وقتی صحبت از فرهنگ میشود، همه یاد اجتماع و تاریخچه یک کشور میافتند؛ اما در هر جایی با هر عمقی فرهنگی خاص وجود دارد. فرهنگ سازمانی برای ارتقای پیشرفت کارمندان و تبدیل شدن آنها به فردی که هم خودش کار را دوست دارد، هم مدیر از او راضی است و هم محیط کار بهتری را تجربه میکند، به وجود آمده است.
یک فرهنگ سازمانی مثبت و الهامبخش، میتواند به افزایش تعهد کارکنان، افزایش بهرهوری و رشد سازمان کمک کند. از طرف دیگر، فرهنگ سازمانی منفی میتواند به افت اعتبار، افزایش هزینهها و کاهش انگیزه کارکنان منجر شود.
اگرچه فرهنگ سازمانی از دهه ۱۹۸۰ در سازمانها رایج شد، اما ریشه آن به مباحث جامعهشناختی و با قدمت بسیار زیاد بر میگردد و در سازمانها همیشه بهطور ضعیف یا قوی اجرا شده است؛ زیرا انسان همیشه با فرهنگ درگیر است. در این مقاله قصد داریم درباره فرهنگ سازمانی روش ایجاد و توسعه آن باهم صحبت کنیم. با مدیربان همراه باشید.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleتعریف فرهنگ سازمانی چیست؟
پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه این مقاله اگر با مفهوم و تعریف سازمان و انواع آن آشنایی کافی ندارید، مقاله سازمان چیست و انواع آن کدام است؟ را مطالعه کنید.
فرهنگ سازمانی دستهای از اعتقادات، ارزشها، رفتارها و عاداتی است که در یک سازمان بهطور مشترک و مستمر به کار میرود. این فرهنگ، اساس هویت و شناخت سازمان است و بر تعاملات داخلی و خارجی سازمان اثر میگذارد و توسط مدیران و رهبران سازمان به شکل آگاهانه ایجاد و توسعه مییابد.
فرهنگ سازمانی میتواند بهعنوان عاملی موثر بر بهبود عملکرد سازمان و جذب و حفظ نیروهای ماهر و متعهد در سازمان استفاده شود.
تعریف فرهنگ سازمانی از دیدگاه رابینز
سیستمی از معنا و مفاهیم مشترک میان اعضای یک سازمان است که باعث میشود این سازمان با فرهنگ سازمانی خاص خود از سازمان های دیگر متفاوت باشد.
دلایل اهمیت فرهنگ سازمانی
در مباحث مربوط به مدیریت منابع انسانی همیسه از اهمیت فرهنگ سازمانی صحبت میشود؛ اما چرا داشتنِ یک فرهنگ سازمانی قوی و مثبت اهمیت زیادی دارد؟ نگاهی به فهرست زیر بیندازید. فرهنگ سازمانی موفق مزایای زیر را برای سازمان به همراه خواهد داشت:
- افزایش تعهد و انگیزه کارکنان؛
- ایجاد ارتباط و همکاری بهینه میان کارکنان؛
- افزایش رضایت کارکنان؛
- ایجاد محیط کاری دوستانه؛
- افزایش بهره وری و عملکرد کارکنان؛
- افزایش نگرش مثبت و الهامبخشی؛
- پیشگیری از خستگی و استرس شغلی؛
- افزایش اعتماد و احترام میان کارکنان؛
- ایجاد فرصت برای رشد و توسعه شغلی؛
- افزایش انعطاف پذیری و تطبیق با تغییرات؛
- افزایش قدرت رقابتی سازمان؛
- ایجاد ارزشها و اصول عملی مشترک؛
- ایجاد فضایی برای ارتقاء فرهنگ شخصی؛
- افزایش شفافیت و انعکاس درست ارتباطات داخلی؛
- افزایش مسئولیتپذیری مشارکتپذری کارکنان سازمان.
