تعریف مدیریت چیست و مدیر کیست؟

تعریف مدیریت چیست؟

تعریف مدیریت به‌صورت دقیق عبارت است از گرد هم آوردن افراد برای دستیابی به اهداف و مقاصد موردنظر، به کمک استفاده بهینه از ابزار و منابع موجود. منابع مورد استفاده توسط مدیریت در این راستا عبارت‌اند از: نیروی انسانی، منابع مالی و اقتصادی، منابع و تجهیزات تکنولوژیک و منابع طبیعی. مدیریت در یک سازمان شامل فرایندهای برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل در جهت رسیدن به هدف و مقصدی واحد است.

واقعیت این است که ارائه دادن تعریفی دقیق از «مدیریت» کار بسیار پیچیده‌ای است. علت این پیچیدگی این است که هریک از متخصصین رشته‌های مختلف، به مدیریت با عینک رشته خودش نگاه می‌کنند و تعریف جدیدی را ارائه می‌دهند. به‌عنوان مثال، اقتصاددان‌ها مدیریت را علمی برای استفاده بهینه از منابعی چون زمین، نیروی انسانی و سرمایه‌های اقتصادی می‌دانند.

 بوروکرات‌ها مدیریت را ابزاری برای دستیابی به قدرت اقتصادی می‌دانند و جامعه‌شناسان مدیران را به‌عنوان جزئی از طبقات جامعه مورد بررسی قرار می‌دهند. با وجود تعاریف مختلف از Management باید بگوییم که هدف اصلی مدیریت ایجاد محیطی مثبت و سازنده در سازمان است که به کارکنان اجازه می‌دهد کارآمد و مولد باشند.

یکی ازنیازهای اصلی مدیران و صاحبان کسب و کار آموزش دیدن در مهارت‌آموزی در حوزه مدیریت است. شرکت در دوره Mba آنلاین بهترین فرصت یادگیری مهارت‌های مدیریتی است.

تعریف مدیریت از دیدگاه بزرگان این حوزه

 جورج آر تری: (۱۸۷۷ – ۱۹۵۵)

 مدیریت فرایندی است که از برنامه‌ریزی، سازماندهی، اجرا و کنترل تشکیل شده است. این فرایند جهت دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده استفاده می‌شود.

 هارولد کونتز: (۱۹۰۹-۱۹۸۴)

 مدیریت هنر انجام کارها از طریق دیگران در گروه‌های رسمی سازمان‌یافته است. مدیریت هنر تنظیم کردن کار فردی هریک از افراد با هدف کلی سازمان است.

فردریک وینسلو تیلور: (۱۸۵۶ – ۱۹۱۵)

 مدیریت هنر این است که ابتدا مشخص کنید چه کاری را می‌خواهید انجام دهید و سپس آن کار را به بهترین و ارزان‌ترین راه ممکن به انجام برسانید.

پیتر فردیناند دراکر: (۱۹۰۹ – ۲۰۰۵)

 مدیریت فرایندی است که در آن هدف و مقاصد یک گروه، مشخص و شفاف و سپس انجام می شود.

مری پارکر فولت: (۱۸۶۸ – ۱۹۳۳)

 مدیریت هنر انجام کارها از طریق افراد دیگر است.

مدیر کیست؟ (تعریف مدیر)

 مدیران نقش مهمی را در موفقیت کلی یک شرکت ایفا می کنند. آن‌ها مسئول کنترل و هدایت اعضای سازمان در مسیر دستیابی به اهداف سازمانی هستند. درواقع مدیر، یکی از اعضای سازمان است که نقش رهبری سایر اعضا را به عهده می‌گیرد و گروهی از اعضای سازمان را مدیریت می‌کند. اغلب مدیرها، مسئول یک بخش خاص در شرکت هستند. البته وظایفی نظیر تصمیم‌گیری و نظارت در میان همه مدیران مشترک است.

