هنری مینتزبرگ: «مدیری که رهبری نکند بسیار ناامیدکننده خواهد بود؛ اما رهبری که مدیریت نکند، اصلاً نمیداند در حال انجام چه کاری است؛ بنابراین رهبری هم نکرده است.»
در این مقاله قصد داریم به معرفی اصول مدیریت بپردازیم. باتوجهبه نقلقول بالا در ابتدا لازم است تا تعاریف مدیریت و رهبری مشخص شود. سپس به شفافشدن وظایف مدیر و اصول مدیریت خواهیم پرداخت.
مدیریت چیست؟
مدیریت بهمعنیِ بهعهدهگرفتنِ مسئولیت کل یک سازمان یا بخشِ تفکیکشدهای از سازمان است.
اگر مدیر هستید، پیشنهاد میکنیم حتما کتاب مدیریت بر مدیریت ناپذیر را از سایت مدیربان
دانلود کرده و بخوانید.
رهبری چیست؟
رهبری بهمعنای تاثیرگذاشتن روی دیگران، نفوذ در دل آنها و همراهکردنِ آنها با خود است؛ بنابراین شما زمانی در حال رهبریکردنِ دیگران هستید که آنها به دلخواه خودشان از شما پیروی کنند و با شما همراه شوند.
مدیران موفق سازمانشان را رهبری میکنند.
با توجه به سخن مینتزبرگ که در ابتدای مقاله آورده شد، دانستنِ اصول مدیریت هم برای مدیران و هم برای رهبران بسیار اهمیت دارد. این اصول عبارتاند از:
۱٫ برنامهریزی
۲٫ سازماندهی
۳٫ استخدام
۴٫ هدایت و فرماندهی
۵٫ کنترل
برنامهریزی
هر مدیری باید بتواند چشماندازی از آیندۀ سازمان را ترسیم کرده و تصمیمات درستی برای رسیدن به چشمانداز سازمان بگیرد. درواقع برنامهریزی، تصمیمگیریِ مشخصشده برای چگونگی، چیستی و همچنین زمان انجام کارها است. برنامهریزی کمک میکند سازمان از وضعیت موجود خود به وضعیت مطلوبش برسد؛ بنابراین برنامهریزی را میتوان تفکری منظم دربارۀ روشها و ابزار دستیابی به اهدافِ از پیش تعیینشده دانست. برنامهریزی دقیق باعث مدیریت صحیح منابع انسانی شده و همچنین مانع از سردرگمی، اطمیناننداشتن و اتلاف منابع میشود.
سازماندهی
سازماندهی بهعنوان دومین قسمت از اصول پنجگانۀ مدیریت شامل فعالیتهای زیر است: جمعآوریِ منابع فیزیکی، مالی و انسانی و ایجاد روابطی سازنده در میان آنها. این کار با هدف دستیابی به اهداف سازمان صورت میگیرد.
سازماندهی بهعنوان یک فرایند شامل گامهای زیر است.
- شناساییِ فعالیتها؛
- طبقهبندی و گروهبندیِ فعالیتها؛
- تخصیصِ وظایف؛
- تفویض اختیارات و ایجاد مسئولیت در کارکنان؛
- ایجاد تناسب میان قدرت و روابط.
استخدام
استخدام بهعنوان یکی دیگر از اصول پنجگانۀ مدیریت است و با هدف ایجاد ساختاری برای سازمان و حفظ این ساختار انجام میشود. هدف اصلی استخدام، قراردادنِ شخصی مناسب برای انجام مسئولیتی مرتبط و مناسب است. در حالت عمومی استخدام شامل گامهای زیر است:
- برنامهریزی برای نیروی انسانی ( ارزیابی و تخمین توانایی نیروی انسانی و انتخاب گزینههای مناسب برای قرارگرفتن در جایگاههای صحیح)؛
- انتخاب عضو برای هدفی مشخص و تخصیص وظایف به او؛
- آموزش و توسعۀ نیروی جذبشده؛
- تعیین حقوق و پاداش برای نیروی جذبشده؛
- ارزیابی عملکرد نیروی جذبشده؛
- ارتقای درجۀ فرد استخدامشده.
مقاله پیشنهادی : بیزینس کوچینگ چیست؟
هدایت و فرماندهی در اصول مدیریت
هدف اصلی مدیریت از هدایت و فرماندهی، کارآمدترکردنِ فعالیتهای یک تیم یا کل سازمان است که با هدف رسیدن به اهداف کلی سازمان انجام میشود. درواقع برنامهریزی، سازماندهی و استخدام بهعنوان پیشنیازهای سازمان برای رسیدن به اهداف سازمان هستند. هدایت و رهبری جنبۀ غیرشخصیِ هر مدیریتی است که بهصورت مستقیم با تأثیرگذاری، راهنمایی، نظارت و همچنین ایجاد انگیزه در کارمندان و اعضای تیم سروکار دارد. هدایت تیم عبارت است از: نظارت دقیق بر عملکرد هریک از بخشها و ارتباطات آنها باهم، چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی. رهبری را میتوان در چهار بخش زیر خلاصه کرد:
- نظارت: در این بخش افراد ردۀ بالا عملکرد نیروهای زیردست خودشان را نظارت میکنند و درصورتیکه به راهنمایی نیاز داشته باشند، آنها را راهنمایی میکنند.
- انگیزش: انگیزه بهمعنای تشویق اعضا برای رشد و عملکرد بهتر در سازمان است. انگیزهبخشی میتواند بهصورت مادی یا غیرمادی انجام شود. بعضی از روشهای انگیزهبخشیِ غیرمادی در سازمان عبارتاند از: فراهمکردنِ شرایط رشد کارمندان، احترام به نظرات آنها و… .
- رهبری: رهبری بهمعنای قرارگرفتن در کنار سایر اعضای تیم و هدایت آنها به سبکی متفاوت با مدیریت و ریاست است.
- ارتباطات: فرایند انتقال اطلاعات، تجربه و نظرات شخصی به شخص دیگر در داخل تیم است. ارتباطات باعث می شود تا اعضای تیم با درکی مشترک در سازمان عمل کنند.
کنترل
هر سازمانی معیارها و اهداف از پیش تعیین شدهای دارد. هدف مدیریت از کنترل، اصلاح انحرافات و بررسی میزان موفقیت سازمان است؛ موفقیتی که بر مبنای اهداف و استانداردهای سازمان، تعریف شده است.
در یک سیستم کارآمد میتوان از طریق کنترل، انحرافات آینده را شناسایی و از وقوع آنها پیشگیری کرد. درواقع کنترل مقایسهای است بین آنچه هست و آنچه باید باشد.