ویژگی های یک فرهنگ سازمانی عالی
فرهنگ سازمانی میتواند قوی یا ضعیف باشد. میتواند منفی با مثبت باشد. در هر سازمانی فرهنگ سازمانی وجود دارد؛ اما اینکه یک فرهنگ سازمانی مثبت ویژگیهای کلیدی زیر را دارد:
- یک فرهنگ سازمانی از یک رهبر موثر پیروی میکند؛ بنابراین اگر میخواهید فرهنگ سازمانی قوی داشته باشید، باید در ابتدا خود شما باید رهبری موثر و قدرتمند باشید؛
- فرهنگ سازمانی خوب ارزشها و اعتقادات مشترکی را برای نیروی انسانی از لحظه مصاحبه و استخدام تا لحظه خروج میسازد تا در سازمان ارزشها و اعتقادات متفاوت وجود نداشته باشد و چالشهای منابع انسانی کمتر شود؛
- یک فرهنگ سازمانی قوی فقط به ارزشها توجه نمیکند؛ بلکه به توسعه کارکنان خود بهعنوان وظیفه سازمان توجه میکند. این توسعه میتواند در موارد جامعهشناختی، تعادل بین کار و زندگی یا توسعه مهارتها و تخصص افراد باشد؛
- در سازمانی که فرهنگ سازمانی قوی و مثبت است، رشوه، دورویی، زیرآب زدن و ارتباطات غیررسمی وجود ندارد و تمامی ارتباطات باز و شفاف هستند؛
- محیط کار در سازمانهایی که فرهنگ سازمانی قوی دارند، بسیار دوستانه و حمایتکننده است و افراد در این محیط احساس شکوفایی داشته و به سازمان تعلق خاطر دارند؛
- یک فرهنگ سازمانی قوی، فضایی انتقادپذیر دارد و به خلاقیتها، اعتقادات و مخالفتهای کارکنان گوش میدهد. چنین سازمانی بسیار انعطافپذیر بوده، ساختار سازمانی منعطفی داشته و همه افراد سازمان آزادی در بیان دارند؛
- در یک سازمان با فرهنگ قوی، همیشه عدالت و شایستهسالاری برقرار است و استخدام، استفاده از مزایا و پاداشهای ویژه براساس شایستگی و دور از نسبتهای دوستی و خویشاوندی و… است. همچنین برای ارتقاء کارکنان سقف شیشهای وجود ندارد و همه کارکنان به یکاندازه اجازه ارتقاء شغلی دارند؛
- یک سازمان با فرهنگ قوی، به کارمندان خود توجه به اخلاقیات، اجتماعیات، مسائل زیستمحیطی و… را آموزش میدهد و از تمامی کارکنان خود انتظار دارد تا در تمامی فعالیتهای خود این مباحث را رعایت کنند.
مراحل ایجاد فرهنگ سازمانی
موفق اگر بهدنبال ساخت یا توسعه یک فرهنگ سازمانی موفق هستید، بهتر است بدانید که یکشبه اتفاق نمیافتد و شما باید برنامه مدون و بلندمدتی برای این کار داشته باشید. بااینحل مراحل زیر راهنمای خوبی برای شما در این مسیر است.
۱. مشخص کردن هدف
در قدم اول باید مشخص کنید که هدف شما از ایجاد فرهنگ سازمانی خوب چیست. در این مرحله باید مشخص کنید چه عارضههایی در کارتان بدون وجود یک فرهنگ سازمانی خوب به وجود میآید. سپس در جهت رفع این عارضهها هدف گذاری کنید.
بهعنوان مثال مدیرعامل سازمان متوجه وجود تنش میان کارکنانش شد. در این سازمان بعضی از افراد برایشان فروش بیشتر و خشنودی مدیرعامل مهم بود؛ درصورتیکه بعضی کارکنان برایشان حفظ و نگهداری مشتریان در بلندمدت اهمیت داشت و بعضی دیگر اعتقاد به مردمداری و رعایت حال مشتری داشتند. در چنین سازمانی فرهنگ سازمانی میتواند به کمک سازمان آمده و به حل تعارضات سازمانی کمک کند.
۲. تعریف ارزش و اصول
پس از مشخص شدن اهداف، باید ارزشها و اصولی را تعریف کنید که میخواهید در سازمان خود پیاده کنید. این ارزشها میتوانند شفافیت، اعتماد، همکاری، نوآوری، مشتریمداری و… باشند. اصول و ارزشها از اهداف سرچشمه میگیرند و باید مطابق با ارزشها باشند.