مسئول کنترل و هدایت اعضای سازمان در مسیر دستیابی به اهداف سازمانی هستند
مدیر کیست

اغلب مدیران، حلقه رابط میان کارکنان یک شرکت با مدیران ارشد سازمان هستند برای اینکه بهتر با نقش مدیر در سازمان آشنا شوید، در اینجا به چند مورد از فعالیت‌های مختلف مدیریتی در سازمان‌ها اشاره می‌کنیم:

  • شفاف و مشخص کردن اهداف سازمان؛
  • طراحی یک برنامه جهت دستیابی به اهداف؛
  • به‌کارگیری استراتژی‌هایی جهت افزایش عملکرد، بهره‌وری و کارایی؛
  • کنترل فعالیت‌های کارکنان در چارچوب سیاست‌ها و مقررات سازمان؛
  • نظارت بر تقسیم عادلانه بودجه و سطح بهره‌وری هزینه‌های صورت‌گرفته در سازمان؛
  • کشف نیاز یا نارضایتی‌های احتمالی مشتریان و برنامه‌ریزی جهت رفع آن‌ها؛
  • آموزش کارکنان.

سطوح مدیریت کدام است؟

 به‌صورت‌کلی می‌توان سطوح مدیریت را به سه سطح مدیران پایین‌رده، میان‌رده و بالارده تقسیم کرد. در بعضی از سازمان‌های کوچک ممکن است یک مدیر وظایف تمام سطح مدیریتی را به عهده بگیرد؛ درصورتی‌که در سازمان‌های بزرگ شاهد چندین مدیر برای هر سطح هستیم. در اینجا به وظایف مدیران هریک از این سه سطح اشاره می‌کنیم:

مدیران بالارده یا ارشد

مدیران بالارده معمولاً در جایگاه مدیرعامل یا هیئت‌مدیره مشغول به کار هستند. این مدیران خط مشی کلی سازمان را تعیین می‌کنند و تصمیمات آن‌ها بر کل اجزای سازمان اثر می‌گذارد؛ اما آن‌ها ارتباط مستقیم با مشتریان و کارکنان ندارند و بیشتر به امور اداری و استراتژیک سازمان مشغول هستند.

مدیران میان‌ده

 مدیران میانی دارای نقش‌های اجرایی در سازمان هستند. این مدیران حلقه رابط میان مدیران بالارده و همچنین مدیران پایین‌رده هستند. مدیران میانی معمولاً به یک یا چند مورد از این پنج حوزه در سازمان خودشان رسیدگی می کنند:

  • امور مالی و حسابداری؛
  • مدیریت منابع انسانی؛
  • واحد تولید یا خدمات؛
  • تحقیق و توسعه؛
  • بازاریابی مدیران.

مدیران پایین‌رده

 مدیران پایین‌رده عمدتاً نقش نظارتی دارند. این مدیران با عناوینی مانند سرپرست شیفت، مدیر شعبه یا سرپرست تیم شناخته می‌شوند. این رده از مدیران بیشترین ارتباط را با کارکنان دارند؛ اما نقش چندانی در تصمیم‌گیری‌های کلان و تعیین خط مشی کلی سازمان ندارند.

سبک های مدیریتی

 مدیر برای هدایت تیم خود در مسیر دستیابی به اهداف سازمانی می‌تواند از روش‌ها و ابزارهای گوناگونی استفاده کند. روشی که مدیر انتخاب می‌کند، تاثیر مستقیمی بر میزان بازدهی سازمان او دارد. مسلماً کارمندان در مقابل روش‌های مختلف، بازخوردهای متفاوتی خواهند داشت. در این قسمت پنج سبک اصلی مدیریت را به شما معرفی می‌کنیم. شناخت همه این سبک‌ها به شما کمک می‌کند تا در شرایط گوناگون مناسب‌ترین سبک مدیریتی را انتخاب کنید.

  • سبک مدیریتی آمرانه

مدیران اقتدارگرا تمایل دارند بدون بازخورد گرفتن از دیگران، خودشان به‌تنهایی برای سازمان تصمیم بگیرند
مدیران دیکتاتور چه خصوصیتی دارند؟

مدیران اقتدارگرا تمایل دارند بدون بازخورد گرفتن از دیگران، خودشان به‌تنهایی برای سازمان تصمیم بگیرند. این رویکرد در مواقعی می‌تواند مفید باشد که به واکنش سریع نیاز دارید و زمانی برای بحث باقی نمانده‌ است؛ اما اگر به‌صورت بلندمدت یا دائمی از این روش استفاده کنید، به افت چشم‌گیر نوآوری در سازمان منجر می‌شود.

