و چالش‌ها درون سازمان کمک کند و زمینه‌ساز نوآوری و تحول باشد. هر فرهنگی لزوما ۱۰۰٪ ایدئال نیست و نواقصی هم دارد.

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *