کارفرمایان بدون داشتن چشمانداز و برنامه روشنی برای آینده، ممکن است تصمیمات اشتباهی برای کسب و کارشان بگیرند و کارمندان درباره موقعیتشان در سازمان دچار سردرگمی میشوند. برنامه ریزی استراتژیک بهعنوان یکی از روشهای برنامه ریزی در مدیریت نقشه راهی است که با استفاده از آن، مسیر تحقق اهداف سازمانیمان را ترسیم میکنیم. برنامه ریزی راهبردی مانند مسیریابی است که دائماً مسیر رسیدن به چشم انداز سازمان را رصد و کمک میکند سازمان از مسیر، منحرف نشده یا اگر منحرف شد، سریع به مسیر درست برگردد.
در این مقاله میخواهیم درباره Strategic Planning مفصلتر صحبت کنیم و تفاوت مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک را شرح دهیم. همچنین درباره اجزا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک صحبت میکنیم. بهتر است هر سازمانی قبل از انتخاب این مدل از برنامه ریزی با ویژگیها و ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک آشنا شود؛ به همین دلیل در این مقاله درباره این موضوعات هم صحبت خواهیم کرد؛ پس با ما همراه باشید.
در ویدیوی زیر برشی از دوره برنامه ریزی استراتژیک مدیربان را ببینید. در این ویدیو که کاملا کارگاهی و همراه با حل تمرین است، دکتر فرهادینیا درباره مدت برنامه ریزی راهبردی در سازمان صحبت میکنند.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleبرنامه ریزی استراتژیک چیست؟
قبل از پاسخ دادن به سوال برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ بهتر است ابتدا مقاله استراتژی چیست را مطالعه کنید تا با مفهوم و تعریف استراتژی آشنا شوید. برنامه ریزی استراتژیک یک مدل از برنامه ریزی سازمانی است که در آن وسیلهها و گامهای لازم برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت سازمان را انتخاب میکنیم. برنامه ریزی راهبردی ابزاری حیاتی برای کسب و کار شماست؛ زیرا اهداف قابل اندازگیری را در اختیار شرکتها قرار میدهد؛ اهدافی که به تصمیمگیری روزانه سازمان کمک میکنند و جهت میدهند.
برنامهریزی استراتژیک فرآیند تصویرسازی و مجسمکردن آیندۀ مطلوب سازمان در کنار انتخاب وسیلهها یا گامهای لازم برای تحقق آن است و مزایای زیادی دارد؛ ازجمله اینکه از انجام بیهدف کارها یا کارهای بدون اولویت در سازمان جلوگیری میکند.
شاید سؤال خیلی از شما این باشد که تفاوت برنامه ریزی راهبردی و استراتژیک در چیست؟ بهتر است بدانید برنامه ریزی استراتژیک همان برنامه ریزی راهبردی است.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک دو مفهوم کاملاٌ مجزا ولی مرتبط به هم هستد؛ بهگونهای که با مطالعه در مکاتب مختلف مدیریت میبینیم مدیریت استراتژیک یک سر طیف و برنامه ریزی استراتژیک سر دیگر طیف است. با ما همراه باشید تا در ادامه تفاوت میان این دو را شرح دهیم.
اگر بخواهیم به این بپردازیم که مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک چه تفاوتهایی دارند، باید بگوییم مدیریت استراتژیک بر مبنای ترکیب استوار است و با بهرهگیری از شهود و خلاقیت، تصویر و تجسمی کلنگرانه از سازمان ایجاد میکند.
رویکرد مدیریت استراتژیک مدیریت سازمان توسط تغییر است. برنامه ریزیِ استراتژیک (strategic planning) بر مبنای تجزیهوتحلیل استوار بوده و با بهرهگیری از تفصیل و بسط جزئیات، استراتژیهای فعلی سازمان را بهشکلی منطقی و نظاممند صورتبندی میکند. رویکرد برنامه ریزیِ استراتژیک تنظیم استراتژیهایی برای روبهرویی با تغییرات است؛ به این معنی که خودش در ابتدا به ساکن تولیدکنندۀ تغییر نیست؛ بلکه بر مبنای تغییرات بیرونی و درونی استراتژی تعیین میکند.
در پادکست زیر به سوال «برنامه ریزی استراتژیک چیست» جواب دادیم و دلایل ضروریت و اهمیت تدوین برنامه استراتژیک را بیان کردیم.
اهداف برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار
در ادامه این مقاله میخواهیم هدف برنامه ریزی راهبردی و تاثیر آن را بر عملکرد سازمان بررسی کنیم. بهطورکلی هدف برنامه ریزی استراتژیک یکپارچهسازی تلاشهای سازمان با هدف دستیابی هرچه سریعتر، دقیقتر و کمهزینهتر به اهداف سازمانی است.
برنامه ریزی استراتژیک اهداف زیر را در سازمان دنبال میکند و تأثیرات زیر را در عملکرد سازمان میگذارد:
تغییر محیط درونی سازمان؛
تعیین مسیر حرکت برای سازمان؛
کاهش تاثیر منفی تغییرات ناخواسته روی شرکت؛
افزایش کارایی و اثربخشی در سیستم؛
کاهش ضایعات و کارهای غیرضروری در سازمان؛
تدوین استانداردهایی برای تسهیل کنترل فرایند سیستم؛
برنامه استراتژیک یا سند راهبردی چیست؟
خروجی برنامه ریزی استراتژیک، برنامه استراتژیک یا سند راهبردی است. این برنامه سندی مدون و قابل اجراست که توسط برنامهریزان به سازمان تحویل داده میشود. حجم این سند به بزرگی و پیچیدگی کسب و کار بستگی دارد و میتواند در حد چند برگ تا کتابی قطور باشد. برنامه راهبردی باید مکتوب باشد تا دلایل از یاد نرود؛ بهعبارتی نباید ذهنی باشد ( حتی در حد یک صفحه)؛ در ادامه این بخش با فرایند تدوین برنامه استراتژیک بیشتر آشنا میشویم.
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: تفکر استراتژیک چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
فرایند تدوین برنامه استراتژیک چیست؟
اولین قدم در تدوین برنامه استراتژیک جمعآوری دادههایی از سازمان است. این دادهها که درواقع ورودی هستند، عبارتاند از:
-
چشم انداز سازمان؛
-
رسالت شرکت؛
-
نقاط قوت داخل سازمان؛
-
نقاط ضعف درونی سازمان؛
-
تهدیدهای موجود در محیط بیرونی کسب و کار؛
-
فرصتهای موجود در محیط خارجی کسب و کار.
به طور کلی فعالیتهای انجامشده در برنامهریزی استراتژیک را میتوانیم بهصورت موارد کلی زیر فهرست کنیم:
-
گرداوری اطلاعات مختلف مربوط به سازمان (همان ورودیهای برنامه ریزی استراتژیک) با هدف ارزیابی و رصد ابعاد مختلف سازمان؛
-
پردازش اطلاعات ورودی مرحله قبل به کمک ابزارهای ترسیم موقعیت و تصویر شفاف سازمان؛
-
گرفتن تصمیمات درست و انتخاب استراتژیهای مناسب به کمک تصویر بهدستآمده از سازمان (خروجی برنامه ریزی راهبردی).
اجزای برنامه ریزی استراتژیک
مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک یا همان اجزای تشکیل دهنده برنامه ریزی استراتژیک عبارتاند از:
-
بیانیه چشم انداز، ماموریت و رسالت؛ بیانیه چشم انداز در برنامه ریزی استراتژیک سندی است که آیندۀ سازمان را باز کرده، ویژگیها و ابعاد آن را به تصویر میکشد و تمرکز آن بر آرزوها و مقاصد سازمان است. از طرفی ماموریت در برنامه ریزی استراتژیک تفاوت و تمایز سازمان نسبت به رقبا را بیان میکند. رسالت سازمان ماهیت وجودی آن و دلیلی است که سازمان بهخاطر آن به وجود آمده است.
-
ارزشهای اصلی سازمان (اعتقادات و رفتار سازمانی)؛
-
نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای سازمان؛
-
اهداف، استراتژیها، رویکرد و تاکتیکهای عملیاتی سازمان؛ اهداف سازمان در جهت چشمانداز انتخابی سازمان هستند.
-
جریانات اندازه گیری و بودجۀ سازمان.
مراحل برنامه ریزی استراتژیک سازمان
برنامه ریزی استراتژیک شرکت فرآیندی گام به گام است و با طیکردن گامهای زیر سعی در تحقق اهداف سازمان دارد؛ بهعبارتی میتوان گفت مراحل برنامه ریزی استراتژیک عبارتاند از:
۱. برنامه ریزی برای برنامه ریزی راهبردی؛
گام اول در مراحل برنامه ریزی استراتژیک، داشتن برنامه ریزی است. در این مرحله برای جلساتِ برنامه ریزی ازجمله ساعات جلسات، افرادی که باید در جلسه حضور داشته باشند، مسئولیت افراد حاضر در جلسات و… برنامه ریزی میشود.
۲. تحلیل وضع موجود سازمان (در چه نقطهای قرار داریم؟)؛
در این مرحله برای سنجیدن اینکه در چه نقطه ای قرار داریم، از چند ابزار استفاده میشود؛ ازجمله swot- pestel-vrio. منظور از وضع موجود بررسی قوتها و ضعفهای درونی سازمان و تهدیدها و فرصتهای بیرونی سازمان است.
۳. تبیین رسالت، دورنما و ارزش های سازمان؛
دایرهای را در ذهنتان تجسم کنید. در این مرحله مشخص میکنیم در کجای این دایره میخواهیم قرار داشته باشیم. این نقطه درواقع همان رسالت و دورنمای سازمان است. در این مرحله سازمان به گذشته خود در صنعت مربوطه برمیگردد تا خصوصیات خودش را پیدا و بازبینی کند.
همچنین مر حله تبیین رسالت، نگاهی به آینده دارد و اینکه میخواهد در کجای صنعت خودش قرار گیرد و… . درواقع در این مرحله سازمان ماهیت وجودیاش را پیدا میکند. هدف از این مرحله این است که سازمان رویههای درستی را در آینده طی کند تا به چشم انداز مدنظرش برسد. رسالت چیزی مانند شاقول است که باید سازمان مواظب باشد از آن تخطی و عبور نکند.
۴. شناسایی مشکلات استراتژیک شرکت؛
مسائل و مشکلات سازمانی از ترکیب مراحل بالا به دست میآید. مشکلاتی که در این مرحله به دست میآیند، از نتایج حاصل از سوات (Swot) جدیتر است؛ زیرا در Swot اندکی پیش بینی وجود دارد که در این مرحله وجود ندارد؛ مثلا در سوات اگر ضعف را مشکل نقدینگی و تهدید را ورود رقبا بدانیم، احتمال میدهیم احتمال حذف ما در دایره رقابت وجود داشته باشد.
۵. تعیین اهداف و مقاصد سازمان؛
در این مرحله اهداف سازمان ریزتر، شفافتر و قابل اندازه گیریتر میشود.
۶. تدوین استراتژیهای سازمان؛
از استراتژی بهعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده میکنیم. به همین دلیل این مرحله بعد از مرحله تعیین اهداف قرار میگیرد. اگر مایلید بیشتر درباره نوشتن و تدوین استراتژی کسب و کار بدانید، مقاله استراتژی کسب و کار چیست را حتما مطالعه کنید.
۷. انتخاب شاخصهای سنجش و پایش عملکرد سازمان؛
در این مرحله شاخصی تعیین میشود که براساس آن پیشروی صورت گیرد.
۸. پایش، ارزیابی و برنامه ریزی عملیاتی.
این مرحله براساس شاخص تعیینشده در مرحلۀ قبل پایش و ارزیابی صورت میگیرد.
معایب برنامه ریزی استراتژیک و موانع استفاده از آن
با وجود اینکه سازمان های بزرگ و مطرحی در دنیا از برنامه ریزی راهبردی استفاده کردهاند و میکنند، نمیتوان از معایب آن چشم پوشید. در نقد برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی سازمان میتوان به معایب زیر اشاره کرد:
-
زمانبر و طولانی بودن؛
-
حضور مستمر برنامهریز در سازمان و تحمیل شدن برنامه تدوین شده به اعضای سازمان؛
-
هزینهبربودن نسبت به ابتدای طرح و خروجی ابتدایی مدنظر؛
-
گرانقیمت بودن بهدلیل انجام آن توسط برنامهریزان و مشاوران بیرونی؛
-
مقاومت افراد سازمان برای اجرای آن؛ زیرا برنامه پیشنهادی از بیرون سازمان آمده و طراحی شده است؛ بهعبارتی کارکنان سازمان در طراحی آن نقشی نداشتهاند؛
-
حرکت بر مبنای پیش بینی آینده و آینده نگری (ممکن است خطایی در پیش بینیِ صورتگرفته رخ دهد و موقعیت سازمان به خطر بیفتد)؛
-
داشتنِ نگاه طولی به بخشهای مختلف سازمان؛ در این مدل برای هر بخش از سازمان که مشکلی داشته باشد، برنامه مجزایی نوشته می شود؛ بهعبارتی نگاهی کلنگر به مسائل سازمان در این مدل وجود ندارد.
-
جدید و بهروز نبودنِ این مدل از برنامه ریزی؛ این مدل از برنامه ریزی قدمت زیادی دارد؛ اما حقیقت این است که مدل جدیدی نیست. مدلهای جدیدتری از برنامه ریزی مانند برنامه ریزی تعاملی در حال حاضر با اقبال بیشتری مواجه هستند؛ زیرا با مشارکت اعضای سازمان برنامه ریزی صورت میگیرد.
تحقیقات انجامشده توسط onstrategy نشان میدهد که ۸۶٪ از تیمهای اجرایی در هر ماه کمتر از یک ساعت به بحث دربارۀ استراتژی میپردازند و ۹۵٪ از نیروی کار معمولی استراتژی سازمان خود را نمیفهمند.
باتوجهبه معایب برنامه ریزی استراتژیک پیشنهاد میکنیم از مدل دیگری از برنامه ریزی به نام برنامهریزی تعاملی یا مشارکتی استفاده کنید. این مدل مزایای بسیاری نسبت به برنامهریزی راهبردی دارد و درعینحال عاری از معایب آن است.
اگر میخواهید کسب و کارتان را متحول کنید، از مدل جدیدتر برنامه ریزی به نام برنامه ریزی تعاملی برای سازمانتان استفاده کنید.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
در این بخش به بعضی از مزایای این مدل از برنامه ریزی اشاره کردهایم:
-
توانایی سازمان را در انعطافپذیریِ متناسب با تغییرات احتمالی اینده افزایش میدهد؛
-
به تبلور و شکلگیری اهدافِ تعیینشده و حرکت کلی سازمان بهسوی آنها کمک میکند؛
-
مرتبطبودن و هماهنگی بین تصمیمات سازمانی مختلف را تضمین میکند، به تصمیم گیری ها نظام داده و باعث جلوگیری از تصمیمات جزیرهای میشود؛
-
به سازمان کمک میکند تا در صنعت خودش به مزیت رقابتی دست پیدا کند؛
-
فشارهای غیرضروری ناشی از تغییرات ناگهانی را کاهش میدهد؛
-
میزان اشتباهات و ازقلمافتادن امور را کاهش میدهد؛
-
کنترل کارها و وظایف را آسان میکند؛ زیرا استانداردی برای بررسی در اختیار قرار میدهد؛
-
یکسری استانداردها را برای سازمان مشخص میکند؛
-
تشخصیص مشکلات پیش رو را آسانتر میکند و آمادگی برای واکنش مناسب و پیشامدهای احتمالی را افزایش میدهد؛
-
استفاده کارامدتر از منابع (منابع مالی، منابع انسانی و…) را ممکن میکند؛
-
باعث شناخت موقعیت سازمان در صنعت و حفظ آن میشود؛
-
سازمان را قادر میکند که خط مشی مدیریت را دنبال کند؛
-
اثربخشی مدیر را افزایش میدهد؛ زیرا باعث میشود مدیر خیلی درگیر جزئیات نشود؛
-
فعالیتهای همپوشان و موازی و کمبازده را کنترل میکند؛
-
توجهات را روی اهداف سازمان متمرکز میکند؛
-
تمایل به تیمسازی را رشد میدهد.
ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک
همان طور که در بخش فعالیتهای انجام شده در برنامه ریزی شرح دادیم، ورودیهای برنامه ریزی استراتژیک بهوسیلۀ ابزارهایی پردازش میشوند تا تصویری شفاف از موقعیت سازمان به دست آید. تمام ابزارهای برنامه ریزی با هدف روشن شدن مسیر استفاده میشوند.
در این بخش از مقاله تصمیم داریم به تعدادی از این ابزارها اشاره کنیم و هریک را بهطور مختصر معرفی کنیم.
تحلیل SWOT
در تدوین برنامه استراتژیک براساس ماتریس Swot به تحلیل قوتها (Strengths)، ضعفها (Weaknesses)، فرصتها(Opportunities ) و تهدیدهای (Threats ) سازمان میپردازیم.
هدف از تحلیل سوات تحلیل محیط بیرونی و درونی کسب و کار است. روش swot در برنامه ریزی استراتژیک به تحلیل فرصت و تهدیدهای موجود در محیط بیرونی شرکت و همچنین نقاط قوت و ضعف در محیط داخلی سازمان میپردازد. با قرار گرفتن این چهار فاکتور در هر قسمت از این ماتریس استراتژیهای لازم اتخاذ میشود.
تحلیل EFE
این ماتریس ابزاریست که به استراتژیستها اجازه داده تا عوامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی، تکنولوژی، وضعیت بازار و رقابت را در مقطع زمانی مدنظر ارزیابی کنند.
تحلیل IFE
ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (Internal Factor Evaluation) یکی از ابزارهای بررسی و تحلیل محیط داخلی سازمان است که عمدتاٌ برای شناسایی ضعف یا قوت کلی سازمان به کار میرود.
تحلیل CPM
بهمعنای مسیر بحرانی است که در کنترل پروژه به کار میرود. تحلیل CPM مسیری از فعالیتهای پروژه است که دقیقاً بایستی مطابق برنامه زمانی پیشبینیشده اجرا شود. تأخیر در اجرای هرکدام از این فعالیتها مجاز نیست و در صورت تخلف مدت اجرای پروژه به همان میزان اضافه خواهد شد.
مدل پورتر در برنامه ریزی استراتژیک
۵ نیروی رقابتی پورتر یکی دیگر از ابزارهایی است که در تدوین برنامه استراتژیک استفاده میشود.
مایکل پورتر در مدل تحلیل ۵ نیروی رقابتی پورتر از پنج منظر یک کسبوکار را بررسی میکند. این ۵ مؤلفه عبارتاند از: قدرت خریداران، قدرت تأمینکنندگان، رقبای موجود، محصولات جایگزین و رقبای تازهنفس.
تحلیل SPACE
تحلیل SPACE باعث میشود تصمیمگیریهای استراتژیک و شناسایی استراتژیها آسان شود؛ زیرا این ابزار تکنیکی جهت ارزیابی میزان دانش و ادراکات در یک برنامه استراتژی خاص بوده و همچنین ابزار توسعه و بازبینی استراتژی شرکت است.
محیط بیرون و داخل سازمانها نقش عمدهای در این تحلیل دارند. بخشهای مختلف ماتریس SPACE عبارتاند از که هر بخش با موارد بیان شده قابل سنجش می باشد:
قسمت بالای محور Y: قوت مالی (FS)؛
قسمت پایین محور Y: ثبات محیطی (ES)؛
قسمت چپ محور X: مزیت رقابتی
قسمت راست محور X: جذابیت صنعت (IA)
سازمان باتوجهبه اینکه در کدام بخش ماتریس قرار میگیرد، میتواند رویکردی تهاجمی، محافظهکارانه، رقابتی یا تدافعی انتخاب کند. تحلیل SPACE میتواند به ایدههای خلاقانه و با استراتژی مناسب شرکت منجر شود.
تحلیل گروه مشاوران بوستون (BCG)
ماتریس گروه مشاوران بوستون (boston consulting group) یکی از ابزارهای معروف برای برنامه ریزی استراتژیک بوده و شامل ۴ بخش است. هریک از این بخشها معنا و مفهوم خاص خودشان را دارند که بیانگر وضعیت محصول در بازار است:
گاو شیرده: سهم بازار بالا، رشد کم بازار؛
سگ: سهم بازار پایین، رشد کم بازار؛
علامت سوال: سهم بازار پایین، رشد بالای بازار؛
ستاره: سهم بازار بالا، رشد بازار بالا؛
در ویدیو زیر که بخشی از دوره برنامهریزی و مدیریت استراتژیک مدیربان است، دکتر فرهادینیا مثالی از ماتریس Bcg میزنند.
باتوجهبه اینکه محصول در کدامیک از چهار قسمت بالا قرار میگیرد، تصمیمات و راهکارهای خاصی انتخاب میشود. در دوره برنامه ریزی استراتژیک که بهصورت کاملا کارگاهی برگزار شده است، ماتریس تحلیل گروه مشاوران بوستون را بهطور کامل توضیح دادهایم.
تحلیل GSM
در ماتریس GSM تحلیل جایگاه سازمان بر پایۀ ۲ معیار «موضع رقابتی» و «رشد بازار» صورت میگیرد. باتوجهبه اینکه سازمان در کدام ناحیه از این جدول قرار گرفته است، ۴ استراتژی زیر پیشنهاد میشود:
-
تهاجمی؛
-
محافظهکارانه؛
-
رقابتی؛
-
تدافعی.
تحلیل QSPM
ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) یکی از تکنیکهایی است که در جهت انتخاب و ارزیابی استراتژیهای موجود استفاده میشود؛ به این معنا که میزان پیادهسازی استراتژیها بررسی و در انتها اولویتبندی میشوند.
تفاوت برنامه ریزی استراتژیک و okr
برنامهریزی استراتژیک (Strategic Planning) و OKR (Objective and Key Results) دو روش متفاوت درزمینه مدیریت و برنامهریزی در سطح سازمان هستند. در ادامه این بخش به تفاوتهای اصلی بین این دو روش از برنامهریزی سازمانی میپردازیم:
-
برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی راهبردی فرایندی است که در آن بهدنبال تعیین استراتژیها و اهداف بلندمدت سازمان هستیم. در این روش از ابزارهای زیادی کمک گرفته میشود که تحلیل سوات یکی از پرکاربردترین آنهاست و برای تعیین نقاط قوت و ضعف و تهدیدها و فرصتهای کسب و کار استفاده میشود. در برنامه ریزی راهبردی یک تیم اجرایی این مسئولیت را به عهده میگیرند.
اهداف در برنامه ریزی استراتژیک میتوانند کوتاه، میان و بلند مدت باشند.
-
OKR (Objective and Key Results)
او کی آر یک سیستم مدیریتی برای تعیین اهداف و نتایج کلیدی در سازمان است. در این روش یک روش روش تعاملی است، تمام دپارتمانها و بخشهای سازمان در تعریف اهداف و نتایج کلیدی واحد مربوط به خود مشارکت دارند و این مشارکت، انگیزه افراد را برای محقق کردن اهداف سازمانی بیشتر میکند. در OKR مدت تحقق اهداف فصلی یا ۳ماهه بوده و همچنین اهداف باید قابل اندازهگیری و دستیافتنی تعریف شوند.
در بعضی از سازمانها ترکیبی از دو روش برنامه ریزی استراتژیک و او کی آر استفاده میشود؛ به این صورت که با استفاده از برنامه ریزی راهبردی ابتدا اهداف بلندمدت سازمان تعریف شده و سپس با استفاده از OKR این اهداف اجرایی و محقق میشوند
در صورتی که با برنامه ریزی او کی آر آشنایی ندارید، پیشنهاد میکنیم حتما مقاله Okr چیست را مطالعه کنید.
معرفی چند کتاب در حوزه برنامه ریزی راهبردی
در این بخش چند کتاب در حوزه برنامه ریزی استراتژیک به شما مدیران عزیز معرفی میکنیم. مطالعه این کتابها قطعا به شما برای درک این مدل از برنامه ریزی کمک خواهد کرد:
- کتاب فرایند برنامهریزی استراتژیک نوشته رودلف گرانیش و ریچارد کوهن
- کتاب برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای عمومی، دولتی و غیرانتفاعی نوشته جان. ام برایسون
- کتاب راهنمای برنامهریزی استراتژیک نوشته محمد اعرابی
- کتاب برنامهریزی استراتژیک و بلندمدت نوشنه دکتر محمدرضا حمیدیزاده
اگر سازمان کوچک یا متوسط باشد، برنامهریزی راهبردی عموماً توسط مدیران ارشد و با کمک مشاوران بیرونی سازمان تدوین میشود. درصورتیکه سازمان بزرگ بوده و برنامه ریزی استراتژیک پیچیده و نیاز به آپدیتهای دورهای داشته باشد، توسط واحد برنامه ریزی و استراتژی سازمان تدوین میشود.
سند راهبردی معمولاً بهصورت سالانه تدوین میشود؛ اما بعضی سازمانها ممکن است هر ۳ تا ۵ سال یکبار هم برنامههای بلندمدتتری تهیه کنند. بااینحال، در شرایط نامساعد اقتصادی که با وضعیت ابهام مواجه هستیم، برنامه ریزی باید هر ۳ ماه یکبار بهروزرسانی شود تا مدیران و کارمندان مطمئن شوند استراتژیها همچنان با شرایط بازار و اهداف سازمان هماهنگ هستند.
بله. تمامی ابزارهایی که در مقاله آمده است، میتواند تمپلیتی برای برنامهریزان باشد؛ اما درعینحال یک برنامه استاندارد شامل بیانیه ماموریت و چشمانداز، اهداف، تحلیلها، استراتژیها و اقدامات اجرایی، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) و برنامه جامع عملیاتی است.
نتیجهگیری
در این مقاله به تعریف برنامه ریزی استراتژیک (strategic planning)، اهمیت و ضرورت و مراحل تدوین برنامه استراتژیک پرداختیم و تفاوت آن را با مدیریت راهبردی شرح دادیم. هر سازمانی که میخواهد به افقهای دوردستش برسد، ناچار است که برنامه ریزی راهبردی داشته باشد؛ درواقع مدیری که برنامه نداشته باشد، مدیریت نکرده است و سازمانش جزئی از طرح رقبا خواهد شد.
نویسندگان: جناب آقای دکتر مهدی جعفری و جناب آقای امیرمسعود ایزدپناه
ویراستار: سرکار خانم ریحانه مهدوی
سلام
تشکر از مطلب مفید
اما چن نکته:
با توجه به اینک مطلب جامع است ولی کمی طولانی مطلب
همچنین با توجه به اینک نزدیک ۱۶ مورد مزیت برای برنامه ریزی استراتژیک بیان کردین چطور در جایی دیگر گفتین که این مدل نسبت به مدلی دیگر به نام تعاملی ضعف دارد
ممنون میشم در این مورد توضیح بدین
سلام و احترام
خیلی ممنون از بازخورد شما. در این مقاله سعی کردیم به ابعاد مختلف برنامه ریزی استراتژیک بپردازیم و همین موضوع باعث طولانی شدن و حجم زیاد مطلب شد.
برنامه ریزی تعاملی علاوه بر اینکه معایب برنامه ریزی استراتژیک رو نداره، تمام مزایای اون رو داراست؛ به همین دلیل نسبت به استراتژیک مدل قوی تری هست.
مقاله مفیدی بود .
تفاوت راهبرد با راهکار در چیه؟
سلام و عرض ادب
راهبرد (استراتژی) تفاوت هایی با راهکار (تاکتیک) داره. هر دوی این ها قراره ما رو به اهداف سازمان برسونن. با این تفاوت که راهبرد نگاهی درازمدت ترو عمیق تر داره؛ اما راهکار گام های کوچک تر در مسیر رسیدن به اهداف سازمان محسوب می شه. درواقع ما در استراتژی از تاکتیک های مختلف استفاده کنیم؛ بنابراین باید راهکار و راهبرد هم سو باشند؛ هرچند ممکنه چنین اتفاقی نیفته و شما گاهی مجبور باشید تاکتیک هایی رو انتخاب کنید که هم سو با استراتژی شما نباشه. به قول آقای شعبانعلی در سایت متمم: “اگر رسیدن به قله را استراتژی خود بدانید، هر گام یک تاکتیک محسوب میشود.”
اگر امکانش هست فرق بین هدف، رسالت، چشمانداز و ماموریت را بیشتر توضیح بدید.
با تشکر
سلام و احترام
رسالت سازمان ماهیت وجودی آن و دلیل به وجود آمدن یک سازمان است (این بیت کاملا مفهوم رسالت رو برای شما باز می کنه: از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود). مثلا یک سازمان شاید رسالت خودش رو در کمک به کسب و کارها ببینه (با هدف درآمدزایی و سودآوری اونها و بهدنبال اون ریشه کن شدن فقر از سطح جامعه). چشم انداز سازمان آیندۀ ایدئال و آرمانی سازمان هست؛ بنابراین وقتی سازمان چشم اندازی رو برای خودش تعیین می کنه، بر مبنای رسالتی هست که برای خودش در نظر گرفته است؛ اما جنس رسالت با ماموریت تفاوت داره و ماموریت سازمان تفاوت سازمان نسبت به رفیبانش هست؛ درواقع جنس ماموریت بیشتر کسب و کاری است
سلام
ممنون از مطلب خوبتون.
برنامه ریزی استراتژیک به درد سازمان های کوچک و متوسط هم می خوره؟
سلام
ممنون از شما
بله. در سازمانهای کوچک و متوسط هم استفاده میشه
سلام
عالی و جامع بود مطلبتون
سپاس
سلام و ارادت
زنده باشید دوست عزیز
باسلام
ارجاع به این مقاله به روش apaچگونه هست؟
سلام
از نظر ما ایرادی نداره دوست عزیز
موفق باشید
سلام
سند استراتژیک همون برنامه استراتژیک هست؟
سلام
بله سند استراتزیک همون برنامه استراتژیک هست
سلام
تفاوت برنامه ریزی عملیاتی و استراتژیک در چیست؟
سلام
برنامه ریزی استراتژیک سطح بالاتری نسبت به عملیاتی داره. بیشتر conceptual (مفهومی و انتزاعی) هست و بیشتر با مفاهیم درگیره؛ درصورتیکه برنامه ریزی عملیاتی بیشتر با اجرا درگیر هست. درکل برنامه ریزی عملیاتی در دل استراتژیک قرار میگیره و نسبت به راهبردی جزئیتره. همانطورکه در مراحل برنامه ریزی استراتژیک توضیح دادیم، آخرین مرحله برنامه ریزی راهبردی، ارزیابی و برنامه ریزی عملیاتی هست. درواقع ما در این مرحله (برنامه ریزی عملیاتی) برای استراتژیهای تدوینشده اهداف عملیاتی تعریف و برای هر هدف طرحهایی رو پیشبینی میکنیم. سپس این طرحها و پروژهها رو اولویتبندی و classify و در صورت لزوم بعضی از اونها رو حذف یا ترکیب میکنیم. با این توضیحات مشخص میشه که برنامه عملیاتی یک سند هست که بهطور مفصل گامها و دستورالعملهای عملیاتی سند استراتژیک رو مشخص میکنه و مجری موظف هست طبق زمانبندی تعیین شده و با درنظرگرفتن بودجه سازمان این دستورات رو اجرا کنه
سلام
منظور از افق زمانی در برنامه ریزی استراتژیک چی هست؟
سلام به شما
افق زمانی در برنامه ریزی استراتژیک طول دوره برنامه ریزی هست و زمان مدنظر ما برای تحقق اهداف کسب و کارمون
سلام
مطلب مفیدی بود.
ممنون می شم درباره اینکه اهداف راهبردی چیست توضیحی بدین
سلام و عرض ادب
راهبرد بهطورکلی بهمعنی استراتژی هست و اهداف راهبردی همون اهدافی هستند که سازمان میخواد در افق زمانی مدنظرش به اونها برسه. زمان تحقق این اهداف معمولا بین ۳ تا ۵ سال هست.
سلام
در مرحله ۷ برنامه ریزی استراتژیک نوشتید: انتخاب شاخص پایش عملکرد سازمان
منظور چی هست؟
سلام
همانطورکه در این مقاله توضیح دادیم، مرحله انتخاب شاخص بعد از تدوین استراتژی است. بعد از تدوین استراتژیها باید شاخصها و متریکهایی وجود داشته باشه تا سازمان بتونه تعیین کنه کی به کجا برسه. همچنین بتونه بررسی کنه در مسیر اهدافش چطور و چقدر پیشروی کرده.
سلام
جالبه که توی مقاله گفتید مزایای کمی داره در حالی که مزایایی که آوردین بیشتر از معایبش هست
در هر حال مقاله خوبی بود
موفق باشید
سلام و ارادت
قطعا هر مدل از برنامه ریزی مزایا و معایب خودش رو داره. برنامه ریزی راهبردی هم از این قضیه مستثنی نیست. در این مقاله در مقام مقایسه گفتیم برنامه ریزی استزاتژیک مزایای کمتری نسبت به برنامه ریزی تعاملی یا مشارکتی داره؛ چون در مدل راهبردی یک تیم خارجی برای سازمان برنامه ریزی می کنند؛درحالیکه در برنامه ریزی مشارکتی اعضای سازمان برای سازمان خودشون برنامه میریزند و طبیعتا این برنامه اقدام و عمل بیشتری در دل خودش داره.
موفق باشید
سلام
خسته نباشید
تفاوت خط مشی و استراتژی چیه؟
همانطورکه در مقاله مدیریت استراتژیک گفتیم استراتژی یک برنامه مبنایی برای تصمیمگیریهای حیاتی سازمان است. این تصمیمات ما رو در رسیدن به اهداف بلندمدت سازمانی حرکت میدن. طبیعتا برای حرکت بهینه در این مسیر باید یکسری اصول و قواعد رو رعایت کنیم که به این اصول خط مشی گفته میشه. خط مشی ها توسط مدیریت ارشد سازمان تعریف میشن؛ درحالیکه استراتژی ها فقط توسط مدیریت ارشد تدوین نمیشن. برخلاف استراتژیها که محیط بیرونی کسبوکار رو هم در نظر میگیره؛ خط مشیها ناظر به محیط داخلی کسب و کار هستند. از طرفی در مسیر رسیدن به اهداف سازمان ممکنه استراتژیهای با توجه به شرایط محیط داخلی و بیرونی سازمان تغییر کنند؛ اما خط مشی ها معمولا ثابت هستند.
سلام
برنامه ریزی تعاملی همون مدلی هست که آقای راسل ایکاف ابداعش کردند؟
سلام دوست عزیز
بله مبدع برنامه ریزی تعاملی آقای راسل ایکاف هستند
سلام
در مقاله تون اشاره ای کردین به اوکی آر. من اون مقاله رو هم خوندم. اما مشتاقتم بیشتر درباره تفاوت برنامه ریزی استراتژیک و okr بدونم. چی هست تفاوتهاش؟
شرح وظایف مدیر برنامه ریزی استراتژیک رو ممکنه بگید؟
سپاس از شما و مطلب خوبتان.
آیا برنامه استراتژیک و تفکر سیستمی به عنوان یک نقشه راه کارآمد برای موفقیت و پیشرفت شرکتهای کوچک و متوسط SME ها در مواجهه با چالشها و فرصتها ضرورت دارد؟