  • سبک مدیریتی مربی‌گری

 مدیرانی که از سبک مدیریتی مربی‌گری استفاده می‌کنند، سعی می کنند پتانسیل‌های درون هریک از کارکنان را کشف و به شکوفا شدن آن‌ها کمک کنند. این سبک مدیریتی به شکل‌گیری تیم‌های قوی و ایجاد حس راحتی برای کارکنان در سازمان کمک می‌کند. درباره استفاده از کوچینگ در سازمان و مزایای آن در مقاله کوچینگ سازمانی به‌طور کامل صحبت کرده‌ایم. البته باید در نظر داشت که بعضی از کارکنان در این روش دچار غفلت می‌شوند و برای بهره‌وری و کارایی بیشتر به سبک‌های مدیریتی نیاز آمرانه دارند.

  • سبک مدیریتی دموکراتیک

سبک مدیریتی دموکراتیک، برخلاف سبک مدیریتی آمرانه معتقد است که همه کارکنان باید در تصمیم‌گیری های سازمانی مشارکت فعال داشته باشند. مدیران دموکراتیک برای آموزش، توانمندسازی و انگیزه بخشیدن به کارکنان اهمیت ویژه‌ای قائل می‌شوند. این مدیران معتقد هستند که داشتن ایده‌های متعدد خیلی بهتر از داشتن چند ایده محدود است. البته باید در نظر داشته باشیم که در نظر گرفتن ایده‌ها و پیشنهادهای همه افراد می‌تواند تا حدود زیادی زمان‌بر باشد و در همه موقعیت‌ها استفاده‌شدنی نیست.
 
  • سبک مدیریتی تحول‌آفرین

 اولویت اول مدیران در سبک مدیریتی تحول آفرین، ایجاد نوآوری و رشد در سازمان است. این مدیران سعی می‌کنند همه شرایط مطلوب کارمندان جهت کشف ایده‌های جدید را فراهم کنند؛ به همین دلیل اغلب کارکنانی که مدیران تحول‌آفرین دارند، به کار خود متعهد و در محیط کار شاد هستند؛ البته آن‌ها باید بتوانند خودشان را با تغییرات ناگهانی حاصل از تصمیمات تحول آفرینانه نیز وفق بدهند.

  • سبک مدیریتی چشم‌انداز‌گرا

 یک مدیر چشم‌اندازگرا اطمینان پیدا می‌کند که هریک از اعضای سازمان چشم‌انداز شرکت را درک کرده‌اند و در جهت یک هدف مشترک حرکت می‌کنند. در این سبک مدیریتی، مدیران به‌دنبال برقراری ارتباط عالی با اعضای سازمان هستند و برای اینکه بتوانند به‌طور موثر چشم‌انداز را اجرا کنند، استقلال زیادی به اعضای سازمان می‌دهند.

تفاوت مدیریت و رهبری

در این بخش می‌خواهیم درباره تفاوت رهبر و مدیر در سازمان خلاصه‌وار صحبت کنیم. هرچند در مقاله تفاوت مدیریت و رهبری به‌طور کامل به تفاوت این دو موضوع پرداخته‌ایم و مطالعه آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

