انواع استراتژی در سطح کلان سازمان

انواع استراتژی

استراتژی برای هر سازمانی حکم قطب‌نما را دارد که جهت حرکتش را نشان می‌دهد. بدون یک استراتژی روشن، سازمان‌ها در دریای رقابت سرگردان خواهند بود و دیر یا زود طعم شکست را خواهند چشید. تعیین جهت یکی از مهم‌ترین مراحل در موفقیت سازمان‌هاست. در حقیقت، استراتژی‌هایِ تعیین جهت می‌توانند به‌عنوان راهنمایی کلی برای هدف‌گذاری و اجرای برنامه‌های عملیاتی سازمان استفاده شوند. اگر این استراتژی‌ها به‌موقع تعیین و اعمال نشوند، ممکن است سازمان با خسارت‌های جدی مواجه شود؛ ازجمله کاهش فروش، افت شهرت و حتی انحلال شرکت.

باتوجه‌به این توضیحات شناخت استراتژی‌ها و تدوین نقشه استراتژیک برای هر سازمانی ضروری است. در این مقاله می‌خواهیم درباره انواع استراتژی در سطح کلان سازمان صحبت کنیم؛ اما قبل از آن بهتر است با سطوح استراتژی آشنا شوید. با مدیربان همراه باشید.

سطوح استراتژی کدام است؟

 به‌طورکلی سه سطح استراتژی برای سازمان‌ها وجود دارد: 

  1. اولین سطح استراتژی که گرایش کلی یا استراتژی کلی سازمان هست، می‌تواند به‌سمت رشد، ثبات یا کاهش برود. به این استراتژی‌ها استراتژی‌های دایرکشنال می‌گویند.
  2. دومین سطح استراتژی استراتژی‌های پورتفولیو یا استراتژی کسب و کار است که در ارتباط با منابع یا بازارهایی است که شرکت در آن رقابت می‌کند. 
  3. سومین سطح استراتژی‌های سازمان، استراتژی‌های پرنتینگ است. این استراتژی‌ها شیوه مدیریت فعالیت‌های برندینگ، مارکتینگ، تبلیغات و فروش سازمان را مشخص و استراتژی‌ها را در سطح عملیاتی سازمان به اجرا در می‌آورند.

در این مقاله قصد داریم درباره استراتژی‌های کلی سازمان صحبت کنیم؛ استراتژی‌هایی که تعیین جهت سازمان را نشان می‌دهند؛ زیرا استراتژی ابتدا به‌طورکلی انتخاب و تعیین می‌شود؛ سپس براساس آن سایر استراتژی‌ها چیده می‌شوند.

استراتژی‌های تعیین جهت کلان سازمان

 استراتژی‌های کلان سازمان به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند که عبارتند از:

  1. استراتژی رشد؛
  2. استراتژی ثبات؛
  3. استراتژی کاهش. 

برای اینکه بتوانیم از بین این سه، استراتژی کلان سازمان خود را تعیین کنیم، در ابتدا باید ارزیابی یا عارضه‌یابی کسب‌وکار فعلی را انجام داده و عارضه‌های شرکت را به‌صورت ۳۶۰درجه مشخص کنیم. این ارزیابی باید به‌دنبال سابقه شرکت، وضعیت فعلی و آینده احتمالی سازمان باشد.

وقتی عارضه‌یابی به‌طور کامل انجام شد، می‌توانیم مشخص کنیم کدام‌یک از استراتژی‌های رشد، ثبات یا کاهش را نیاز داریم؛ درواقع هر استراتژی بسته به موقعیت انتخاب می‌شود.

سازمان باید تحلیل‌های مختلفی را انجام دهد تا نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات، نیازها و انتظارات مشتریان، رقبا و عوامل محیطی را شناسایی کند و براساس این تحلیل‌ها، استراتژی‌هایی را انتخاب کند که با ماموریت و چشم‌انداز خود هماهنگ باشند و به سازمان در تحقق اهداف کمک کند.

برای رسیدن به استراتژی‌ها، سازمان باید نقشه استراتژیک تهیه کند. نقشه استراتژیک شامل تعیین فعالیت‌ها، برنامه‌ها، بودجه‌ها، مسئولیت‌ها، معیارها و مکانیزم‌های کنترلی است.

در ادامه با هرکدام از این سه استراتژی بیشتر آشنا می‌شویم. برای درک بهتر مفاهیم سعی کرده‌ایم از مثال استفاده کنیم.

۱. استراتژی رشد 

اگر پس از عارضه‌یابی و تحلیل محیط خردوکلان سازمان به این نتیجه رسیدیم که به‌جز مشکلاتی کوچک و قابل رفع مشکل حادی در سازمان مشاهده نمی‌شود و سازمان بودجه و پتانسیل بزرگ شدن را دارد، باید از استراتژی‌های رشد استفاده کنیم.

