دنیای امروز پر است از ارتباطات بین فردی و در این بین مفاهیمی وجود دارد که بهعلت شباهت گاهی اشتباها بهجای هم استفاده میشوند. همدلی و همدردی جزو این مفاهیم هستند؛ اما تفاوتهای چشمگیری دارد. درک صحیح تفاوت همدلی و همدردی کمک میکند تا روابط اجتماعی، انسانی و عاطفی بهتری داشته باشید. در این مقاله عمیقتر تفاوت همدلی با همدردی را با مثال توضیح میدهیم تا درک بهتری به دست بیاورید.
راهنمای مطالعه مقاله
Toggleهمدلی چیست؟
مارشال روزنبرگ روانشناس معروف در کتاب ارتباط بدون خشونت همدلی را اینطور تعریف میکند: درک همراه با احترام از آن چیزی که دیگران تجربه میکنند. به بیان سادهتر همدلی یعنی توانایی درک احساسات، افکار و تجربههای دیگران و اعتبار بخشیدن به آنچه آنها تجربه میکنند؛ درواقع توانایی دیدن دنیا از چشم شخص مقابل و درک آنچه که او احساس میکند.
همدلی خالی کردن ذهن و گوش دادن با تمام وجود است. همدلی زمانی ممکن است که تمام پیشفرضها و قضاوتها را کنار بگذاریم. درباره این روشها در مقاله چطور قضاوت نکنیم، کامل صحبت کردهایم. در ادامه این بخش به ویژگیهای همدلی میپردازیم:
- حضور تمام و کمال در لحظه؛
- شنیدن فعالانه دیگران؛
- اعتبار بخشیدن به احساسات افراد؛
- پذیرش شخص بدون تلاش برای تغییر او؛
- پذیرش احساسات شخص بدون تلاش برای تغییر آنها؛
- به عهده نگرفتنِ مسئولیت حل مساله طرف مقابل.
در این بخش بهطور مختصر همدلی را تعریف کردیم؛ اما در مقاله همدلی چیست، بهطور کامل درباره این مهارت ارتباطی مهم صحبت کردهایم و پیشنهاد میکنیم آن را بخوانید.
همدردی چیست؟
همانطورکه از اسم همدردی مشخص است، همدردی یعنی داشتن درد مشترک، احساس مشترک و تجربهای مشترک با طرف مقابل. همدردی یعنی احساس کردن احساسات دیگران؛ درواقع همدردی یعنی داشتن احساس بد برای اتفاق بدی که برای دیگران افتاده است. در زبان فارسی همدردی مترادف دلسوزی و ترحم است؛ هرچند تفاوتهایی با آنها دارد.
مثال واضح برای همدردی زمانی است که به مراسم ختم یکی از دوستانتان میروید. با گریه دوستتان احساس غم و ناراحتی میکنید و همپای او به گریه مینشینید. در ادامه به ویژگیهای همدردی میپردازیم تا بهتر بتوانید این مفهوم را درک کنید.
- استفاده از جملات آرامشبخش؛
- تلاش برای تسکین افراد؛
- تلاش برای از بین بردن احساسات ناخوشایند دیگران؛
- پیدا کردن تجربه مشترک برای درک احساس طرف مقابل؛
- مثبتنگری سمی؛
- ارائه راهکار به طرف مقابل؛
- بزرگتر یا کوچکتر نشان دادن احساس شخص مقابل.
تفاوت همدلی و همدردی چیست؟
بزرگترین فرق همدلی و همدردی در نحوه مواجه ما با شخص مقابل است. در همدلی ما با احساس آن شخص همراه میشویم؛ بدون آنکه تلاش کنیم چیزی را تغییر دهیم و شخص را برای مواجه شدن با احساس ناخوشایندش همراهی میکنیم؛ درحالیکه در همدردی کردن تلاش میکنیم توجه فرد را به مواردی جلب کنیم که از احساس ناخوشاید خودش فاصله بگیرد. درواقع تلاش میکنیم تا او را تسکین دهیم.