  • مدیریت شامل کنترل مجموعه‌ای از افراد و منابع جهت دستیابی به یک هدف است؛ اما هدف از رهبری سازمانی، تاثیرگذاری و انگیزه بخشیدن به افراد است برای اینکه خودشان تمایل پیدا کنند در موفقیت سازمان خودشان مشارکت فعال داشته باشند.
  •  رهبران همیشه به این فکر می‌کنند که سازمانشان کجاست؟ به کجا می‌خواهد برود و چگونه می‌توانند با مشارکت تیم خود به آنجا برسند؟” اما مدیران برای دستیابی به اهدافشان روی فعالیت‌هایی نظیر بودجه‌بندی، برنامه‌ریزی اجرایی، تقسیم وظایف و سازماندهی تمرکز می‌کنند.
  • رهبران برای هم‌سو کردن همه افراد با هدف سازمان تلاش می‌کنند تا اینکه چگونگی انجام کار را به آن‌ها منتقل کنند؛ درحالی‌که مدیران اهداف طولانی‌مدت را به کارهای کوچک تر تقسیم و چگونگی کار را برای هر فرد مشخص می‌کنند.
  • رهبران همیشه می‌پرسند: «چه چیزی؟ چرا؟» درحالی‌که مدیران اغلب می‌پرسند: «چه زمانی؟ چگونه؟». اگر فعالیتی مطابق برنامه پیش نرود و شکستی صورت بگیرد، این رهبر است که می‌پرسد: «چرا این اتفاق افتاد؟ ما از این اتفاق چه درسی می‌گیریم؟» درحالی‌که مدیران به ارزیابی و تحلیل شکست‌ها ملزم نیستند؛ آن‌ها فقط وظایف و اهداف شرایط موجود را مشخص و جهت انجام شدن آن‌ها برنامه‌ریزی و اقدام می‌کنند.
  •  مدیر یک نقش سازمانی است که به یک شغل خاص در سازمان اشاره دارد؛ درحالی‌که رهبری در سازمان درنتیجه اقدامات شما ظاهر می‌شود. اگر شما بتوانید دیگران را تشویق کنید تا بهترین عملکرد خودشان را داشته باشند، شما رهبر هستید؛ بنابراین ممکن است یک نفر با وجود اینکه مدیر یک سازمان نیست، در آن سازمان نقش رهبری پیدا کند.

آشنایی با اصول مدیریت

دانستن اصول مدیریت به مدیران کمک می‌کند تا بفهمند چگونه باید یک سازمان را اداره کنند؛ به‌عبارتی می‌توان گفت اصول مدیریت نقشه راه مدیران برای اقدام و عمل است. یادگیری صحیح اصول مدیریت به مدیران کمک می‌کند تا در هر شرایطی بهترین تصمیم ممکن را بگیرند.

اصول 5گانه مدیریت
اصول مدیریت

اصول پنج‌گانه مدیریت عبارتند از:

۱. برنامه‌ریزی

منظور از برنامه‌ریزی، انتخاب اهداف شفاف و طراحی استراتژی مناسب جهت دستیابی به این اهداف با کمترین هزینه ممکن و باتوجه‌به منابع موجود است.

۲. سازماندهی

 سازماندهی به‌معنای طراحی سیستم و ساختاری است که به کمک آن اعضای سازمان بتوانند با یکدیگر همکاری کنند و در جهت دستیابی به اهداف سازمانی گام بردارند.

۳. هدایت

مجموعه اقدامات رهبری شامل بیان چشم‌انداز، ایجاد انرژی و انگیزه در کارکنان و الهام بخشیدن به آن‌ها با استفاده از بینش، نفوذ و مهارت‌های ارتباط موثر است.

۴. استخدام

 یکی از مهم‌ترین اصول مدیریت، استخدام افراد موجه و قرار دادن آن‌ها در مناسب‌ترین جایگاه سازمانی است.

۵. کنترل

آخرین اصل از اصول مدیریت، اصل ارزیابی و کنترل است. مدیران موظف‌اند معیارهای مشخص و عینی برای ارزیابی میزان موفقیت اقدامتشان داشته باشند.

انواع مدیریت و مشاغل مدیریتی

 در سازمان‌های مختلف، طیف گسترده‌ای از سمت‌های مدیریتی وجود دارد. از سمت‌های مدیریتی پایین رده مانند سمت‌های سرپرستی شیفت گرفته تا سمت‌های مدیریتی میان‌رده مانند مدیر فروش، مدیر تحقیق‌وتوسعه و مناصب مدیریتی بالارده مانند مدیریت ارشد. در اینجا ما هفت مورد از شناخته‌شده‌ترین جایگاه‌های شغلی مدیریتی را به شما معرفی می‌کنیم:

مدیر منابع انسانی

 مدیران منابع انسانی، مسئول هدایت و مدیریت کارکنان شرکت هستند. واحد مدیریت منابع انسانی رابط بین مدیران ارشد و کارکنان سازمان هستند. مدیران منابع انسانی همراه با مدیران ارشد، استراتژی جذب، مصاحبه و حفظ کارمندان را طراحی و اجرا می‌کنند. ازجمله فعالیت‌های مدیران منابع انسانی در سازمان می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • تقویت روحیه و بهره وری کارکنان در محل کار؛
  • طراحی و اجرای برنامه‌های جذب استعداد؛
  • نظارت بر عملکرد کارکنان؛
  • ارزیابی روابط کارفرما و کارمندان؛
  • تدوین سیاست های منابع انسانی؛
  • آنالیز سالانه معیار مناسب پرداخت حقوق و دستمزد؛
  • توسعه برنامه های آموزشی.

 مدیران منابع انسانی اطمینان حاصل می کنند که تمام سیاست‌ها و برنامه‌های منابع انسانی با اهداف و چشم‌اندازهای کلی شرکت مطابقت دارند. مدیران منابع انسانی باید مهارت‌های گوش دادن، مذاکره و ارتباطی عالی داشته باشند. بعضی از مهم‌ترین مهارت‌های موردنیاز برای مدیران منابع انسانی عبارتند از:

  1. مهارت‌های کلامی و نوشتاری؛
  2. مهارت حل و مدیریت تعارض؛
  3. مهارت حل مسئله؛
  4. مهارت‌های تحلیلی؛
  5. مهارت‌های ارتباطات میان فردی؛
  6. مهارت مذاکره؛
  7. مهارت گوش دادن فعال؛
  8. مهارت‌های سازماندهی و برنامه ریزی.

مدیر بازاریابی

هدف اصلی مدیران بازاریابی جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان موجود است. یکی دیگر از مسئولیت‌های مهم این مدیران انتقال داستان برند و افزایش سطح آگاهی مخاطب هدف از محصول و برند سازمان است. مدیران بازاریابی کمپین‌های بازاریابی و فروش سازمان را طراحی و اجرا می‌کنند؛ آن‌ها پیشنهادها و تخفیف‌های تبلیغاتی و فصلی را تعیین می‌کنند و به کمک تیم بازاریابی خودشان، پیام‌های مدنظرشان را در کانال‌های چاپی، دیجیتالی و شبکه‌های اجتماعی تبلیغ می‌کنند.

مدیر بازاریابی مسئول جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان موجود است
مسئولیت مدیر بازاریابی در سازمان

ازآنجایی‌که بازاریابی بخشی جدایی‌ناپذیر همه کسب‌وکارها است، موقعیت‌های شغلی متعددی در خرده‌فروشی‌ها، شرکت‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی، صنعت گردشگری، کسب‌وکارهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی، سازمان‌های مالی، فناوری اطلاعات و … برای مدیران بازاریابی وجود دارد. پنج مهارت عمده موردنیاز برای مدیران بازاریابی عبارتند از:

  1. تفکر تحلیلی؛
  2.  ارتباط موثر که یکی از مهارت‌های کلیدی در کوچینگ به حساب می‌آید؛
  3. آشنایی با اصول و فنون مذاکره؛
  4. مهارت‌های فنی یا تکنیکال؛
  5. آشنایی با فرایند فروش.

مدیر فروش

 مدیر فروش مسئول اصلی مدیریت و نظارت بر تیم فروش یک شرکت است. البته جدا از طراحی استراتژی‌ها و کمپین‌های فروش، مدیران فروش زمان قابل توجهی را نیز صرف ایجاد روابط با مشتریان و شرکای تجاری می‌کنند. مسئول اصلی موفقیت تیم فروش یک سازمان، مدیریت فروش آن سازمان است؛ بنابراین برنامه ریزی برای آموزش اعضای تیم، طراحی استراتژی فروش و اجرای برنامه برای دستیابی به هدف، اصلی‌ترین مسئولیت آن‌هاست.

بعضی از مهارت‌های موردنیاز یک مدیر فروش عبارت است از:

  1. مهارت‌های تجزیه و تحلیل؛
  2. برنامه ریزی استراتژیک؛
  3. مهارت‌های رهبری؛
  4. مهارت‌های تفویض اختیار؛
  5. مهارت‌های مذاکره؛
  6. مهارت‌های تیم سازی؛
  7. مهارت‌های سازمان.

 مدیران فروش باید در بازاریابی، مدیریت بازرگانی و مدیریت ارتباط با مشتری تسلط کافی داشته باشند. آن‌ها باید مهارت‌های ارتباط موثر، روحیه تیمی و اشتیاق زیاد به تحقق اهداف سازمانی را داشته باشند

مدیر مالی

 مدیران مالی تمام امور مربوط به امور مالی یک شرکت را مدیریت می‌کنند. هرچند مدیریت مالی یک حرفه تخصصی در سازمان محسوب می‌شود؛ اما مدیران واحدهای دیگر هم باید با این موضوع تاحدی آشنایی داشته باشند. به‌عبارتی مدیریت مالی برای مدیران غیرمالی و آشنایی با مفاهیم مالی یک ضرورت محسوب می‌شود.

 مدیران مالی تمام امور مربوط به امور مالی یک شرکت را مدیریت می‌کنند
مدیران مالی تمام امور مربوط به امور مالی یک شرکت را مدیریت می‌کنند

مدیران مالی اهداف مالی کوتاه‌‌مدت و بلندمدت شرکت را مشخص و استراتژی‌هایی جهت دستیابی به آن‌ها ترسیم می‌کنند. مدیران مالی همواره با سایر مدیران بخش‌ها و پروژه‌ها در ارتباط هستند تا به کمک داده‌هایی که از آن‌ها دریافت می‌کنند بتوانند برنامه‌ریزی دقیق و کارآمدی برای تقسیم بودجه و گرفتن تصمیمات مالی بهینه داشته باشند.

بخشی از فعالیت های مدیران مالی عبارتند از:

  • ایجاد گزارش‌های مالی دقیق؛
  • طراحی استراتژی‌ برای بودجه‌بندی و پیش‌بینی هزینه‌ها؛
  • برگزاری طوفان فکری برای کشف ایده‌های صرفه‌جویی در هزینه؛
  • ارزیابی ریسک؛
  • نظارت بر عملکرد مالی سازمان

مشاغل مختلفی برای مطالعات مدیریت مالی وجود دارد و مدیر مالی یکی از پردرآمدترین مشاغل است. ازجمله مهارت‌های موردنیاز یک مدیر مالی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  1. هوش تجاری؛
  2. دانش مالی ؛
  3. مهارت‌های عددی؛
  4. مهارت‌های تحلیلی؛
  5. مهارت‌های حل مسئله؛
  6. مهارت‌های مذاکره.

 مدیران مالی باید دارای مدرک پیشرفته در حوزه‌های مرتبط مانند ریاضیات، اقتصاد، حسابداری، امور مالی و مطالعات تجاری باشند. همچنین آن‌ها باید مهارت‌های حل مسئله، تحلیلی و فنی عالی داشته باشند.

مدیر سیستم‌های اطلاعاتی

مدیران سیستم های کامپیوتری و اطلاعاتی مسئولیت الزامات فناوری یک شرکت را بر عهده دارند. به این مدیران، مدیران فناوری اطلاعات نیز گفته می‌شود. پس از تهیه پیش نویس مفاد، مدیران کامپیوتر و سیستم های اطلاعاتی اهداف و برنامه‌های خاصی را برای برآوردن نیازهای مرتبط با فناوری (هم نرم افزار و هم سخت افزار) شرکت ایجاد می کنند.

ازجمله فعالیت‌های مدیران سیستم‌های اطلاعاتی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • نظارت بر فعالیت‌های مرتبط با حوزه IT در سازمان؛
  • نظارت بر بودجه و امنیت اطلاعات و ادغام فناوری جدید در سیستم؛
  • تسهیل استفاده از فناوری در یک شرکت؛
  • رسیدگی به نیازهای تکنولوژیکی روزانه سازمان.

  یک مدیر سیستم‌های کامپیوتری و اطلاعاتی، به‌عنوان یک نقش شغلی بسیار فناوری محور، باید از آخرین روندهای تکنولوژی آگاه باشد. آن‌ها همچنین باید دانش عمیقی از ریاضیات، توسعه نرم افزار، امنیت شبکه، امنیت سایبری، عملیات اینترنت و غیره داشته باشند.  بعضی از مهارت های مورد نیاز برای مدیران فناوری اطلاعات عبارتند از:

  1. مدیریت شبکه؛
  2. پشتیبانی فناوری اطلاعات؛
  3. مدیریت فناوری اطلاعات؛
  4. مدیریت پروژه؛
  5. تجزیه و تحلیل؛
  6. رهبری؛
  7. ارتباط.