استراتژی رشد

تغییراتی مثل بازاریابی متوسط، مشکل با کارکنان سازمان و… که رفع‌شدنی هستند و از طرفی سازمان در وضعیت سوددهی و برندسازی خوبی قرار دارد، نشان می‌دهد وقت آن رسیده ما رشد سازمان را آغاز کنیم. گفتنی است منظور از رشد فقط رشد مالی نیست و شناسایی فرصت‌های ناب سازمان هم رشد محسوب می‌شود.

گاهی اوقات ما به‌دنبال برندسازی یا حتی وفادارسازی مشتریان هستیم و فقط سوددهی برای رشد تسکین‌دهنده نیست؛ بنابراین مهم است که بدانیم هدف ما از رشد در سازمان چیست؟

استراتژی‌های رشد به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: رشد متمرکز و رشد از طریق تنوع‌بخشی. اگر شرکتی بخواهد از استراتژی‌های رشد متمرکز استفاده کند، چند راه پیش رو دارد:

  1. ادغام رو به عقب به‌معنی تامین و تولید محصولات مادر قبل از عرضه به مشتریان؛
  2. ادغام رو به جلو به‌معنی ارتباط مستقیم‌تر و بدون واسطه‌تر با مصرف‌کنندگان نهایی از طریق ورود به بازار B2C است؛
  3. یکپارچگی به‌معنی استفاده از ادغام رو به عقب و جلو به‌طور همزمان.

اگر شرکتی بخواهد از استراتژی‌های تنوع‌بخشی در رشد شرکت خود استفاده کند، دو راه پیش رو دارد:

  1. تنوع‌بخشی همگون به‌معنی تولید کالاها یا ارائه خدمات مشابه کالا یا خدمات قبلی با تنوع بیشتر؛
  2. تنوع‌بخشی ناهمگون به‌معنی شروع تولید یک محصول جدید و حتی نامرتبط با کسب‌وکار برای کسب بازاری جدید با مشتریان فعلی.

اگر شرکتی سرمایه در گردش برایش اهمیت زیادی دارد، استراتژی تنوع‌بخشی برای او مناسب است. از طرفی اگر شرکتی دارایی‌های ثابت برایش اهمیت بالایی دارد، استراتژی رشد متمرکز برایش خوشایند‌تر خواهد بود.

در هر صورت هرکدام از این روش‌ها باید به‌وسیله راه‌های زیر به اجرا در بیایند:

  • استفاده از اهرم شایستگی‌محوری (ایجاد شایستگی انجام آن کار در درون سازمان)؛
  • مشارکت یا ادغام با دیگر شرکت‌ها (استفاده از کمک پتانسیل‌های شرکت‌های همکار)؛
  • پیوند یا اتحاد استراتژیک با دیگر شرکت‌ها (اجرای توسعه به‌واسطه اتحاد با سایر شرکت‌های مکمل).

اگر شرکت‌ها بخواهند استراتژی رشد و توسعه را در نظر بگیرند، یا باید در سازمان خودشان تغییر ایجاد کرده و خودشان برای توسعه کار دست به کار شوند (اهرم شایستگی محوری) یا اینکه با سایر شرکت‌ها همکاری کنند و از طریق وجود شرکت‌های دیگر به توسعه مد نظر برسند. در مقاله استراتژی های توسعه کسب و کار درباره مراحل توسعه کسب و کار و استراتژی های توسعه کسب و کار مفصلا صحبت کرده‌ایم.

اگر شرکتی بودجه کافی برای رشد داشته باشد، معمولا خودش اینکار را انجام خواهد داد که این توسعه شایستگی‌محور از طریق ادغام رو به عقب، ادغام رو به جلو یا یکپارچگی انجام می‌شود.

اگر شرکتی بودجه کافی برای رشد دلخواه را نداشته باشد، می‌تواند مشارکت‌های گوناگونی را با شرکت‌های دیگر آغاز کرده تا سینرژی به وجود بیاید؛ بنابراین همه شرکت‌های مشارکت‌کننده باهم رشد خواهند کرد.

بگذارید یک مثال برای شما بزنیم. تصور کنید که شما یک شرکت تولید و پخش اسپیکر هستید. محصول شما از کیفیت خوبی برخوردار است و برند قوی دارید. قطعات را از چین وارد می‌کنید و در کارخانه مونتاژ کرده و به نمایندگی‌های خود می‌فروشید.

الان می‌خواهید با یک باشگاه مشتریان قوی استراتژی رشد خود را از طریق ادغام و اهرم شایستگی محوری با شیوه استراتژی تمرکز پیش ببرید؛ بنابراین شما با واردکننده چین یک قرارداد بلندمدت انحصاری در ایران می‌بندید، در کارخانه خود مونتاژ می‌کنید و بعد از طریق وبسایت خود محصولات را به دست مصرف‌کنندگان نهایی‌تان می‌رسانید.

در این حالت استراتژی رشد شما به‌صورت زیر می‌شود:

  1. استراتژی رشد متمرکز با تکنیک ادغام رو به عقب از طریق مشارکت و ادغام با کارخانه چینی (بخش اول)؛
  2. استراتژی رشد متمرکز با تکنیک ادغام رو به جلو از طریق اهرم شایستگی به واسطه فروش آنلاین (بخش دوم).