در همدردی تمرکزمان بر حل مشکل طرف مقابل است؛ درحالیکه در همدلی تلاش میکنیم هیچ کاری نکنیم و فقط حضور داشته باشیم. این اعتقاد که ما باید مشکل را حل کنیم تا دیگران احساس بهتری پیدا کنند ما را از حضور داشتن در لحظه و در کنار فرد باز میدارد
احساس طرف مقابل در زمان همدلی کردن با او
افرادی که همدلی دریافت میکنند، احساس ارزشمند بودن را تجربه میکنند؛ زیرا آنها به درستی و قدر کافی شنیده شدهاند؛ بدون اینکه به آنها برچسبهایی مانند احساساتی، افراطی، زودرنج و… زده شود. همدلی فضایی امن برای ابراز افراد فراهم میکند. غالبا افراد بعد از دریافت همدلی ذهن شفافتری دارند و راحتتر میتوانند درباره مساله خود تفکر کرده و مسئولیت حل آن را قبول کنند. وقتی شخص متوجه میشود درونیات او همدلانه درک شده است، احساس آرامش خواهد کرد.
احساس طرف مقابل در زمان همدردی کردن با او
افرادی که همدردی دریافت میکنند، ممکن است احساس کنند درک نشده اند؛ زیرا در فضایی آلوده به قضاوت و نصیحت شنیده خواهند شد. در اینصورت افراد از مواجه شدن با احساس و مساله خود فرار و مسئولیت حل آن را به شخص همدرد واگذار میکنند. افرادی که همدردی دریافت میکنند، بیشتر در دام قربانیگری گرفتار خواهند شد
در مثال خیلی شفاف تفاوت همدلی و همدردی را توضیح میدهیم. تصور کنید در یک صبح دلانگیز از خواب بیدار میشوید. همهچیز به نظرتان خوب است تا اینکه متوجه میشوید دختر نوجوانتان با عصبانیت در حال شانه زدن موهایش است.
با کنجکاوی به او خیره میشوید که ناگهان شانه را به گوشهای پرتاب میکند و با قدمهایی محکم و سریع و همراه با عصبانیت از اتاقش خارج میشود. از او سوال میکنید که چه اتفاقی افتاده و او در جواب به شما میگوید: من خیلی زشتم
شنیدن این جمله میتواند برای والدین بسیار سخت و شوکه کننده باشد. انتخاب با شماست که پاسختان براساس همدلی باشد یا همدردی. در همدردی ممکن است واکنشهای زیر را داشته باشید. بیایید با مثال این تفاوت رو بهتر درک کنیم.
- عزیزم این چه حرفیه. تو خیلی هم زیبایی خودت هم این رو خوب میدونی که از هم سن و سالهای خودت بسیار زیباتری.
- مهم نیست تو چطور فکر میکنی. تو برای من زیباترین دختر دنیایی و من تو رو خیلی دوست دارم؛ پس دیگه این حرفها رو نزن.
- تو سن و سال تو طبیعیه. نوجوونی زمانیه که کلی از اعضای صورت تغییر میکنن و تو ممکنه فکر کنی زشت شدی؛ اما این حقیقت نداره.
- هرکس توی دنیا یه ظاهر و شکلی داره. مهم نیست ظاهرت چه شکلیه. مهم اینه که درونت زیبا باشه؛ پس حواست باشه که رفتار زیبا داشتن خیلی مهمتر از صورت زیبا داشتنه.
اما در همدلی واکنشهای شما باید بهصورت زیر باشد:
- به نظر میرسه امروز زیاد از چهره خودت خوشت نمیاد. میخوای بگی چی توی صورتت دیدی که باعث شد به هم بریزی؟
- آدم یه وقتایی از خودش احساس رضایت نمیکنه. ممکنه از رفتارت خوشحال نباشی یا از ظاهرت خوشت نیاد.، دوست داری راجع به احساسی که نسبت به خودت داری باهام حرف بزنی؟
- اوه واقعا؟ پس احتمالا دوست نداری امروز به چهره خودت تو اینه نگاه کنی. برای همین خیلی سریعتر از همیشه شونه زدن به موهات رو تموم کردی؟
- انگار از تغییرات دوره نوجوونی دل خوشی نداری. اینکه به نظر میرسه هیچکدوم از این تغییرات دست تو نیست و داره بهت تحمیل میشه، باعث شده عصبانی باشی؟
با این دو مثال کاملا متوجه تفاوت همدلی و همدردی شدید. در رویکرد اول (همدردی) سعی شده تا احساس ناخوشایند از بین برود؛ اما در رویکرد دوم به احساس ناخوشایند اعتبار بخشیده شده و بهجای نادیده گرفتن، انکار و سرکوب احساس ناخوشایند، شخص با آن مواجه میشود. ما با همدلی کردن به گوینده امکان برقراری تماس با لایههای عمیقتر وجودش را میدهیم.
مطالعه مقاله زیر را هم به شما پیشنهاد میکنیم: