اگر قرار بود همه به تمام خواستهها و اهدافشان بدون هیچ طرح و برنامهای برسند، پس دیگر جایی برای مطرحکردن مبحثی با عنوان هدف گذاری و برنامه ریزی موثر باقی نمیماند. متأسفانه افراد نمیتوانند به خواستهها و اهدفشان برسند و معمولاً یا وقت کم میآورند یا خودشان کم میآورند؛ زیرا درگیر عوامل و موانعی هستند؛ ازجمله: پراکندگی، نداشتنِ مدیریت زمان، بیهدفبودن، ننوشتنِ کارها، نداشتنِ عزت نفس و اعتمادبهنفس، ناتوانی در حل مسأله و… .
بنابراین آدمها برای رسیدن به اهداف به طرح و برنامهای مشخص نیاز دارند که طبق آن بتوانند عمل کنند و بفهمند کجای مسیر هستند. چقدر راه و مسیر را آمدهاند؟ چقدر از مسیری که باید طی کنند مانده است و… . با داشتن برنامهای موثر میتوان به این سؤالات بهخوبی جواب داد.
در این مقاله قصد داریم دربارۀ هدف گذاری و برنامه ریزی موثر صحبت کنیم؛ اما قبل از آن لازم است تعریف هدف و هدف گذاری را مرور کنیم.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleهدف و هدف گذاری چیست؟
همان طور که در مقاله هدف گذاری چیست، توضیح دادیم، هدف وضعیت مطلوبی است که میخواهیم به آن برسیم و هدف گذاری طراحی مسیری است که بین ما و هدف وجود دارد؛ یعنی با هدف گذاری قرار است مسیری را طراحی کنیم که در صورت طیکردن آن مسیر به اهدافمان خواهیم رسید؛ بنابراین یکی از خصوصیات هدف گذاری زماندار بودن است.
وقتی قدم اول را انجام دادیم، باید اهل عمل باشیم و قدم بعدی را برداریم. کسی که اهل عمل باشد، قطعاً به مطلوبش (هدف) خواهد رسید و مجموعۀ این رسیدنها موفقیت را شکل میدهند.
در ابتدا سعی کردیم خیلی سریع مسیرِ بین هدف گذاری تا موفقیت را توضیح دهیم. در ادامه به ویژگی های هدف گذاری صحیح میپردازیم.
ویژگی های هدف گذاری و برنامه ریزی موثر
بر مبنای خودآگاهی (در حوزۀ فردی) باشد
هرچقدر فرد خودآگاهتر باشد و براساس خودآگاهیاش هدف گذاری کند، احتمال رسیدنش به هدف بیشتر است؛ یعنی هرچقدر واقعیتر هدف گذاری کنیم، تعهد بیشتری داریم که به هدفمان برسیم.
هدف گذاریِ واقعی زمانی اتفاق میافتد که براساس نیازها، مسئلهها و.. صورت گیرد؛ نه از روی تقلید، حرص و طمع.
جزئی و دقیق باشد
هدف گذاری باید جزئی و دقیق باشد؛ یعنی وقتی هدف گذاری میکنیم، دقیقاً بدانیم چه میخواهیم.
یکی از اشتباهات رایج در هدف گذاری این است که کلی هدف گذاری کنیم؛ مانند هدف گذاری برای موفقشدن، سلامتی، قبولی در دانشگاه دولتی، پولدارشدن و… .
بنابراین هرچه دقیقتر بدانیم که چه میخواهیم دقیقتر برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میکنیم.
حالا که با ویژگی های هدف گذاری و برنامه ریزی آشنا شدیم، میخواهیم آثار هدف گذاری را در ابعاد مختلف بررسی کنیم.
اگر دوست دارید هدف گذاری را کارگاهی و همراه با تمرین یاد بگیرید در دوره آموزش هدف گذاری شرکت کنید.