اصولی که مطابق با ارزشها نباشند، حتی ممکن است فرهنگ سازمانی منفی را ایجاد کنند؛ به همین دلیل تعریف اهداف و طراحی اصول و ارزشهای هر یک از اهداف برای ایجاد یک فرهنگ سازمانی مهم است.
۳. اعلام عمومی فرهنگ
پس از مشخص شدن این اصول و ارزشها، گام بعدی اعلام عمومی فرهنگ توسط شخصی است که بیشترین تاثیر را روی کارمندان سازمان میگذارد و رهبری سازمان به عهده اوست. این شخص میتواند مدیر واحد، مدیر منابع انسانی یا مدیرعامل سازمان باشد.
۴. تغییر در نگرش افراد
پس از ابلاغ فرهنگ سازمانی، افرادی که انعطافپذیر باشند، بهراحتی این فرهنگ را اجرا میکنند؛ سایر افراد با استفاده از قوانین و مقرراتی که بر اساس اصول و ارزشها تدوین شده، هدایت میشوند. افرادی که مقاومت بالایی در تغییر نگرش دارند، بهمرور زمان خودشان از شرکت خارج میشوند و به این ترتیب نگرش افراد در فرهنگ سازمانی تغییر میکند.
این درست شبیه قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی است. پس از تصویب قانون، برخی خودشان قوانین را رعایت میکنند، برخی از افراد از ترس جریمه قوانین را رعایت میکنند و برخی دیگر قوانین را با وجود جریمههای سنگین رعایت نمیکنند.
۵. تغییر در نگرش سازمان
پس از اینکه افراد با روشهای مختلف مقاومت فرهنگی را کنار گذاشتند و نگرش افراد تغییر کرد، نگرش جمعی سازمان هم تغییر خواهد کرد و از این پس تداوم در ارتباطات و توسعه فرهنگ سازمانی نقش بسیار مهمی در ایجاد و تثبیت فرهنگ سازمانی دارد.
یکی از راههایی که باعث میشود نگرش و رفتار جمعی سازمان تغییر کند، دادن پاداش به افرادی است که اصول و قوانین فرهنگ سازمانی را رعایت میکنند. پاداش به افراد باعث تثبیت و توسعه هرچه بیشتر فرهنگ سازمانی میشود.
چگونه فرهنگ سازمانی را مدیریت کنیم؟
برای مدیریت یک فرهنگ سازمانی خوب و جلوگیری از ضعیف شدن فرهنگ، باید مراحل زیر را دنبال کنید. با پیروی از این موارد و توجه به این نکات، میتوانید فرهنگ سازمانی خود را مدیریت و از ضعیف شدن فرهنگتان جلوگیری کنید. یادتان باشد فرهنگ سازمانی قوی به برند کارفرمای خوب و وفاداری بیشتر پرسنل شرکت شما منجر میشود.
تعهد به ارزشها و اهداف سازمان
تلاش کنید از روشها و شیوههای مختلفی استفاده کنید که تمام اعضای سازمان را متعهد به ارزشها و اهداف اصلی شرکت کنید.
رهبری موثر
رهبران باید نقش قابلتوجهی در شکلدهی به فرهنگ سازمانی داشته باشند و از رفتارهایی پرهیز کند که با ارزشهای سازمان مغایرت دارد؛ زیرا آنها الگوی کارمندان هستند.
ایجاد فرصتهای آموزشی
ایجاد فرصتهای آموزشی برای اعضای سازمان بهمنظور توانمندسازی آنها و تقویت فرهنگ سازمانی از جنبههای مختلف ضروری است. برای مدیریت فرهنگ سازمانی باید سازمانی یادگیرنده را ایجاد کنید.
پاداش و تشویق
پاداش و تشویق یکی از موثرترین فعالیتهایی است که میتواند بر فرهنگ سازمانی اثر بگذارد. پاداش به افرادی که با فرهنگ سازمانی همخوانی دارند، باعث تقویت آنها و الهامبخشی به سایرین میشود.
شما با پاداشهای مالی و غیرمالی میتوانید افرادی را تشویق کنید که از اصول و ارزشها پیروی میکنند تا این فرهنگ را به سایرین هم انتقال بدهند.
مداومت و برنامهریزی
برای حفظ فرهنگ سازمانی قوی نیاز است این مساله بهصورت دائمی و مداوم در برنامهها و فرایندهای سازمان جایگذاری شود.
ایجاد فضای بازخورد
فراهم کردن فضایی برای دریافت بازخورد اعضای سازمان، باعث بهبود عملکرد و فرهنگ سازمانی میشود.
شناسایی رفتارهای مخرب
شناسایی و اصلاح رفتارهایی که به نظام ارزشی فرهنگ سازمان آسیب میرسانند، ضروری است. این رفتارها باید در نطفه خفه شوند.
انعکاس مستقیم ارزشها در تصمیمگیریها
تضمین کنید که ارزشها و اصول سازمان در تمام تصمیمگیریها و عملکردهای سازمانی معیار قرار میگیرند.
فرهنگ سازمانی چگونه توسعه مییابد؟
اولین شرط توسعه فرهنگ سازمانی، مشارکت کارکنان است. اگر کارکنان در سازمان مشارکت نداشته باشند، فرهنگ سازمانی بههیچعنوان توسعه پیدا نکرده و تقویت نمیشود. پس از آن، اعمال نظارت بر فرهنگ سازمانی و اصلاحات ان میتواند بهمرور زمان بر توسعه و بهبود فرهنگ سازمان تاثیر بگذارد.
هرچه اعمال نظارت بر فرهنگ بیشتر باشد، فرهنگ سازمانی قویتر بوده و توسعه آن راحتتر است. درنهایت هم استخدام افراد جدید براساس فرهنگ سازمانی یکی از مواردی است که راه شما را برای حفظ و توسعه فرهنگی سازمانی کوتاه کرده و میتوانید فرهنگ سازمانی را در شرکت خود برای رسیدن به موفقیت سازمان حفظ کنید.
برای توسعه فرهنگ سازمانی باید کارهای زیر را انجام داد:
۱. استخدام هوشمندانه
استخدام افراد نیمی از مسیر راه است. ممکن است با خودتان بگویید تخصص در زمان مصاحبه مهم است؛ اما باید بدانید افراد براساس تخصص استخدام میشوند و براساس شخصیت ماندگار یا از سازمان میروند؛ پس موقع استخدام تا ممکن است زمان بیشتری بگذارید و دیرتر استخدام کنید؛ اما یک انسان با فرهنگ شخصیتی قوی و متعهدتر را انتخاب کنید تا فرهنگ سازمانی شما را خراب نکند.
۲. کار تیمی
کار تیمی از مهمترین عواملی است که میتواند به تقویت و توسعه فرهنگ سازمانی کمک کند؛ زیرا اعضای یک تیم با همکاری، ارتباط موثر و به اشتراکگذاری دانش و تجربیات، باعث تقویت همبستگی و افزایش سینرژی بین اعضا میشوند. شرکتهایی که کار تیمی را بهخوبی بلدند، شهرکتهایی نوآورتر و با بهرهوری بالاتر هستند؛ زیرا بهعنوان مثال در جلسات طوفان فکری از ایدههای هم استفاده، ایده را تکمیل و قابل اجرا میکنند. یک فرهنگ سازمانی قوی به توسعه کار تیمی کمک میکند.
۳. قدردانی از کارمندان
قدردانی همیشه یکی از راههای خشحال کردن انسانها و ایجاد انگیزه بوده و بهعنوان یکی از ابزارهای مهم در ایجاد و تقویت فرهنگ سازمانی است. یک روش برای انجام قدردانی از کارمندان، برگزاری مراسم تقدیر و تشکر از افراد برتر یا دادنِ جوایز و امتیازات ویژه به آنهاست؛ بهعنوان مثال، یک شرکت میتواند هر ماه یک کارمند را بهعنوان «کارمند برتر ماه» انتخاب کرده و به او جایزههای نقدی یا غیرنقدی اعطا کند.
۴. شنیدن صدای کارمندان
شنیدن صدای کارمندان میتواند به توسعه فرهنگ سازمانی کمک کند؛ زیرا باعث افزایش ارتباط و ارتقای اعتماد بین کارمندان و مدیر میشود. این ارتباط قوی به ایجاد فضایی باز و شفاف در سازمان کمک میکند؛ فضایی که در آن کارمندان بهراحتی از مشکلات و نیازهای خود برای بهبود عملکرد و رفاه سازمانی با مدیران صحبت میکنند.
با گوش دادن به نظرات کارمندان، مدیران میتوانند از مشکلات و نواقص موجود در سازمان آگاه شوند و برای رفع آنها اقدام کنند. این اقدامات باعث افزایش مشارکت کارمندان و افزایش انگیزه آنها برای بهبود عملکرد و کارآیی شغلی میشود.
۵. حمایت از کارمندان
کارمندانی که احساس حمایت و توجه از طرف مدیران و مدیریت سازمان داشته باشند، میزان شادی، رضایت و تعهدشان نسبت به کار و سازمان بالاتر میرود. حمایت از کارکنان تاثیر مستقیم بر افزایش بهرهوری و کارایی آنها و درنتیجه توسعه فرهنگ سازمانی دارد.
برای مثال، فرض کنید سازمان تمام کارمندان خود را در دورههای آموزشی و انگیزشی مرتبا شرکت داده و کارکنان سازمان میتوانند از آخرین تکنولوژیها و مهارتها آگاهی پیدا کند. یکی دیگر از شیوهها حمایت از کارکنان از طریق ارائه بستههای پاداش و مزایای جذاب است که باعث حفظ و تشویق کارمندان میشود.
۶. تعادل بین کار و زندگی
تعادل بین کار و زندگی به افراد کمک میکند تا در هر دو زمینه بهرهوری و احساس رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشند؛ حتی اگر کارکنان سازمان بخواهند از یک حدی بیشتر کار کنند.
سازمانی که فرهنگ سازمانی قوی و مثبتی دارد اجازه نمیدهد تعادل بین کار و زندگی کارکنان از بین برده شود؛ زیرا در بلندمدت فرسودگی شغلی و احساس خستگی بهرهوری آنها را زیاد میکند.
یک مثال از این موضوع، شرکت گوگل است. گوگل به کارمندان خود اجازه میدهد بهطور منظم تعدادی از ساعات کاری خود را به مطالعه، ورزش یا سایر فعالیتهای شخصی اختصاص دهند تا از تنوع فعالیتها لذت برده و احساس زندگی متعادلتری داشته باشند. این رویکرد باعث شده تا کارکنان گوگل احساس تعلق به سازمان بیشتری و درنتیجه عملکرد بهتری داشته باشند.
۷. ساخت و تقویت یک سازمان یادگیرنده
تقویت یادگیرندگی در سازمان بهمعنی ترویج فرآیندهایی است که باعث یادگیری مداوم و ارتقاء دانش و تواناییهای کارکنان و مدیران میشود. با تقویت یادگیرندگی در سازمان فرهنگ سازمانی طوری تغییر میکند که کارکنان ترغیب میشوند مداوم یاد بگیرند، دانش و تجربه خودشان را به اشتراک بگذارند و توانمندیهایشان را ارتقا دهند.
یک مثال ساده از سازمان یادگیرنده میتواند در یک شرکت فناوری اطلاعاتی باشد که بهمنظور توسعه فرهنگ سازمانی یادگیرنده، دورههای آموزشی مداوم را برای کارکنان برگزار و بستری برای به اشتراکگذاری دانش و تجربیات فراهم میکند.
۸. تجربه کاری مثبت
هر کارمندی در یک سازمان عمری دارد. یک کارمند ۱ ماه کار میکند، یکی ۱ سال و دیگری ۱۰ سال. اما بالاخره این سفر کاری تمام میشود؛ تنها چیزی که باقی میماند تجربه سفر کاری کارمند است. ایجاد تجربه کاری مثبت برای کارمندان میتواند به توسعه فرهنگ سازمانی کمک کند؛ زیرا این اقدام باعث افزایش رضایت و رفتار شهروندی سازمانی میشود.
یک مثال از ایجاد تجربه کاری مثبت برای کارمندان میتواند ارائه امکانات بهبودیافته و امکانات تفریحی در محیط کار باشد؛ بهعنوان مثال، یک شرکت میتواند یک کیسه بوکس یا تردمیل را در محوطه ساختمان شرکت بگذارد تا کارمندان به تمرین بپردازند و استراحت کنند یا عصبانیت خود را تخلیه کنند.
این اقدام نهتنها به سلامتی و رضایت کارمندان کمک میکند، بلکه احساس تعلق به شرکت و فعالیتهای آن را تقویت میکند که درنهایت باعث توسعه فرهنگ سازمانی مثبت میشود.
تداوم فرهنگ سازمانی چیست؟
درک تعریف صحیح فرهنگ سازمانی میتواند به ما در حفظ و تداوم آن کمک کند. Organizational culture مجموعهای از ارزشهای سازمان است که به رفتار کارکنان سمتوسو میدهد. شاید دم دستیترین تعریفی که از فرهنگ سازمانی وجود دارد همین تعریف باشد؛ اما بد نیست بدانیم فرهنگ یک سازمان پیچیدهتر از وجود هنجارهاست.
اما چگونه میتوان به تداوم فرهنگ سازمانی کمک کرد؟ حفظ و تداوم فرهنگ سازمانی برای داشتن سازمانی یکپارچه از الزامات یک سازمان است. تداوم فرهنگ سازمانی یعنی از ارزشها، باورها و هنجارهای سازمان در طول زمان و در شرایط مختلف مراقبت کنیم؛ زیرا یکپارچگی سازمان نهتنها بهرهوری کارکنان را افزایش میدهد، بلکه باعث رضایت شغلی کارکنان هم میشود. بر کسی هم پوشیده نیست که رضایت شغلی تا چه اندازه بر موفقیت سازمان تاثیر میگذارد.
هرچند حفظ و تداوم فرهنگ سازمانی کار راحتی نیست، اما با انجام بعضی کارها میتوان به استمرار آن کمک کرد:
برای استمرار داشتنِ فرهنگ سازمانی در ابتدا باید ارزشهای سازمان را بهدرستی و شفافیت هرچه تمامتر تعریف کنید. یکی از وظایف مدیر منابع انسانی انتقال فرهنگ سازمانی به نیروهای جدید است. بهعنوان مدیر یا تیم منابع انسانی نهتنها باید فرهنگ را به کارکنان تازهوارد منتقل کنید؛ بلکه بهطور مداوم باید آن را به کارکنان قدیمی نیز منتقل کنید.
نکته بعدی این است که فرهنگ سازمانی را نمیتوان با گفتن و تذکر دادن منتقل کرد. بسیار مهم است بهعنوان مدیر منابع انسانی یا مدیران سازمان، خودتان به فرهنگ سازمانی پایبند باشید. رهبران باید الگوی عملی ارزشهای سازمان باشند.
برای اینکه فرهنگ سازمانی تداوم داشته باشد، مهم است افرادی را استخدام کنید که ارزشهای همسو با سازمان داشته باشند. شما میتوانید با انجام مصاحبههای هدفمند به این هدف دست پیدا کنید.
با در نظر گرفتن پاداشهای مادی یا معنوی نیز میتوان باعث تشویق کارکنان برای پایبندی به فرهنگ سازمانی شد. هرچه کارکنان مشتاقتر باشند، قطعا فرهنگ سازمانی تداوم بیشتری خواهد داشت. رفتارهای همسو با ارزشهای سازمان را ارج نهید.
به خاطر داشته باشید تداوم فرهنگ سازمانی فرآیندی مداوم و پویاست که با رهبری قوی و برنامهریزی دقیق محقق میشود؛ زیرا فرهنگ سازمانی را باید بهعنوان یک دارایی با ارزش برای سازمان حفظ کرد.
سخن پایانی
برای درک نقش فرهنگ سازمانی در دستیابی به موفقیت، سازمانهای مختلف نهتنها باید فرهنگ داخلی خود را ایجاد و توسعه دهند، بلکه باید ویژگیهای فرهنگی را به بهترین شکل در سازمان بهروزرسانی و آپدیت کنند. شناخت اینکه چه ویژگیهای فرهنگی برای کمک به دستیابی به اهداف و استراتژیهای سازمان با بودجه عمومی نیاز است، نقش اساسی در ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت دارد. بهطورکلی فرهنگ سازمانی باید بهدقت مدیریت و از آن محافظت شده تا بهعنوان عاملی اساسی برای موفقیت سازمان شناخته شود.