۲. استراتژی‌های ثبات

اگر شرکت به این نتیجه برسد آنقدر مشکلات درونی زیادی دارد که فعلا فقط باید این روی رفع مشکلات تمرکز کند، در این شرایط استراتژی‌های ثبات پیشنهاد می‌شود. در این حالت شرکت به‌جای افزایش فروش یا برندینگ و تبلیغات بهتر است به‌دنبال حل مشکلات داخلی سازمان خود باشد تا بتواند بقا و آینده خود را تضمین کند.

استراتزی های ثبات کسب و کار
استراتزی‌های ثبات کسب و کار به‌دنبال حل مشکلات داخلی سازمان است

استراتژی‌های ثبات شامل موارد زیر می‌شود:

استراتژی حرکت اهسته

در این استراتژی، شرکت دچار عارضه جدی نیست؛ اما بودجه کافی برای رشد را ندارد؛ بنابراین به رشد خود به‌صورت خیلی محتاطانه و آرام ادامه می‌دهد و با سیستم نظارتی و کنترلی دقیق شرایط را در بلندمدت بهتر و شرکت را آماده رشد می‌کند.

استراتژی ‌عدم تغییر

در این استراتژی، شرکت هیچ اقدام جدیدی انجام نمی‌دهد و همان روال قبلی خود را پیش می‌گیرد و در عوض تمرکز خود را روی حل عارضه‌های کسب و کارش می‌گذارد.

استراتژی سود

در این استراتژی، شرکت به‌دنبال جذب نقدینگی و سرمایه در گردش است. معمولا این استراتژی زمانی به کار می‌رود که عارضه شرکت در بخش مالی است و سرمایه در گردش دچار اختلال شده است.

در این شرایط شرکت با فروش محصولات یا خدمات به قیمت خیلی کمتر و حاشیه سود پایین‌تر سعی می‌کند سرمایه درگردش خود را با کسب سود حاصل از فروش بهبود دهد.

استراتژی توقف

استراتژی توقف

این استراتژی زمانی اجرا می‌شود که عارضه‌هایی پیچیده در شرکت وجود دارند و تمامی مشکلات به یکدیگر گره خورده است؛ بنابراین هر حرکت جدیدی در کار متوقف می‌شود و حتی اگر نیاز باشد تا زمان رفع عارضه‌های سازمان فروش هم متوقف می‌شود تا شرکت ضرری جدید را متحمل نشده و عارضه‌های خود را یکی پس از دیگری رفع و گره‌ها را باز کند.

استراتژی‌های گمراه

استراتژی‌های گمراه به استراتژی‌هایی گفته می‌شود که مدیرعامل درحالی‌که می‌داند شرکت وضعیت خوبی ندارد، به همه اعلام می‌کند شرکت در وضعیت مطلوبی است و این شرایط موقتی است. همچنین به کارمندان اجازه می‌دهد برای رشد سازمان گام بردارند.

در چنین حالتی شرکت در کوتاه‌مدت برخلاف تلاش‌های خود برای رشد، در حالت ثابت قرار می‌گیرد و در بلندمدت دچار ضررهای بزرگی می‌شود که حرکت شرکت را نزولی کرده و حتی به ورشکستگی منجر می‌شود.

۳. استراتژی‌های کاهشی

استراتژی کاهشی
در استراتژی‌های کاهشی کسب‌وکار به این نتیجه می‌رسیم که ادامه دادن فایده ندارد

درنهایت اگر پس از عارضه‌یابی، شرکت به این نتیجه برسد که ادامه دادن فایده‌ای ندارد، چند راه در پیش‌روی او وجود خواهد داشت؛ ازجمله:

  • استراتژی چرخشی (کاهش اندازه و هزینه‌های شرکت)؛
  • استراتژی شرکت وابسته (کمک از شرکت‌های دیگر جهت بقا و جان گرفتن)؛
  • استراتژی محدود کردن (محدود کردن تولید برای مشتریان وفادار و خاص که بیشتر در کسب‌وکارهای B2B انجام می‌شود)؛
  • اعلام ورشکستگی (اعلام ورشکستگی و خاتمه دادن به فعالیت)؛
  • انحلال و فروش برای جذب نقدینگی (فروش دارایی‌های مشهود و نامشهود سازمان برای تسویه حساب و جذب نقدینگی)
نتیجه‌گیری

انتخاب استراتژی‌های مناسب و به‌موقع، نقشی حیاتی در بقا و پیشرفت سازمان دارد. اگر در تشخیص نیاز به تغییر و انتخاب استراتژی‌های جدید تعلل شود، آسیب‌های جدی به سازمان وارد خواهد شد. این آسیب‌ها می‌تواند شامل کاهش فروش، از دست دادن سهم بازار، ضربه به وفاداری مشتریان و کارکنان و حتی انحلال سازمان باشد.

اگر علاقه‌مند به مباحث استراتژی هستید، پیشنهاد می‌کنیم مقالات زیر را هم مطالعه کنید:

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *