مربیگری در همهجا ازجمله: مدیریت، رهبری و توسعۀ فردی کاربرد دارد. این مقاله سابقه و تاریخچه ییزینس کوچینگ را در بازههای زمانی مختلف بررسی میکند. تعریف صحیح تاریخچه مربیگری یا تاریخچه کوچینگ (coaching) چیست؟ آیا اصطلاح «مربیگری» واژهای عمومی برای راهنمایی یا پشتیبانی فردبهفرد میباشد؟
دیدگاهی درست به تاریخچه مربیگری
روشهای کوچینگ یا مربیگری، اَشکال مختلفی در میان مربیان دارد. ریشۀ اصطلاح «مربیگری» به اواخر دهۀ ۱۸۸۰ برمیگردد. این اصطلاح بهدلیلِ انواع مختلف حرفههای ورزشی، اغلب با ورزش مرتبط شده است. وقتی به مربیگری فکر میکنیم، اولین زمینهای که به ذهنمان خطور میکند، مربیگری ورزشی است؛ زیرا حرفۀ مربیگری در عرصۀ ورزش خیلی خوب پیشرفت کرده است. اصطلاح مربی در ابتدا در سال ۱۸۳۰ مطرح شد. دانشگاه آکسفورد چهار معنا برای تعریف عامیانۀ اصطلاح مربی ارائه کرد. مربیگری را میتوان به چندین روش و باتوجهبه حوزهای تعریف کرد که از آن استفاده میشود؛ اما برای درک بهترِ حقیقتِ موضوع، نیاز به تعریف اصطلاحی عمومی داریم. تعریفی بسیار ساده از این واژۀ گسترده، عبارت است از: روشی که بر راهنمایی، آموزش و هدایت فرد یا گروهی از افراد تمرکز مستقیم دارد و به آنها برای دستیابی به اهداف و مقاصد مشخصشان کمک میکند.
مربی
در دهۀ ۱۸۳۰، در دانشگاه آکسفورد معلم یا مربی اینطور معنی شد: کسیکه دانشجویان یا دانشآموزان را برای شرکت در آزمون همراهی میکند. مربیگری از سال ۱۸۶۱ معنای ورزشی پیدا کرد.
مربیگری در مرور زمان
ظهور مربیگری، روندی بسیار تدریجی و آرام داشت؛ همچنین، نظریههای متعددی به وجود آمد که از این روش حمایت میکرد. این روش مبتنیبر ریشههای نظریهای معروف است که اساس مربیگری را به یاد میآورد. پایههای اساسیِ مربیگری از دیدگاههای مختلف مانند: روانشناسی، علوم اجتماعی، کسبوکار و چندین موردِ دیگر تشکیل شده است. میخواهیم این مقاله را ازنظر زمانی به بازههای مختلفی طبقهبندی کنیم که در روند آن، مربیگری به جریانی اصلی تبدیل شده است.
تاریخچه مربیگری پیش از سال ۱۹۹۰
در سال ۱۸۷۹، «wundt» و «james» کارِ منحصربهفردی در حوزۀ سنتهای فلسفی انجام دادند. در طول این دوره، روانشناسی بهسختی توسعه یافت. همانطور که اکنون به نظر میرسد، در عرصۀ مربیگری همچنان در حال کسب هستیم. مطمئناً ریشههایِ شاخۀ معاصرِ مدیریتِ جدید، در قرن نوزدهم قرار دارد. در اواسط این دوران و در مدت دورۀ انقلاب صنعتی نظریهها و ساختارهایی نظیر آموزش، انگیزه، ساختار سازمانی و… مطرح شد.
تاریخچه کوچینگ از ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰
در این دوره پیشرفتهای فناوری زیادی ایجاد شد و به اوجِ چشمانداز علمی رسید. درواقع، حتی میتوان گفت که ریشههای رشتههای مربیگری، در این دوره قرار دارد. در این دوره، صنعتیسازی بهنوبۀ خودش پیشرفت کرد. همچنین، کشف نظریۀ نسبیت (در فیزیک) در این زمان نقش مهمی ایفا کرد. درحقیقت، میتوان به این زمان بهعنوانِ «تغییر از مدل مکانیکی به مدل آلیِ جهان» اشاره کرد. فروید علاقۀ بسیاری به روانشناسی داشت. وی نخستین فردی بود که طی این مدت رواندرمانگری را تفسیر کرد. در پایانِ این قرن پنج گروه روانشناسی به وجود آمد که هرکدام موفقیت بزرگی بههمراه داشت. از سال ۱۹۰۰، تفاوت چشمگیری در روش مدیریت ایجاد شد.
از دهۀ ۱۹۰۰، تفاوت قابلتوجهی در نحوۀ استفادۀ مدیران از نظریههای علمی (درزمینۀ عملکرد و مدیریتشان) به وجود آمد که بیشتر در پاسخ به انقلاب صنعتی بود. مطمئناً، مدیران خواستار کار تخصصی، وحدت فرمان، سلسلهمراتب مناسب و هماهنگی فعالیتها بودند. در دهۀ ۱۹۱۰، دیدگاه مدیریت علمی و قدیمی مشاهده و در دهۀ ۱۹۲۰ جنبش روابط انسانی به وجود آمد. مطالعات معروف «هاثورن» در دهۀ ۱۹۲۰ مطرح، نظریههای تجاری و شیوهها نیز اتخاذو نظریههای روانشناختی و مدلهای کسبوکار را شد.
تاریخچه کوچینگ از ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰
در این دوره پیشرفتهای فناوری همچنان ادامه داشت و محصولات جدید در زندگی ما وارد شد. تقریباً تمام جنبههای زندگی مانند: مدیریت، آموزش و مشاوره توسعه یافت. حتی فناوری در مدلهای نظامی، کنترل و فرمان رسوخ کرد. در این دورۀ زمانی، میتوان تفاوت دیدگاهها را درزمینۀ روانشناسی دید. درواقع، در این دوره با بسیاری از نظریههای فروید مخالف بودند.
نسل دوم روانشناسی، نظریههای فروید را رد کرد و از طریق روشهای علمی، رویکردی تجربی را ارائه داد. درحقیقت، ظهور و ایجاد رفتارشناختی در دهۀ ۱۹۱۰ تا ۱۹۵۰، واکنشی به نظریههای فروید بود .در دهۀ ۱۹۵۰، «ماسلو» و «راجرز » با رویکردی انسانی در روانشناسی روبهرو شدند که بهعنوانِ نسل سوم این بخش شناخته میشوند و در آن جنبههای شخصی و وابسته به پدیدهشناختیِ تجربۀ انسانی از اهمیت بالایی برخوردار بود. در طی این مدت، «perls» نیز درمان «جاستال» را تبلیغ کرد و پدیدۀ روانشناسیِ شناختی در این زمان شکل گرفت.
تاریخچه coaching از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰
جنبش انسانگری در دهۀ ۱۹۶۰ صورت گرفت و به کارفرمایان، رفتار خوب با مردم را توصیه کرد. در این دوره در ادبیاتِ تجاری اهمیت زیادی به آموزشوپرورش داده شد. درواقع، مراجعه به مربیگری از مجلات منابع انسانی تکامل یافته و همچنین، در مجلات آموزشی و مدیریتی بیشتری ظاهر شد. در دورۀ ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۹، پانزده مقاله از ۲۳ مقالۀ مجلات آموزشی، درزمینۀ مربیگری منتشر شد. موضوع اصلی این مباحث این بود: مدیران چگونه میتوانند از مربیگری برای بهبود عملکردشان استفاده کنند؟
قبل از دهۀ ۱۹۷۰، اصطلاح «مربیگریِ اجرایی» یا کوچینگ مدیران اجرایی کاربردی نداشت؛ بلکه بهطور مخصوص، اصطلاح «مشاوره» در زمینۀ کسبوکار استفاده میشد. در ابتدا شرکتها مدیران مشاوری را که روانشناس بودند استخدام میکردند تا مدیران بتوانند یکبهیک جلساتی با آنها (مشاوران) برگزار کنند. بعد از آن، پدیدۀ مربیگری معرفی و همچنین در کسبوکار اسنفاده شد.
تاریخچه مربیگری 1980
تاریخچه مربیگری در فاصلۀ زمانی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، ایالت متحدۀ آمریکا فهمید که فرایند مربیگری ظرفیت خوبی برای کسبوکار ها دارد و درنتیجه، مربیگری برای کمک به مدیران ضروری است؛ بنابراین، مدیران بااستفادهاز مربیگری میتوانند به ویژگیهای موردنیازشان دست یابند و همچنین، بهطور مستقیم به بقای کسبوکارشان کمک کنند. شخصی به نام «kinlaw» تأکید میکرد، تمام اَشکال مربیگری، لزوماً دو ویژگی اصلی دارند: گفتوگوهای تکبهتک، تمرکز بر کارایی یا موضوعات مربوط به عملکرد.
در بریتانیا موضوع مربیگری مفهوم تازهای یافت. در این فرایند شما میتوانید، با همکارانتان بهطور مستقیم و در جهت حل مشکلات و انجام وظایف گفتوگو کنید. از مربی و مشاور، معمولاً بهصورتِ متناوب استفاده میشود. قطعاً در دهۀ ۱۹۸۰ میتوان رشد و تسلط کاملی در حوزۀ مربیگری و ادبیاتِ کسبوکار مشاهده کرد. مجلات معروف، موفقیتِ مربیگری را پذیرفته و چندین مقاله با همین مفهوم منتشر کردند. آن زمان فرصت خوبی برای کشف و توسعۀ ریشههای آموزش، رهبری، مهارت یادگیریِ مدیریت و درک آن بود. حتی مدل مشارکتی مشاوره، شباهت زیادی به مربیگری داشت.
تاریخچه مربیگری دهۀ ۹۰ تا ۲۰۰۴
مفهوم مربیگری بهطور شگفتانگیزی در دهۀ ۹۰ گسترش یافت و در طی این دوره در مجلات، دائماً از مربیگری نام برده شد؛ همینطور، آمار چنین مقالاتی بهشدت افزایش یافت. صنعت مربیگری توسعۀ زیادی یافت و مربیگری به سطح بالایی رسید. باتوجهبه تجربۀ انباشتهشده در مربیگری به تعداد متخصصان مربیگری در عرصههای مختلف اضافه شد و پیچیدگی در مدیریت و منابع انسانی افزایش یافت.
در این زمان چندین کتاب مربیگری در بازار منتشر شد. همچنین در سال ۲۰۰۰، مقالاتی که با مفهوم مربیگری در مجلات نوشته شده بود، بهشدت افزایش یافت و درنتیجه منجر به سقوط نشریات مختلف شد. در سال ۳۹، ۲۰۰۰ کتاب درزمینۀ مربیگری منتشر شد و کمک بسیار زیادی به توسعۀ مربیگری کرد. «whitmore» در سال ۱۹۹۲ کتابی با نام مربیگری برای عملکرد را منبع محبوب «grow» تبلیغ کرد و مربیگری را در محل کار رایجتر کرد.
بعضی از کتاب های معروف در حوزه کوچینگ عبارتاند از: مدیر در نقش کوچ اثر جنی راجرز، مربیگری برای عملکرد بهتر اثر سر جان ویتمور، بازی درونی اثر تیموتی گالوی، عادت مربیگری اثر مایکل یونگی استانیر، کوچ تریلیون دلاری اثر مایکل اشمیت و جاناتان روزنبرگ و آلن ایگل. پیشنهاد میکنیم برای خرید این کتاب ها به کتاب فروشی آنلاین جریان کتاب سری بزنید.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم مدیر در نفش کوچ میتوانید به دوره کارگاهی دوره مدیر در نقش کوچ سری بزنید.
تاریخچه مربیگری ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰
در سالهای اخیر، حوزۀ مربیگری بااستفادهاز نظریههای روانشناختی تعدادی از الگوهایی را تطبیق داد که در آن رشتههای مربیگری در بخشهای مختلف کسبوکار استفاده میشد. تأثیرات مربیگری را میتوان در رشتههایی نظیر جامعهشناسی، زبانشناسی و انسانشناسی مشاهده کرد و روابط مربی و مشتری نیز بهطور گسترده مطالعه و نظارت میشود.مربیگری کسب و کار به دنیای شرکتهای بزرگ تبدیل شده و شرکتها باید درک کنند، بدون داشتن مربی برای توسعۀ خودشان، نمیتوانند در مسیر درست پیشرفت کنند. روانشناسان سازمان باید با ارائۀ راهبردهای متعدد و همچنین، با حمایت از مشاورههای توسعه برای کارمندان و مدیریت کل، مربیگری را تقویت کنند.
همانطور که میبینیم، مربیگری موضوع جدیدی نیست. ما برای آموزش و اعتباربخشی، به «متخصص» نیاز نداریم. ما به تجربه نیاز داریم. در این مقاله سعی کردیم درباره تاریخچه مربیگری یا همان تاریخچه کوچنیگ صجبت کنیم. امیدواریم برای شما مفید بوده باشد نویسنده مقاله: آقای مرتضی نامور