برنامه ریزی روزانه چه ویژگی هایی دارد؟
-
منطبق بر خودآگاهی است
اولین ویژگی برنامه ریزی موثر این است که با خودآگاهی منطبق باشد؛ بهعبارتی هرچقدر خودآگاهی بیشتری داشته باشیم، بهتر و جامعتر و دقیقتر میتوانیم برنامه ریزی کنیم و سریعتر به اهدافمان برسیم. خودآگاهی یعنی من بدانم کجا هستم؟ در چه وضعیتی هستم؟ چه ویژگیهایی دارم؟ چه توانمندیها و علاقههایی دارم؟ چه مقدار ظرفیت و قدرت روحی و روانی دارم؟ چه ترسهایی دارم؟ و بهطورکلی چه کسی هستم و چه چیزهایی دارم؟ هرچه از جزئیات برنامهها و اهداف شخصیام بیشتر اطلاعات داشته باشم، دقیقتر میتوانیم برنامه ریزی کنم.
فرض کنید میخواهید از آدرس الف به آدرس ب بروید. اگر ندانید دقیقاً در چه مختصات و آدرسی هستید، نمیتوانید به آدرس ب بروید (حتی اگر آدرس ب را هم بهخوبی بدانید)؛ زیرا نمیدانید کجایید و از کجا میخواهید به مقصد برسید؛ بنابراین ما در برنامه ریزی به یک خودآگاهیِ اولیه نیاز داریم تا بدانیم توانمان چقدر است و در چه شرایطی هستیم تا بتوانیم باتوجهبه وضعیت و داشتههایمان به طرح و برنامهای بهتر برسیم.
البته گفتنی است منظور ما این نیست باید در ابتدای برنامه ریزی خودآگاهی کامل داشته باشیم و بعد برنامه ریزی کنیم؛ به هیچ عنوان! شما با کمترین خودآگاهی (نمره ۱) باید برنامه ریزی کنید. اصلاً یکی از مسیرهای رسیدن به خودآگاهی همین برنامه ریزی مستمری است که مبتنی بر خودشناسی است.
مهم است که برنامۀ من برنامهای باشد که خودم براساس نیاز و اهدافم طراحی کردهام؛ نه برنامۀ فلان استاد و معلم (تقلید ممنوع). چنین برنامهای ارزش دارد و در صورت استمرارداشتن در این نوع برنامه ریزی (که مبتنی بر خودآگاهی است)، روزبهروز بهصورت چرخهای برنامهها و خودآگاهی ما تقویت میشود و در کنار این دو، مسیرِ رسیدن به اهدافمان سریعتر و قویتر طی خواهد شد.
باعث خوداگاهی میشود
حالا که سفر تهران به پایان رسید و دوباره به شهرمان برگشتیم، میخواهیم از تجربیات این سفر استفاده کنیم. حالا به این نتیجه رسیدهایم که اگر ۵ صبح حرکت میکردیم و از جادۀ شمال بهسمت تهران حرکت میکردیم، سفر لذتبخشتری داشتیم.
به امثالِ این تجریباتِ شخصی خودآگاهی میگوییم. برنامه ریزی درست و اصولی در طی هدف گذاری باعث رسیدن به خودآگاهی میشود.
-
استمرار دارد
احتمالاً تابهحال شنیدهاید که اگر ۱۰ دقیقه صرف برنامه ریزی کنیم، سرعت عمل ما تا ۱۰ برابر زیاد میشود. اگر عادت کنیم هر شب قبل از خواب برنامۀ روز آینده را یادداشت کنیم، تاثیر برنامه ریزی را در روز بعد مشاهده خواهیم کرد.
البته برای رسیدن به برنامه ریزیِ مستمر به ابزاری برای برنامه ریزی روزانه نیاز داریم. حتماً برنامههای کلاسی دوران مدرسه را به یاد دارید. روز و ساعت برنامۀ هفته مشخص بود. ما هم نیاز داریم برای رسیدن به اهدافمان چنین برنامهای برای خودمان طراحی کنیم.
واقعگرایانه است
در برنامه ریزی باید واقعبین بود. اگر خیلی کلی و مبهم و حتی از روی تخیل و احساسات برنامه ریزی کنیم، احتمال عملکردن به برنامه پایین میآید. باید دقت کنیم میخواهیم برنامهای طراحی کنیم که به آن عمل کنیم؛ پس واقعگرایانه برنامه ریزیکردن از دیگر شاخصهای برنامه ریزی موثر است
-
براساس اهداف طراحی میشود
در اصل برنامه ریزی باید بر مبنای اهداف باشد؛ والا برنامه ریزی بیمعناست؛ مثلاً شخصی که برنامه ریزی کرده سحرخیز شود؛ اما نمیداند در ساعت ۶ صبح به کدام برنامه از اهدافش میخواهد عمل کند، به مشکل برخواهد خورد.
جامع است
برنامه ریزی موثر باید جامع یعنی مبتنی بر تفکر سیستمی باشد؛ بنابراین باید ابعاد مختلف زندگی شخصی و اجتماعی را شامل شود. مثلا باید در ابعاد مختلف از جمله روحی، قلبی، عقل، فکر و جسم برنامه ریزی داشت یا حتی در برنامه ریزی جامع میتوان از چرخه زمدگی کمک گرفت و برای قسمتهای مختلف زندگی برنامه داشت.
شاخص دارد
برنامه ریزی موثر باید شاخص داشته باشد تا بتوان آن را تحلیل و دقیقتر برنامه ریزی کرد.
هر چیزی را که نتوان اندازه گرفت، نمیتوان ارتقا داد. پس باید مقید باشیم که برای برنامه ریزی شاخص داشته باشیم؛ مثلاً یکی از شاخصهای اندازهگیری میتواند ساعت باشد.
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: هدف گذاری smart چیست و چه ویژگیهایی دارد.
چگونه با برنامه ریزی و هدف گذاری بهرهوریمان را افزایش دهیم؟
- مشخص کنیم ساعات هفته را (۱۶۸ ساعت) میخواهیم در کجا، به چه شکلی و صرف چه کارهایی کنیم؟
- مشخص کنیم چه مسئلهها، چالش ها و خلاهایی وجود دارد که این ۱۶۸ ساعت هفته را صرف انجام آنها کنیم؟
- برنامهای برای هفتۀ آینده طراحی و تولید کنیم؛ باید مشخص کنیم قرار است چند ساعت در هفته بخوابیم؟ چقدر کار کنیم؟ و… .
- برای برنامه ریزی مان ارزیابیِ روزانۀ مستمر داشته باشیم؛ کجاها عمل کردید و کجاها نه؟ هر روز حداقل یکربع ماشین وجودیتان را بررسی کنید که چقدر راه رفته؟ چقدر قرار بوده راه برود؟ چقدر میتوانسته راه برود و چقدر باید راه برود؟
- در قدم آخر در یک دقیقه جمعبندی و درسگیری و تصمیمگیری کنید و ایرادهای برنامهتان را برای روز بعد اصلاح کنید؛
این ۵ قدم فرآیند بهبود بهرهوری روزانه است که با عمل و استمرار میتوانید به آن برسید.
هدف گذاری و برنامه ریزی در مدیریت
احتمالاً برای شما هم این سؤال پیش آماده که منظور از هدف گذاری و برنامه ریزی در مدیریت چیست؟
اگر مدیر یک کسبو کار هستید، پیشنهاد میکنیم با برنامه ریزی تعاملی بیشتر اشنا شوید.
مدیریت در ابعاد مختلفی (مدیریت زمان، مدیریت کسبوکار، مدیریت زندگی و… ) تعریف میشود. در این مقاله منظور ما از مدیریت مفهوم عام آن است؛ مدیریتی که شامل تمام موارد بالاست. بهتر است بدانید که برنامه ریزی در سطح کسب و کار بیشتر با نام استراتژی شناخته میشود.
آقای پیتر دراکر، پدر کسبوکار نوین که مدل (mbo (manage by object را در سال ۱۹۵۴ معرفی کرده است، مدیریت بر مبنای هدف را اینطور تعریف میکند:
«در مدیریت، تمامی منابع ازجمله پول، عمر و… صرف رسیدن به هدف میشود.»
هدف گذاری و برنامه ریزی در زندگی و کسب و کار
زندگی تنها یک بخش ندارد و موفقیت در زندگی هم، موفقیت در یک بخش نیست! زندگیِ تکتک ما ابعاد مختلفی دارد و موفقیت در زندگی بهمعنی موفقشدن در تمام ابعاد آن است. چرخۀ زندگی ۸ بخش دارد که در ادامه آنها را معرفی میکنیم. البته هر انسانی میتواند باتوجهبه زندگی خودش تعداد و عنوان هر بخش را تغییر دهد. این بخشها عبارتاند از:
نقش هدف گذاری و برنامه ریزی در ایجاد تعادل در چرخۀ زندگی
وقت آن رسیده که چرخۀ زندگیمان را بهوسیلۀ هدف گذاری و برنامه ریزی متعادل کنیم.
در هر قسمت از زندگی که ضعف داریم، باید برای برطرفکردن آن هدف گذاری کنیم. تنها با برنامه ریزی است که میتوانیم بین تمام قسمتهای این چرخ تعادل برقرار کنیم. مثلاً اگر هدف من رسیدن به تعادل در وزن است، باید سبک زندگیام را تغییر بدهم؛ بنابراین باید با برنامه ریزی برای داشتنِ تغذیۀ مناسب، ورزش و پرهیز از پُرخوری هدف گذاری کنم.
هدف گذاری و برنامه ریزی یکی از راههای تقویت اراده
اراده بهمعنی تعهد شدید برای تحقق اهداف است. با تعریف هدف آشنا شدیم و در این بخش میخواهیم دربارۀ تأثیر هدف گذاری و تقویت اراده بحث کنیم.
اهداف کوچک ابزار رسیدن به اهداف بزرگ هستند.
برداشت شما از جملۀ بالا چیست؟ آیا قبول دارید اگر به اهداف کوچک زندگیتان برسید، قدرت رسیدن به اهداف بزرگتر در شما زنده و انتظارتان از خود بیشتر میشود؟
بنابراین رسیدن به اهداف کوچک، باعث تقویت اراده میشود.
البته این یکی از راههای تقویت اراده است؛ اما چطور به این مرحله برسیم؟ خوب لازم است در تمامی لحظهها بر اعمال خودمان نظارت کنیم و مراقب باشیم تا در مسیر رسیدن به اهداف ثابتقدم باشیم.
در اینجاست که نیاز ما به برنامه ریزی جهت نظارت بر اعمال خودمان اهمیت پیدا میکند؛ مثلاً میتوانیم در یک فایل excel، یک دفتر، google calender یا… برنامۀ خودمان را ثبت و در تمامی لحظهها نظارت کنیم که آیا به برنامه ریزیمان عمل کردهایم یا نه.
برنامه ریزی ابزاری برای رسیدن به اهداف است.
هدف گذاری و تصمیمگیری چیست؟
در این قسمت میخواهیم دربارۀ تصمیم گیری صحبت کنیم. اما تصمیم چیست؟
انتخاب آگاهانه، منطقی و عملی برای رسیدن به اهداف را تصمیم میگوییم؛ بهعبارتی بسیار ساده تصمیم یعنی عمل. تنها فرق تصمیم و عمل در این است که عمل فعل مضارع است و وقتی در مسیر هدف داریم حرکت میکنیم میگوییم در حال عمل کردنیم؛ اما تصمیمگیری قبل از شروع حرکت (که میتواند شروع دوباره باشد) اتفاق میافتد.
به انتخاب متعهدانۀ برای عمل به کارهایی که که ما را به اهدافمان نزدیک میکند، تصمیم میگوییم.
یادمان باشد تصمیم یعنی عمل و اگر عمل نکردیم، نباید ادعا کنیم که تصمیم گرفتیم.