اگر در دنیای مدیریت کسبوکارها فعالیت میکنید، قطعا میدانید بیزنس پلن و مارکتینگ پلن دو سند طلایی و نقشه راه برای کسبوکارهای موفق هستند و البته تفاوتهایی باهم دارند. بهطورکلی بیزینس پلن جامعتر بوده؛ بهطوریکه مارکتینگ پلن یکی از اجزایی است که در بیزینس پلن باید آورده شود. هر دو سند برای موفقیت یک کسب و کار ضروریاند و کسب و کارهایی که این دو سند را بهدقت تهیه و اجرا کنند، شانس بیشتری برای موفقیت در دنیای کسب و کار امروز دارند.
در ادامه این مقاله ابتدا بهطور مختصر به توضیح این دو مفهوم پرداخته و پس از آن تفاوت بیزینس پلن و مارکتینگ پلن را از ابعاد مختلف بررسی میکنیم. با مدیربان همراه باشید.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleبیزینس پلن چیست؟
بیزینس پلن یا طرح کسب و کار سندی مکتوب است که اهداف و استراتژیهای کلی کسب و کار را مشخص میکند. این سند معمولاً برای سرمایهگذاران، شرکای تجاری و سایر افراد یا سازمانهایی تهیه میشود که میخواهند درباره کسب و کار اطلاعات بیشتری کسب کنند. اگر تمایل دارید، بیشتر درباره بیزینس پلن یا طرح کسب و کار بدانید، پیشنهاد میکنیم مقاله بیزینس پلن چیست را مطالعه کنید.
مارکتینگ پلن چیست؟
مارکتینگ پلن یا برنامه بازاریابی نیز یک سند مکتوب است که اهداف و استراتژیهای بازاریابی کسب و کار را مشخص میکند. این سند معمولاً برای مدیران بازاریابی، کارکنان فروش و سایر افراد یا سازمانهایی تهیه میشود که درزمینه بازاریابی محصولات سازمان فعالیت میکنند. در مقاله مارکتینگ پلن چیست، بهطور مفصل درباره برنامه بازاریابی صحبت کردهایم و پیشنهاد میکنیم حتما آن را مطالعه کنید.
تفاوت بیزیینس پلن و مارکتینگ پلن
در ادامه این بخش قصد داریم که تفاوت بیزنس پلن و مارکتینگ پلن را از نظر ساختار، زمان استفاده، زمان بهروزرسانی و… بررسی کنیم. پس در ادامه همراه ما باشید.
تفاوت از نظر اجزای تشکیلدهنده
طرح کسب و کار و برنامه بازاریابی از نظر ساختار و اجزای تشکیلدهنده خود تفاوتهایی باهم دارند که این تفاوتها را در ادامه به تفکیک بررسی میکنیم.
ساختار بیزینس پلن بهصورت زیر بوده و معمولاً شامل بخشهای زیر است:
۱. نام شرکت و شرحی از کسب و کار
در این بخش، باید نام شرکت، نوع کسب و کار، محصولات یا خدمات ارائه شده، تاریخچه شرکت، چشمانداز و ماموریت شرکت ارائه شود.
۲. خلاصه تحقیق بازار و تحلیل رقبا
در این بخش، باید اطلاعات جامعی درباره بازار هدف، رقبا، روندهای بازار و فرصتها و تهدیدهای موجود ارائه دهید. این اطلاعات به شما کمک میکند تا اهداف خود را بهطور موثرتری تعیین کنید. در مقاله تجزیه و تحلیل رقبا در کسب و کار به شما روشها و ابزارهایی را معرفی کردهایم که کمک میکند بهتر رقیبانتان را تحلیل کنید.
۳. مزیت رقابتی
در بخش مزیت رقابتی، باید نقاط قوت و برتری شرکت خود را نسبت به رقبا مشخص کنید. این نقاط قوت میتواند شامل محصولات یا خدمات منحصربهفرد، قیمت رقابتی، خدمات مشتری عالی یا موقعیت مکانی مناسب باشد.
۴. مارکتینگ پلن یا برنامه بازاریابی
در این بخش، باید استراتژیهای بازاریابی خود را برای رسیدن به اهداف بازاریابی خود تعیین کنید. اهداف بازاریابی ممکن است برای هر سازمان متفاوت باشد که در این بخش باید بهطور مفصل به آن پرداخته و برای آن استراتژی های دقیق تعریف شود. پیشنهاد میکنیم حتما مقاله انواع استراتژی های بازاریابی را بخوانید تا بتوانید استراتژی بازاریابی مناسب با کسب و کارتان را انتخاب کنید.
۵. ساختارهای سازمانی و قوانین حاکم بر آن
در این بخش، باید ساختار سازمانی شرکت خود را ازجمله وظایف و مسئولیتهای هر بخش، مشخص کنید. همچنین باید قوانین و مقررات حاکم بر کسب و کار خود را نیز ذکر کنید.
۶. منابع انسانی و راهبردهای توسعه
در این بخش، باید اطلاعات منابع انسانی خود را ازجمله تعداد کارکنان، مهارتهای مورد نیاز و برنامههای توسعه منابع انسانی را مشخص کنید.
۷. سیستم مالی و فرآیندهای لازم برای سیستم پشتیبانی و تدارکات
در این بخش، باید سیستم مالی شرکت خود را ازجمله بودجه، پیشبینیهای مالی و چرخه پرداخت را مشخص کنید. همچنین باید فرآیندهای لازم برای سیستم پشتیبانی و تدارکات، ازجمله مدیریت انبار، توزیع و خدمات پس از فروش را نیز توضیح دهید.
۸. برآوردهای مالی
در این بخش، باید پیشبینیهای مالی خود را برای چند سال آینده ارائه دهید. این پیشبینیها باید شامل درآمد، هزینهها، سود و جریان نقدی باشد.
۹. مکانیزمهای اجرایی در کسب و کار
در این بخش، باید نحوه اجرای کسب و کار خود را ازجمله فرآیندهای تولید، فروش و خدمات مشتری را توضیح دهید.
این اجزا اجزای اصلی یک بیزینس پلن هستند. بسته به نوع کسب و کار و نیازهای شما، ممکن است لازم باشد برخی از این اجزا را بیشتر توسعه دهید یا اجزای دیگری را نیز اضافه کنید.
ساختار مارکتینگ پلن معمولاً شامل بخشهای زیر است:
۱. خلاصه اجرایی
در این بخش یک خلاصه کوتاه از اهداف، استراتژیها و هر آنچه در پلن بازاریابی باید به آن پرداخته شود، ذکر خواهد شد. درواقع مدیران بخش مارکتینگ با نگاه به این بخش میتوانند اطلاعات کلی درباره اهداف و استراتژیهای بازاریابی سازمان به دست آورند.
۲. تجزیه و تحلیل بازار
اولین مرحله در نوشتن مارکتینگ پلن، تجزیه و تحلیل بازار است. در این مرحله، باید اطلاعات جامعی درباره بازار هدف، رقبا، روندهای بازار و فرصتها و تهدیدهای موجود کسب کنید. این اطلاعات به شما کمک میکند تا اهداف بازاریابی خود را بهطور موثرتری تعیین کنید.
۳. اهداف بازاریابی
در این بخش باید اهداف بازاریابی کسب و کار آورده شود و این اهداف باید SMART باشند. یعنی:
- Specific: اهداف باید خاص باشند. به طور مثال ممکن است هدف شما از بازاریابی آگاهی از برند باشد؛ نه الزاما فروش بیشتر؛
- Measurable: اهداف باید قابل اندازهگیری باشند تا بتوانید پیشرفت خود را در طول زمان ارزیابی کنید؛
- Achievable: اهداف باید قابل دستیابی باشند. اگر اهداف شما بسیار بلندپروازانه باشند، ممکن است ناامید شوید و انگیزه خود را از دست بدهید؛
- Relevant: اهداف باید مرتبط با اهداف کلی کسبوکار شما باشند؛
- Time-bound: اهداف بازاریابی باید دارای یک زمانبندی مشخص باشند.
۴. استراتژیهای بازاریابی
در این مرحله، باید استراتژیهایی را برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود توسعه دهید. استراتژیهای بازاریابی میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- بازاریابی محتوایی؛
- بازاریابی شبکههای اجتماعی؛
- بازاریابی ایمیلی؛
- بازاریابی موتورهای جستجو؛
- بازاریابی تبلیغاتی؛
- و… .
۵. برنامه زمانبندی
در این مرحله، باید برنامهای برای اجرای استراتژیهای بازاریابی خود تعیین کنید. این برنامه باید شامل زمانبندی دقیق برای هر فعالیت بازاریابی باشد. بهطور مثال اگر قرار است آگاهی از برند شما افزایش پیدا کند، این هدف باید در طی ۶ ماه نخست سال محقق شود.