مدیریت روابط عمومی

هدف مدیران روابط عمومی ایجاد و حفظ تصویری مثبت از برند در ذهن مخاطبان است. مدیران روابط عمومی کمپین‌هایی را جهت ارتقای وجهه عمومی شرکت طرح‌ریزی و اجرا می‌کنند. مدیران روابط عمومی داستان‌های واقعی از تجربیات مشتری با محصولات یا خدمات کسب و کار خود را جمع‌آوری می‌کنند. سپس از دل این داستان‌ها، پیام‌های تبلیغاتی اثربخش را استخراج کرده و در قالب‌های رسانه‌ای برای توده مردم به تصویر می‌کشند.

مدیر روابط عمومی شرکت

مدیران روابط عمومی در تجارت مهارت دارند و استراتژی‌هایی را طراحی می‌کنند که توجه مثبت مردم را جلب کند. ازجمله فعالیت‌های مدیران روابط عمومی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • نوشتن اعلامیه‌های مطبوعاتی؛
  • نوشتن متن سخنرانی مناسب برای معرفی محصول یا رویدادهای رسانه‌ای؛
  • آماده کردن مقالات برای خبرنامه‌های شرکتی.

مدیران روابط عمومی باید با هرگونه تبلیغات منفی مقابله و هر بحران مرتبط با روابط عمومی را مدیریت کنند. مدیران روابط عمومی می‌توانند با مهارت‌های ارتباطی و رسانه‌ای خودشان موجب رشد تصاعدی برند شوند. البته لازم است مهارت مدیریت بودجه جهت اجرای موثرترین طرح‌ها با منابع موجود را نیز آموخته باشند.

مدیران روابط عمومی باید مدرک روزنامه نگاری، ارتباطات یا روابط عمومی داشته باشند؛ هرچند شاید در کشور ما به این موضوع خیلی توجه نشود. آن‌ها باید مهارت‌های ارتباطی، ارائه، سازماندهی، مدیریت زمان و رهبری را به میزان کافی کسب کرده باشند. بعضیاز مهارت‌هایی که از یک مدیر روابط عمومی انتظار می رود، عبارتند از:

  1. مهارت‌های ارتباط موثر؛
  2.  مهارت بازاریابی؛
  3. مهارت تفکر تحلیلی؛
  4. مهارت بودجه بندی؛
  5. مهارت درک رسانه‌ای؛
  6. مهارت حل مسئله.

مدیر کل

همان‌طورکه از نام مدیر کل پیداست، مدیر کل مسئول مدیریت یک واحد خاص در یک سازمان بزرگ است. مدیران کل رهبران ارشد یک واحد تجاری خاص هستند. از جمله مهم‌ترین مسئولیت‌های مدیران کل می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  •  برنامه ریزی و اجرای استراتژی و بودجه متناسب با آن؛
  • تخصیص منابع؛
  • نظارت بر پروژه‌های در حال اجرا؛
  • نظارت بر عملکرد کارکنان؛
  • تدوین خط مشی‌ها؛
  • برقراری ارتباط با فروشندگان و ذینفعان؛
  • شناسایی فرصت‌های تجاری جدید.

 به‌عبارتی می‌توان گفت که مدیران کل تمام جنبه های یک واحد تجاری را مدیریت می‌کنند. مدیران کل باید دارای آگاهی تجاری، ارتباطی، سازمانی و توانایی‌های رهبری در سطوح عالی باشند.

سخن پایانی

در این مقاله درباره اینکه مدیریت چیست صحبت کردیم و ضمن بیان تعریف آن درباره سطوح و سبک های مدیریتی هم صحبت کردیم. در یک سازمان سمت های مختلف مدیریتی وجود دارد؛ به همین دلیل انواع مشاغل مدیریتی در سازمان را هم شرح دادیم.

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × یک =