۶. بودجه
در این مرحله، باید بودجهای برای اجرای مارکتینگ پلن خود تعیین کنید. بودجه باید شامل هزینههای مربوط به تولید محتوا، تبلیغات و سایر فعالیتهای بازاریابی باشد.
۷. ارزیابی
در آخرین مرحله، باید عملکرد خود را در برابر اهداف بازاریابی خود ارزیابی کنید. این ارزیابی به شما کمک میکند تا درصورتیکه بخش هایی از استراتژی بازاریابی شما درست عمل نکرد، پیش از وقوع خسارت قابل توجه و صرف هزینه زیاد، تغییراتی در مارکتینگ پلن خود ایجاد کنید.
تفاوت از نظر زمان استفاده
تفاوت از نظر نیاز به بهروزرسانی
بازه زمانی موردنیاز برای بهروزرسانی بیزینس پلن معمولاً هر ۳ تا ۵ سال یکبار است و دلایل بهروزرسانی آن عبارت است از: تغییر شرایط بازار، تغییر اهداف کسب و کار، یا تغییر استراتژی کسب و کار.
اما مارکتینگ پلن معمولاً هر ۶ ماه تا یک سال نیاز به بهروزرسانی دارد و دلایل بهروزرسانی آن عبارت است از: تغییر شرایط بازار، تغییر اهداف بازاریابی کسب و کار یا تغییر استراتژی بازاریابی کسب و کار.
در مجموع، بیزینس پلن باید بهطور منظم بهروزرسانی شود تا با شرایط جدید کسب و کار و بازار همسو باشد. مارکتینگ پلن نیز باید بهطور منظم بهروزرسانی شود تا با تغییرات در بازار، اهداف بازاریابی کسب و کار یا استراتژی بازاریابی کسب و کار همسو باشد.
با این حال، بازه زمانی دقیق بهروزرسانی بیزینس پلن و مارکتینگ پلن به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله:
- اندازه و پیچیدگی کسب و کار؛
- سرعت تغییرات در بازار؛
- میزان رقابت در بازار؛
- میزان بودجه و منابع موجود برای بازاریابی.
بهطور کلی، هرچه کسب و کار بزرگتر و پیچیدهتر باشد، نیاز به بهروزرسانی بیزینس پلن و مارکتینگ پلن بیشتر است. همچنین، هرچه تغییرات در بازار سریعتر باشد، نیاز به بهروزرسانی بیزینس پلن و مارکتینگ پلن بیشتر است.
تفاوت از نظر مخاطبان
بیزینس پلن و مارکتینگ پلن میتواند برای اهداف درون و برون سازمانی استفاده شوند. در ادامه به اینکه هرکدام از این پلنها به چه کسانی ارائه میشود اشاره کردهایم.
بیزینس پلن معمولاً به افراد یا سازمانهای زیر ارائه میشود:
- سرمایهگذاران و برای جذب سرمایهگذاری؛
- شرکای تجاری با هدف ایجاد مشارکت تجاری؛
- مشتریان بالقوه برای نشان دادن قابلیتهای کسب و کار؛
- کارمندان با هدف ایجاد انگیزه و جهتدهی.
مارکتینگ پلن معمولاً به افراد یا سازمانهای زیر ارائه میشود:
- مدیران بازاریابی برای هدایت فعالیتهای بازاریابی؛
- کارمندان فروش: برای ایجاد برنامههای فروش؛
- تیمهای تولید: برای توسعه محصولات و خدمات جدید.
معیارهای اندازهگیری موفقیت هرکدام چیست؟
- اهداف مالی: مانند افزایش درآمد، کاهش هزینهها یا افزایش سود؛
- اهداف عملیاتی: مانند افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت، یا کاهش زمان تحویل؛
- اهداف بازاریابی: مانند افزایش آگاهی از برند، افزایش سهم بازار یا افزایش رضایت مشتری.
معیارهای اندازهگیری موفقیت مارکتینگ پلن عبارتند از:
- اهداف آگاهی از برند: مانند افزایش آگاهی از برند در بین مخاطبان هدف؛
- اهداف تقاضا: مانند افزایش تقاضا برای محصولات یا خدمات کسب و کار؛
- اهداف وفاداری مشتری: مانند افزایش وفاداری مشتری و تکرار خرید.
کلام پایانی
مقاله پیشنهادی برای مطالعه: